خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

بررسی واقعه کربلا از منظر حقوق اسلامی و حقوق بین‌الملل

به گزارش ادیان نیوز، جمیل عوده، حقوقدان و تحلیلگر عراقی در یادداشتی با عنوان «واقعه کربلا از
منظر حقوق اسلامی و حقوق بین‌الملل» که در روزنامه‌های عراقی به چاپ
رسیده است، می‌نویسد:

واقعه کربلا در بین رویدادهای تاریخی قرون
اولیه پس از ظهور اسلام، یکی از مهم‌ترین حوادثی است که رخ داد. چنانچه
اندیشمندان مسلمان در توصیف این رویداد معتقدند «آنچه در عاشورا گذشت،
بشریت در طول تاریخ به مثل آن ندید و هیچ روزی مانند عاشورا و آنچه بر
حسین(ع) و اهل بیتش گذشت، در طول تاریخ وجود نداشته است»؛ “لا یوم کیومک
یا اباعبدالله” و “لایوم کیوم الحسین”.
این توصیف استثنائی از واقعه
کربلا منحصر به اندیشمندان مسلمان نیست. بلکه برخی اندیشمندان و مورخان
غربی نیز به آن اذعان داشته‌اند؛ چنانچه جان اشر، محقق انگلیسی در این
باره می‌گوید: «تراژدی حسین بن علی در والاترین معانی استشهاد در راه
عدالت اجتماعی می‌گنجد» و نیز «آنتوان بارا»، نویسنده برجسته مسیحی و صاحب
اثر «حسین در اندیشه مسیحی» می‌گوید: «واقعه کربلا موقعیتی نظامی نبود که
با پیروزی و شکست ختم شود، بلکه نماد بالاترین جایگاهی است که در آن نبرد
بین قدرت و ضعف و قوای بدنی و نیزه به اندازه نبرد بین شک و ایمان و حق و
ظلم اهمیت نداشت».
این میزان اهمیت به واقعه کربلا با گذشت این قرن‌ها
که هرساله در دهمین روز محرم‌الحرام گرامی داشته می‌شود، مسئولیتی بس
عظیم و خطیر را درباره چگونگی مواجهه شدن با این رویداد استثنائی چه به
لحاظ مضمون، و یا روش و چه از نظر تحلیل و یا مطالعه بر دوش ما می‌نهد.
از این رو برای بررسی این واقعه از منظر حقوقی قانون اسلامی و قانون
بین‌المللی بشری، باید دید که ارزش این واقعه از نظر شخصیت‌ها و معیارهای
انسانی چه بوده است و دیگر اینکه پایه‌ها و قواعدی جنگی که باید به‌لحاظ
موازین اسلامی بدان ملتزم می‌شد، چه بوده‌اند و این که دو طرف این نبرد، تا
چه میزان بدان پایبند بوده‌اند؟
همچنین ما چگونه باید این برهه زمانی
تاریک در تاریخ اسلام را قضاوت کنیم؟ چگونه باید جنایاتی که سپاه امویان
در این جنگ مرتکب شدند، محکوم کرد؟ امت اسلام برای طرح بین‌المللی این
حادثه چه وظیفه‌ای دارد؟ چگونه می‌توان این غم‌نامه را که به لحاظ تعداد
قربانی در تاریخ، کم‌نظیر و به لحاظ بعد فکری، انسانی و عقیدتی که امام
حسین(ع) و یارانش معتقد به آن بوده‌اند، در سطح بین‌المللی مطرح کرد؟ چطور
باید از تکرار این تراژدی جلوگیری نمود؟
واقعه کربلا نزد مسلمانان از
دو جنبه اهمیت پیدا می‌کند: نخست، این که یکی از طرفین این حادثه، حسین بن
علی(ع) از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) است؛ امام عدالت و قرینه قرآن و دوم،
طرف دیگر این واقعه، سپاه سلطه حاکم و پیروانش است، سپاهی که با نام اسلام
و سنت رسول(ص) حکم می‌راند و می‌بینیم که مرتکب جنایات و رسوائی‌هایی
می‌شود که حد و حصر ندارد!
بنابراین اهمیت حادثه کربلا به این است که
طرفین این واقعه به لحاظ سطح اندیشه و فعل بشری و درک‌شان از مفاهیم کتاب
خدا و در مجموع مبانی فکری و عقیدتی با هم تفاوتی فاحش دارند.
فقیهان
مسلمان معتقدند که اصل در اسلام، صلح است و نه جنگ. چنانچه قرآن کریم نیز
در جای جای سوره‌ها و آیات بر صلح، آرامش، پرهیز از خشونت، راهبرد گذشت،
حل اختلاف با شور و مشورت و تکیه بر اسلوب گفت‌و‌گوی مسالمت‌آمیز در
تصمیم‌گیری‌ها تأکید دارد؛ «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ
وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ
عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا
عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ
الْمُتَوَکِّلِینَ: پس به[برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو[و پرمهر] شدى و
اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده می‌شدند پس از آنان
درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم
گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل‏کنندگان را دوست می‌دارد»(آیه ۱۵۹
سوره مبارکه آل‌عمران).
بنابراین در قوانین اسلام، جنگ جایی ندارد و
تنها در صورت اضطرار و برای دفاع از مسلمانان و رفع ظلم باید وارد میدان
نبرد شد که این امر هم تنها با پایبندی به ضوابط اخلاقی و واجبات
امکان‌پذیر است. پس جنگ‌کردن با دشمن، غالب شدن، مغلوب کردن و … در
قاموس اسلام ضوابطی دارد که هر مجاهد باید بدان ملتزم و خود را به آداب آن
پایبند کند.
بیشتر مسلمانان متفق‌القول معتقدند که حسین بن علی(ع) در
معرکه کربلا هم‌وزن قرآن و همسو با آموزه‌های اسلامی و قرآن قیام کرد
چنانچه پیامبر اکرم(ص) نیز پیش از این خبر داده بود، پس اگر قرآنی که بر
پیامبر خدا نازل شده فرمان به معروف و نهی از منکر می‌کند،  حسین بن
علی(ع) نیز هنگام خروج از مدینه به کربلا در وصیت به محمد حنفیه، برادر
خود می‌گوید که «نه به‌خاطر ایجاد فساد و ظلم بلکه تنها برای اصلاح امت
جدم رسول الله و اقامه امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم».
اگر
قرآن، ترازوی قسط است؛ امام حسین(ع) نیز می‌فرمود «من به اقامه قسط مأمور
شده‌ام» و اگر قرآن به هدایت فرامی‌خواند، امام حسین روز عاشورا می‌فرمود:
شما را به راه هدایت و ارشاد می‌خوانم.
این در حالی است که مسلمانان
جملگی معتقدند که حسین(ع) در میدان نبرد نیز خواهان جنگ نبود و موضع ایشان
در معرکه کربلا دلالت بر صلح‌طلبی و امان‌خواهی داشت؛ امام کاری نکرد که
دشمن انگیزه‌ای برای آتش‌افروزی جنگ داشته باشد کما اینکه همواره یاران
خود را به این امر توصیه می‌فرمود که دشمن را انذار دهید و اگر اثر نکرد و
جنگی بپا شد؛ انگیزه شما تنها باید برخواسته از ایمان و به‌خاطر اقامه حق
باشد و بس.
در عین حال، طرف مقابل؛ سپاه دشمن فاقد این معیارهای
انسانی بود که امام و یاران ایشان بدان زیبنده بودند. در آن روز گرم و
پرحرارت سپاه اموی از رساندن آب  به خیمه امام حسین(ع) به مدت بیش از یک
روز دریغ کرد تا به امام فشار بیاید و تن به یوغ حکم امویان دهد و این
درحالی بود که همه همراهان امام از کودکان و زنان و پیران جملگی از شدت
عطش رنج می‌بردند. این در حالی بود که در خلال نبرد و پس از آن نیز دشمن
اموی به بدترین شکل ممکن مرتکب جنایات بی‌شماری شد که از جمله آن کشتار
کودکان، تکه تکه کردن اجساد شهدا و حتی سربریدن امام و یاران ایشان و کتک
زدن زنان و کودکان بود.
این در حالی است که دین اسلام جهادگران را مقید
به قیودی کرده است که مهمترین آن عبارتند از: ممنوعیت کشتن کودکان، پیران
و زنان، تأکید بر حفظ جان غیرپیکارجویان از جمله بردگان و ضعیفان. پرواضح
است که مراعات کرامت انسانی در جنگ‌ها و تیمار کردن مجروحان و حسن تعامل
با خانواده اسرا، عدم تخریب و حفظ سازه‌های شهری جزء ارزش‌های اسلامی در
جنگ‌ها بوده که از پیامبر اکرم(ص) برای ما به یادگار مانده و حتی امروز
مشابه آن نیز در قوانین بین‌المللی ضمن اموری چون خوش‌رفتاری با اسرا،
قربانیان، حفظ احترام، آبرو، خون و مال آن‌ها دیده می‌شود.
واقیعت این
است که امویان با خانواده پیامبر خدا و یاران نوه ایشان حتی به اندازه‌ای
که اسلام به برخورد با یهودیان و مسیحیان و حتی مشرکان سفارش کرده، رفتار
نکردند. آن‌ها رسوایی‌هایی را به بار آوردند که بشریت شرمنده آن است و
حتی کفار و مشرکان و یهود و نصاری و ملت‌های متوحش هم از آن بیزاری
می‌جویند.
حدود صد نفر از خانواده و یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند و
از امام دفاع کردند و در زمانی که امام یکه و تنها در نبرد با دشمن
می‌تاخت، سپاه دشمن می‌توانست امام را به اسارت ببرد امام نبردی بی‌امان
را به راه انداختند و نه تنها نوه رسول خدا را به شهادت رساندند؛ بلکه به
پیکر پاک ایشان نیز رحم نکردند و سر مبارک امام را از تن جدا نمودند و با
اسب و تجهیزات جنگی بدن مبارک ایشان را له کردند و لباس خونین امام را نیز
به یغما بردند!!
خلاصه آنچه ذکر شد اینکه معرکه کربلا عنوانی تاریخی
بود بین دعوتگران به حق و داعیان به باطل، بین آزادی‌خواهان و برده‌طلبان،
بین صلح‌طالبان و پیکارجویان؛ لذا امام حسین(ع) درسی رسا به بشریت و
مسلمانان داد، امام برای تن ندادن به ظلم، رهایی از آن، احقاق حقوق، نشر
فضیلت و اقامه عدالت بین مردم بسیار هزینه داد. 
پس نتیجه می‌گیریم که
۱: امام حسین(ع) برای تمام نسل‌های بعدی نهضتی را به یادگار گذاشت و آن
این که امام نه به خاطر دنیاطلبی که برای احیای نبض تپنده به رسالت حقیقی
اسلام که در آن دوران تحت هوی و هوس چیزی از محتوای معنوی و فکری‌اش نمانده
بود، قیام کرد.
۲: انقلاب حسین در یک روز خاص و تنها برای مسلمانان
خلاصه نمی‌شود. قیام امام حسین(ع) میراثی برای تمام بشریت است و اینکه اگر
بشریت بخواهد از درد زخم‌هایش خلاص شود و از شدت دردهای خود بکاهد باید
عشورایی چون عاشورای حسین بپا کند.

منبع : عصر شیعه

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.