خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

عرفان اسلامی باید متناسب با جهان مدرن نسخه ارائه کند

گفتگویی با دکتر سهرابی فر درباره چالش های عرفان اسلامی در جهان جدید؛

عرفان اسلامی باید متناسب با جهان مدرن نسخه ارائه کند. به عبارت دیگر برای پرسش های جهان امروز پاسخ ارائه دهد نه اینکه ما را صرفاً به متونی ارجاع بدهد که به پرسش های دوران خودشان پرداخته است.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، هر خواننده فارسی زبانی که کمی با ادبیات فارسی آشنا باشد، می داند که برجسته ترین آثار ادبی در سپهر فرهنگی این کشور، متعلق به ادبیات عرفانی است. جدا از شاخه های مختلف این عرفان، مسئله ای که بیشتر از سایر موارد اهمیت دارد، گفتمان فرهنگی اجتماعی دوره های تاریخی مختلف ایران است که توانسته چنین بستری برای رشد و شکوفایی این افراد فراهم کند. اما آیا سیر و سلوک عرفان اسلامی در دوران مدرن دچار تغییر ماهیت شده است یا به همان شکل و شمایل گذشته است؟آیا انسان مدرن برای طی سلوک معنوی می تواند با همان مسیر عرفان کلاسیک سلوک داشته باشد؟ذات جهان مدرن پیوند ناگسستنی با مفاهیمی مثل شتاب، ارتباطات جمعی و… دارد که به نوعی مانع راه سیر و سلوک شخص است. این دوگانگی و تقابل چگونه قابل حل است؟ این ها سئوالاتی است که برای پاسخ به آن ها با روزنامه قدس با وحید سهرابی فر، عضو هیئت علمی و مدیر گروه فلسفه معاصر دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب گفت و گو کرده است که حاصل آن را در ادامه می خوانید.

آیا سلوک عرفانی در دنیای مدرن دچار تحول شده، یا به همان شکل سابق شدنی است؟

چند نکته وجود دارد که باید به آن ها توجه کرد. اول اینکه منظور ما از عرفان سنتی چیست؟ ما الآن در واقع وقتی از عرفان اسلامی  صحبت می کنیم، مصادیق مختلفی می توان برای آن ذکر کرد. در درون همین عنوان عام عرفان اسلامی جریان های مختلفی وجود دارند. مثلاً ما گروه هایی را داریم که عرفان یا معنویت اسلامی را صرفاً بر اساس آیات و روایات و ادعیه صورت بندی می کنند و وقتی این ها از عرفان اسلامی صحبت می کنند منابع شان محدود به همین چارچوبی است که عرض کردم. یعنی آیات خاصی یا روایات عرفانی یا ادعیه ای که وجود دارد برایشان خیلی مهم است. گروه دیگری نیز هست که آن ها هم از همه این منابع استفاده می کنند و مدعی هستند که اساس معنویت و عرفان اسلامی همین قرآن و به تبع آن احادیث و ادعیه است ولی در منظومه خودشان منابع دیگری نیز دارند که کتبی مثل کارهای محی الدین یا مجموعه هایی مثل مثنوی مولانا و متونی همچون تذکره الاولیا و امثالهم جزو آن است. این ها نیز مدعی عرفان اسلامی هستند ولی خوب گاهی دو گروهی که ذکر کردم با همدیگر اختلاف نظرهایی دارند. همچنین گروه های مختلف صوفیه وجود دارند که برخی شان ملتزم به شریعت هستند و برخی نیستند. عرض بنده این است که در جریان عرفان اسلامی تکثر فراوانی وجود دارد و نمی شود برای همه آن ها یک نسخه واحد پیچید و گفت که در جهان جدید چه اتفاقی برای آن ها خواهد افتاد. نکته بعدی که خوب است به آن اشاره کنیم این است که جهان مدرن به هر حال در حال دگرگونی هاست و تقریباً هر پدیده ای در جهان مدرن دچار تغییر و تحول می شود و این در حکم عرفان اسلامی نیز مستثنا نیست. ولی مهم ساحت این تغییرات است. آیا ما در حوزه امهات، اساس و اصول عرفان اسلامی دچار تغییر شده ایم یا در حوزه ظاهر و قالب و صورت؟ پاسخ این است که اگرچه مناسک عرفانی در جهان جدید دچار تغییراتی شده ولی این مشکل جدی در اصل موضوع ایجاد نمی کند. کما اینکه مثلاً در همین دوران کرونا که خیلی از مراسم های مذهبی، به صورت مجازی و یا با یک سری پروتکل ها در حال برگزاری است، قالب ها تغییر کرد.

شما معتقدید که تغییر در شکل و فرم به محتوا آسیبی نمی رساند؟

تا یک جایی بله. می خواهم بگویم که آن تغییری که مهم تر است، تغییر در محتوا است. تغییر در صورت و فرم هم زمانی اهمیت پیدا می کند که به محتوا برسد که این بخش دومی است که می خواهم در مورد آن توضیح بدهم.

در مورد محتوا اینگونه نیست که مطلق تغییر نامطلوب باشد بلکه برخی از تغییرات لاجرم رخ می دهد. اگر سوال شما را در یک زمینه وسیع تری ببینیم یعنی نه فقط عرفان اسلامی، می بینیم که اندیشه های جهان سنت در محورهای مختلفی با اندیشه های جهان مدرن تقابل ها و ناسازگارهایی دارد. اساساً جهان دگرگون شده است یعنی از فضای سنت عبور کرده و وارد فضای مدرن شده و اقتضائات جدید و مبانی فکری جدید پدیدار شده اند. به همین دلیل نه فقط عرفان اسلامی بلکه هر پدیده ای که کم و بیش مربوط به جهان سنت است وقتی وارد جهان مدرن می شود، دگرگون می شود. اما آیا این به این معناست که نمی شود در جهان مدرن سالک عرفان اسلامی باشید؟ به نظرم این نتیجه را لزوماً نمی توان گرفت، از این جهت که تفاوت های مختلفی را باید لحاظ کرد. ما ممکن است برخی از تغییرات را بپذیریم و مطلوب نیز بدانیم مثلاً در متون عرفان نظری مثل کارهای محی الدین، بخشی از ماجرا مثلاً به طبیعیات مربوط می شود، اینکه مثلاً جهان را چگونه تصویر می کردند، این بحث ها امروزه خیلی دگرگون شده است و باید این طبیعیات به روز شوند. طبیعی است که اگر این بخش ها به روز شوند بخشی دیگری نیز دگرگون خواهند شد. این نیز امر مذمومی نیست یعنی این ها گوهر عرفان نیستند چرا که افراد در هر دوره ای بر اساس یافته های خودشان از این ها استفاده کرده اند و یک صورت بندی در عرفان اسلامی مطرح کرده اند.

گفتگویی با دکتر سهرابی فر درباره چالش های عرفان اسلامی در جهان جدید

من فکر می کنم عرفان اسلامی باید بتواند یک نسخه جدیدی از معنویت نوین اسلامی ارائه دهد که بتواند به چالش هایی که ما در جهان مدرن با آن مواجهیم پاسخ دهد. یعنی با توجه با استفاده از سنت خودمان با حفظ گوهر عرفان که تقرب الی الله و فنا فی الله است برای انسان در جهان امروز منظومه ای را ترسیم کند. به عبارت دیگر برای پرسش های جهان امروز پاسخ ارائه دهد نه اینکه ما را صرفاً به متونی ارجاع بدهد که به پرسش های دوران خودشان پاسخ داده اند. البته برخی از پرسش ها، پرسش هایی ثابت همچون فلسفه خلقت و معنای زندگی است ولی برخی پرسش ها از عصری به عصری دیگر ممکن است متفاوت شود که این رسالت علمای عرفان است که با توجه به شرایط امروز این را بازسازی کنند و عرفان اسلامی و گنجینه ارزشمند معارف دینی را در دسترس انسان های معاصر قرار دهند. حال علمای عرفان نیز برای پاسخ به این پرسش ها با چالش های متفاوتی روبرو هستند؛ شرایط اجتماعی و سبک زندگی جدید که سبکی توام با سرعت و هیجان و استرس و شبکه های مجازی است و اینکه در این فضا چگونه می توان از آموزه های عرفانی و معنوی استفاده کرد. این ها از جمله رسالت هایی است که باید در صورت بندی جدید عرفان اسلامی به آن توجه شود.

مشکل اینجاست که وقتی در دورافتاده ترین نقاط و محروم ترین قسمت ها هم مثلاً اینترنت و بستر شبکه های مجازی برپاست و به شکلی مانع از خلوت و آن تفکر درونی که بستری برای غفلت زدایی است می شود، چگونه می توان مانند سابق سلوک عرفانی داشت؟ بحث این است که پیوستگی مشخصی میان ابزار (تکنولوژی)با فلسفه و اقتضائات آن وجود دارد و گاهی استفاده از این ابزار نیز از سر ناچاری و تحمیل شرایط است.

من دو تا مطلب عرض کنم. یکی اینکه بخش مهمی از ماجرا در همان مباحث نظری است،مثلا هستی شناسی در جهان مدرن،با آنچه ما در عرفان اسلامی داریم خیلی متفاوت است. اتفاقاً از همین مبانی نظری است که اختلافات زائیده می شود و بعد خودش را در عمل نشان می دهد. یعنی اینکه مثلاً شما انسان را یک موجود دو ساحتی تصویر کنید و زندگی پس از مرگ برای او قائل باشید، این تصویر شما را به یک عملی می رساند اما اگر شما زندگی را صرفاً دنیوی در نظر بگیرید و معنویت را چیزی در حد کاهش استرس روزانه در نظری بگیرید این هم خودش یک نوع معنویت دیگر را اقتضا می کند. بنابراین مباحث نظری به نظر من خیلی مهم است. با این حال از این عبور می کنم.

نکته بعدی که دغدغه شما بود اینکه آیا زندگی جهان مدرن فضا را به روی ما کاملاً می بندد یا ما همچنان می توانیم پیش برویم. به نظرم ما اینجا می توانیم دو کار انجام دهیم، یکی اینکه متناسب با فضای مدرن بیاییم و یک ادبیات جدیدی تولید کنیم و مثلاً به انسان ها نشان بدهیم که شما نیازمند معنویت هستید و اساساً انسان نمی تواند خود را محصور در ماده فرض کند. شمای انسان مدرن به این فکر کنید که بیدار می شوید و تا شب برای کار خودتان می دوید و این چرخه را مدام تکرار می کنید، اینجا شما یک لحظه توقف کن و به زندگی و این چرخه نگاه کن و از خودت بپرس که آیا این چنین چیزی را می خواهی یا چیزی فراتر مدنظر شماست. بنابراین یک راه این است که به انسان نشان دهیم که سبک زندگی مدرن، سبک مطلوبی نیست و ما نیازهایی داریم که در این شرایط تامین نمی شوند. قدم بعدی این است که ما این توان را داشته باشیم که با برخی از تصورات بنیادین جهان مدرن به صورت انتقادی مواجه شویم، مثلاً در مورد سرمایه داری که منطق آن که تولید انبوه و انباشت ثروت است بحث انتقادی کنیم، بنابراین اگر بتوانیم در ارزش های بنیادین جهان مدرن دخل و تصرف کنیم و نسبت به آن نگاه انتقادی داشته باشیم، شاید بتوانیم به توفیقاتی نائل شویم. کما اینکه همین الان نیز در دل مدرنیته نیز نظریات بدیل و رویکرد های انتقادی نسبت به مدرنیته وجود دارد. مثلاً خیلی از جریان های چپ منتقد کاپیتالیسم هستند و نسخه های بدیلی ارائه می دهند.

با این حال، به نظر من ما نمی توانیم مثلاً از فضای مجازی چشم بپوشیم ولی کاری که باید انجام دهیم این است که روی ذهن و ضمیر خودمان کنترل داشته باشیم. یعنی من نمی توانم فضای مجازی را حذف کنم ولی می توانم این را جهت دهی کنم و با یک سری تکنیک ها مثلاً مشخص کردن تایم مشخص برای بودن در فضای مجازی،آن را کنترل کنم. با این مدیریت شما مثلاً کلاً دو ساعت می توانید به این موضوع اختصاص بدهید و بقیه ۲۴ ساعت را در اختیار خودتان هستید و در این میان فرصتی برای خلوت نیز می توانید تعیین کنید. به هر حال عرفای ما نیز اینگونه نبوده اند که کل روز در حال خلوت با خودشان باشند بلکه در بخش­های خاصی در طول روز مشارطه، مراقبه و محاسبه داشته اند. بنابراین می شود در دل همین جهان شلوغ پرهیاهو، با کنترل و خود آگاهی به خلوت و کنترل فکر که در ادبیات عرفانی به آن نفی خواطر می گویند، برسیم.

پس شما معتقدید که آن چنان تعارضی این دنیای مدرن برای سلوک شخصی ایجاد نمی کند؟

البته این نکته را اضافه کنم که در مسائل عملی که فرمودید این ها قابل کنترل است اما در مباحث نظری که عرض کردم چالش های جدی وجود دارد.

با این تفسیر شما قائل به این هستید که تحولات نظری بیشتر بر سلوک ما تاثیرگدارند تا اتفاقات عملی. به تعبیری نتیجه معرفت و شناخت است که باعث شده انسان جهان مدرن، عجول باشد؟ در تاثیر و تاثر انسان مدرن بر نظریه یا ابزارهای دنیای مدرن، شما تاثیر کدام را بیشتر می دانید؟ این غفلت بیشتر از کدام ناشی می شود؟

مسائلی که پیچیده هستند، تک عاملی نیستند. اینگونه نیست که بگوییم مشکل انسان مدرن صرفاً مشکلش مبانی نظری بوده است. بخشی مبانی نظری بوده است یعنی فلسفه های مدرن، یافته های جدید، تصویری که از جهان جدید ارائه شده است این است: انسانی که دیگر مرکز عالم نیست، دیگر اشرف مخلوقات نیست، بلکه حاصل تکوین یک گونه از حیوانات است؛ خب این تصویر پیامدهایی دارد. یا وقتی به زندگی پس از مرگ به دید تردید نگاه شده است یا مثلا در قرون نوزدهم الحاد غلبه پیدا کرده، این ها همه بر اندیشه دوران مدرن تاثیر گذاشته اند. ما امروزه شاهد رشد معنویت های جدید هستیم که این معنویت های جدید اصل نیاز انسان به معنا را دریافته اند ولی از آن طرف نیز نخواسته اند همچون ادیان سنتی به اصول فکری یا همان مبانی سنت ملتزم باشند. یک معنویت محدود جمع و جور دنیایی را ارائه می دهند که شما را صرفاً به یک حال معنوی دعوت کند یا تکنیک هایی را ارائه کند که شما بتوانید استرس ها روزانه خودتان را کاهش دهید.  بنابراین نمی شود تک عاملی دید و باید مبانی فکری، نیازها و تحولات اجتماعی را مدنظر قرار داد که بر هم تاثیر گذاشته و شرایط فعلی را موجب شده است.

یادآور می شود، وحید سهرابی‌فر علاوه بر تحصیل در دانشگاه تا مقطع دکتری دین پژوهی، در حوزه علمیه تا سطح خارج فقه و اصول نیز تحصیل کرده است.

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.