آیتالله خویی تدریس را از زمان تحصیل آغاز کرد و پس از درگذشت استادانش نایینی و غروی، مجلس درس او مورد توجه طلاب و فضلای حوزه نجف قرار گرفت و به تدریج به مهمترین جلسه درس حوزه نجف بدل شد. سابقه طولانی تحصیل و تحقیق و تدریس، خویی را به مقامی رساند که میتوان از او به عنوان مرجع تراز حوزه علمیه یاد کرد.
به گزارش ردنا(ادیان نیوز)، ۲۸ آبان سالروز میلاد آیتالله ابوالقاسم خویی، مرجع و فقیه بزرگ عالم تشیع است. سیدابوالقاسم خویی ۲۸ آبان سال ۱۲۷۸ شمسی در شهر خوی از توابع آذربایجان غربی چشم به جهان گشود.
پدرش سیدعلیاکبر خویی اهل علم بود و در حلقه شاگردان آیتالله عبدالله مامقانی حضور داشت. سیدابوالقاسم ۱۰ ساله بود که پدرش به دلیل مخالفت با مشروطه، به شهر نجف مهاجرت کرد. سه سال بعد، سیدابوالقاسم همراه با برادرش، به دیدار پدر شتافت و به شهر نجف مهاجرت کردند.
سیدابوالقاسم همزمان با حضور در نجف، درس و بحث را آغاز کرد و مدت شش سال به دروس مقدمات پرداخت و پس از آن به مدت چهارده سال در جلسه درس خارج اساتید بهنام آن زمان از جمله آیات عظام نایینی و غروی اصفهانی حاضر شد. خویی پس از گذشت قریب بیست سال تحصیل در حوزه نجف، در سن سی و پنج سالگی از بسیاری از اساتید خود مانند آیات عظام محمدحسین نائینی، محمدحسین غروی اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، محمدحسین بلاغی، میرزا علی آقا شیرازی، و سید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد گرفت.
آیتالله خویی پس از درگذشت آیتالله بروجردی در سال ۱۳۸۰ قمری و در حالی که حدود شصت و پنج سال سن داشت به مقام مرجعیت رسید.
ده سال بعد و پس از درگذشت سیدمحسن حکیم، دامنه مرجعیت او گسترش یافت و به عنوان مرجع اعلم عالم تشیبع شناخته شد به گونهای که بسیاری از فقهای آن عصر نظیر آیات عظام صدرا بادکوبهاى، سید محمدباقر صدر، سید محمد روحانی، مجتبى لنکرانى، موسی زنجانی، یوسف کربلائی، سید یوسف حکیم، و سید جعفر مرعشی، اعلمیت او را اعلام کردند.
خویی تدریس را از زمان تحصیل آغاز کرد و پس از درگذشت استادانش نایینی و غروی، مجلس درس او مورد توجه طلاب و فضلای حوزه نجف قرار گرفت و به تدریج به مهمترین جلسه درس حوزه نجف بدل شد.
سابقه طولانی تحصیل و تحقیق و تدریس، خویی را به مقامی رساند که میتوان از او به عنوان مرجع تراز حوزه علمیه یاد کرد. او از معدود فقهایی است که توانست در خلال دروس خارج خود، یک دور کامل فقه و شش دوره کامل اصول فقه تدریس کند. از جمله معروفترین شاگردان درس خویی میتوان به آیات عظام محمد اسحاق فیاض، صدرا بادکوبهای، سید محمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سید علی حسینی بهشتی، سید مرتضی خلخالی، سید علی سیستانی، محمدجعفر نائینی و مرتضی بروجردی اشاره کرد. ماحصل قریب هفتاد سال تدریس در حوزه در قالب کتابی پنجاه جلدی با عنوان «موسوعه الامام الخوئی» انتشار یافته است.
تمرکز بر فقه و اصول، خویی را از توجه به علوم قرآنی غافل نساخت و اثر ماندگار او با عنوان «البیان» که حاصل جلسات تفسیر اوست، علیرغم حجم کم کتاب همواره مورد استناد و توجه اندیشمندان علوم قرآنی بوده است.
یکی از مباحث مهم این کتاب، بحث نسخ است. خویی با بررسی اهمّ مصادیق آیات منسوخ که گاه تعدد آن را تا ۲۱۴ آیه رساندهاند، به نقد و ردّ باورهای قرآن پژوهان میپردازد و در نهایت فقط منسوخ بودن یک آیه، یعنی «آیه نجوی» را میپذیرد.
لازم به ذکر است نخستین اثر تالیفی خویی «رساله فی نفحات الاعجاز» نام دارد که خویی آن را در سن بیست و پنج سالگی به رشته تحریر درآورده است و در آن به دفاع از اعجاز قرآن میپردازد.
یکی دیگر از آثار معروف خویی کتاب «اجود التقریرات» است که تقریر دروس اصول میرزای نایینی است. اهمیت این کتاب در این است که حاصل تقریر آخرین دوره درس خارج اصول مرحوم نایینی است و آخرین نظریات نایینی را در بر گرفته است.
آیتالله خویی، نگارش این کتاب را از سال ۱۳۴۵ قمری که سال شروع آخرین دوره درس خارج اصول مرحوم نایینی در نجف اشرف بوده است شروع کرد و در سال ۱۳۵۲ قمری که سال پایان درس است، به پایان رساند. نکته دیگری که بر اهمیت کتاب میافزاید این است که این اثر، نخستینبار در زمان حیات میرزای نایینی انتشار یافته است. جلد نخست کتاب در سال ۱۳۴۸ قمری و جلد دوم کتاب در سال ۱۳۵۴ قمری در شهر صیدای لبنان منتشر شد.
صدور سیصد فتوای خلاف مشهور
خویی فقیهی موسس بود و سبک نویی در اجتهاد بنیان گذاشت. حاصل این روش، صدور قریب سیصد فتوای مخالف نظر مشهور فقها بود. از جمله این فتاوی و نظرات میتوان به مخالفت با مکلف بودن کافران به فروع دین، عدم پذیرش نسبی بودن آغاز ماه قمری، مخالفت با شهرت فتوایی و اجماع، جواز خارج شدن زن از خانه بدون اجازه همسر، جواز سقط جنین برای زن در صورت احتمال مرگ خود، جواز ازدواج دائم مرد مسلمان با زن اهل کتاب، مشروط نبودن جهاد ابتدایی به حضور امام معصوم، شرط نبودن اجتهاد برای قاضی، و همچنین طهارت چرمهای وارد شده از کشورهای غیرمسلمان که ذبح شرعی آنها مشکوک است، اشاره کرد.
سیاست سکوت
یکی از فصول مهم زندگی آیتالله خویی رویکرد او در قبال انقلاب اسلامی است که موجب شده است برخی نگاهی انتقادی به مواضع او داشته باشند. علت اصلی این انتقادات دیدار خویی با فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی در ۲۸ آبان سال ۵۷ است؛ یعنی روزهایی که انقلاب اسلامی اوج گرفته بود و حکومت پهلوی آخرین روزهای حیات خود را سپری میکرد. فرح در این دیدار که به بهانه روز عید غدیر صورت گرفته بود در منزل آیتالله خویی حضور یافت. سیدحسین نصر، مسئول دفتر فرح که او را در این سفر همراهی میکرد، ماجرا را اینگونه نقل میکند: «همه چهار زانو پهلوی آیتالله خویی روی زمین نشسته بودیم.
اتاق کوچک خیلی محقری بود. بعد از سلام و علیک، اول ایشان یک انگشتر به شهبانو داد و گفت این را بدهید برای حفاظت از پادشاه. بعد هم گفت پیام من این است، دستش را زد به عمامهاش که روی سرش بود و گفت «به شاه بگویید عمامهی ما علما را بگیرید ببندید به لولهی تفنگهای ارتش ایران.» یعنی اتحادی پیدا بشود بین علما و حکومت ایران و نگذارید که همهی نظام به هم بخورد وگرنه یک فاجعهی بزرگی برای شیعه، برای عراق، برای ایران خواهد بود. این پیام آیتالله خویی بود.» او میگوید «من همان وقتی که آیتالله خوئی آن را به شهبانو دادند آن را دیده بودم و فکر میکنم رویش نوشته بود یَدالله فَوقَ أیدیهِم».
این دیدار مورد انتقاد جدی حوزویان قرار گرفت به گونهای که خویی را وادار ساخت در تماس تلفنی با آیتالله آشتیانی، به شایعاتی که پیرامون این دیدار به وجود آمده بود پاسخ داد. بعد از آن تماس، آیتالله آشتیانی با انشار بیانیهای، متن سخنان آیتالله خویی را منتشر میکند. بر اساس آن بیانیه، خویی از آن دیدار با عنوان «عیادت غیر مترقبه» یاد میکند و نسبت به بیان اعتراض خود به وضعیت ایران در آن دیدار تصریح میکند.
پس از این دیدار، آیتالله خوئی طی نامهای در پاسخ به سوال تعدادی از علما اینگونه گفتهاند که ملاقات شهبانوی ایران با وی صرفا جنبه عیادت داشته و این عمل به هیچوجه برای تایید دربار ایران صورت نگرفته است، بلکه وی نیز با دیگر روحانیون مخالف شاهنشاه ایران همراه بوده و همچنان از آیتالله خمینی تاسرحد پیروزی پشتیبانی مینماید.
نقطه عطف دیگری که در سیره سیاسی خویی به چشم میخورد، انتفاضه شعبانیه است. انتفاضه شعبانیه، قیام مردم عراق علیه حکومت صدام حسین در شعبان سال ۱۴۱۱ قمری بود. آیتالله خویی در هجدهم شعبان، یعنی دو روز پس از آغاز قیام در شهر نجف، بیانیهای صادر کرد و در آن به رعایت احکام شرعی، دوری از اموال مردم و بیتالمال و دفن اجسادی که در خیابانها ماندهاند حکم کرد.
همچنین ۹ نفر از روحانیون را برای رسیدگی به امور قیام منصوب کرد. پس از سرکوب قیام، آیتالله خویی به دلیل حمایت مستقیم از انتفاضه شعبانیه و تعیین شورای رهبری، به همراه تعدادی از افراد خانواده و نزدیکانش بازداشت و به بغداد منتقل شد و پس از چند روز به اجبار در برابر دوربینهای تلویزیون، با صدام گفتگو کرد.
آیتالله خویی پس از قریب یک قرن تلاش علمی و مجاهدت عملی برای صیانت از مکتب اسلام و تشیع و اعتلای جامعه اسلامی، نهایتا در سال ۱۴۱۳ قمری، در سن ۹۶ سالگی در کوفه درگذشت و در حرم امیرالمومنین(ع) دفن شد.