خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

چه کسانی می‌توانند در صحنه قیامت اعمال حسنه خود را ببرند؟

به گزارش ادیان نیوز، حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: در هیچ جای
قران نداریم که فرموده باشد کسی که «من فعل الحسنه» بلکه فرمود «من جاء
بالحسنه» یعنی انسان باید یک قدرتی داشته باشد که بتواند اعمال حسنه را با
خود ببرد. یعنی اعمالش در دستش نقد باشد. یعنی این طور نباشد که کار خیر
بکند بعد گناه کند، غیبت کند و… که با این کارها افعال خیرش بریزد. این
مصداق همان «من فعل الحسنه» است که مورد نظر قرآن نیست بلکه انسان باید
آنطور باشد که همه افعال نیک و خوب خودش را به همراه خود بتواند ببرد. از
همین رو است که در صحنه قیامت نمی‌گویند تو در دنیا چه کردی بلکه می‌گویند
چه با خودت آوردی؟

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی در سلسله جلسات درس
تفسیر خود در تفسیر آیات ۷۸ تا ۳۴ سوره «زمر» روز دوشنبه، ۳ آذر ماه، بیان
کرد: خداوند برای اینکه جریان توحید را خوب تبیین کند اول این مقدمه را
ذکر می‌کند که علاوه بر اینکه خود قرآن احسن الحدیث است و براهین اقامه
می‌کنیم به حکمت و موعظه و جدال احسن دعوت می‌کنیم مثل هم می‌زنیم چون
افراد عادی از ادراک حکمت و موعظه و جدال احسن خیلی بهره نمی‌برند بر همین
اساس از مثل برای تبیین برخی از براهین و معارف استفاده می‌کنیم. مثل تعلیم
و برهان نیست و با مثل و تمثیل نمی‌شود چیزی را به کسی آموخت و تمثیل
می‌تواند دستیاری برای تعلیم باشد.

وی افزود: بنابراین با وجود
اینکه تمثیل راهی به تعلیم و معرفت ندارد چرا قرآن که برای تعلیم کتاب و
حکمت است از آن استفاده می‌کند؟ خداوند در پاسخ به این مسئله بیان کرده است
که ما خودمان تعلیم داده‌ایم. خداوند در سوره شمس چنین می‌فرماید:
«فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» همه این‌ها را در درون انسان
نهادینه کردیم و انسان را با سرمایه خلق کردیم. این تمثیل یاد آوری است لذا
فرمود: «لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ» نه اینکه یعقلون، یفهمون و … با تمثیل
کسی یعقلون نمی‌شود بلکه متذکر می‌شود. «قُرْآنًا عَرَبِیا غَیرَ ذِی عوج»
حال تاکیدی برای هذا القرآن آیه قبل است یعنی اینکه این قرآن خودش که
انحراف ندارد و به هیچ وجه نمی‌شود این را منحرف کرد.

آیت‌الله
جوادی آملی اظهار کرد: مطلب بعدی این است که یعنی اگر دو مبدأ در عالم
متصور شود اصلاً عالم پدید نمی‌آید. بر فرض اینکه پدید بیاید نیز به هم
ریخته خواهد شد. اگر اینطور باشد هم فطرت این‌ها آسیب می‌بیند هم نظم
آن‌ها. تصادف نیز در این‌ها ممکن نیست چرا که علمش عین ذات اوست و چیزی که
عملش ذات او باشد نه جهل می‌پذیرد و نه نسیان و فراموشی در او راه دارد.
خدا علیم نیست که ذاتی باشد که در او علم ثابت شده باشد بلکه علم است که در
آن جهلی نیست، نوری است که در آن ظلمت نیست. اگر دو اله باشد بدون تردید
دو دستگاه و دو نظام خواهد بود چرا که هر کدام اراده و علم جداگانه ندارند و
این اراده و علم جداگانه خلق جداگانه می‌طلبد.

وی تصریح کرد: بعد
فرمود به اینکه اینطور نیست که مرگ پوسیدن و از بین رفتن باشد این سخن از
سخنان آسمانی قرآنی است و اگر در کتاب‌های فلاسفه و حکمای شرق و غرب عالم
بگردیم در هیچ کدام آن‌ها نمی‌توانیم این مفهوم را پیدا کنیم که انسان مرگ
را می‌میراند، ما یک دشمن داریم و آن مرگ است و در این مصاف انسان است که
مرگ را مچاله می‌کند و وارد برزخ می‌شود. این سخن پیامبران الهی و ادیان
است. مگر می‌شود انسان در این دنیای منظم هر کاری کرده باشد و جایی برای
محاسبه و حساب و کتاب نباشد.

این مرجع تقلید بیان کرد: در این میان
چند گروه هستند که اهل نجات هستند آنانی که صادق‌اند، حرف و فعل صدق
آورده‌اند. خداوند در قرآن نفرمود کسی که کار خوب بکند در دنیا، کسی که
ایمان بیاورد در دنیا، در هیچ جای قران نداریم که فرموده باشد کسی که «من
فعل الحسنه» بلکه فرمود «من جاء بالحسنه» یعنی انسان باید یک قدرتی داشته
باشد که بتواند این اعمال حسنه را با خود ببرد. یعنی اعمالش در دستش نقد
باشد. یعنی این طور نباشد که در دستش کار خیر بگذارد بعد گناه کند، غیبت
کند و… که با این کارها افعال خیرش بریزد. این مصداق همان «من فعل
الحسنه» است که مورد نظر قرآن نیست بلکه انسان باید آنطور باشد که همه
افعال نیک و خوب خودش را به همراه خود بتواند ببرد. از همین رو است که در
صحنه قیامت نمی‌گویند تو در دنیا چه کردی بلکه می‌گویند چه با خودت آوردی؟
از همین رو خداوند فرمود «من جاء بالحسنه» به او ده برابر می‌دهیم اینطور
نیست که کسی هر کسی کار خوبی بکند به او ده برابر بدهند بلکه کسی از این
نعمت بهرمنده خواهد بود که بتواند آن را حفظ کند، بتواند آن حسنه را نگه
دارد. بر همین اساس در این آیات خداوند بیان کرده است «وَالَّذِی جَاءَ
بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِک هُمُ الْمُتَّقُونَ؛ کسانی که آن سخن
راست را آوردند و آن را با ایمان و عملِ خود تصدیق کردند، آنانند
تقواپیشگان» این‌ها در حقیقت همان صادقانی هستند که هم خدا را و هم
پیامبران او را تصدیق کردند. این‌ها بهشتی هستند و وارد بهشت می‌شوند.
البته نه اینکه این‌ها وارد بهشت شوند اصلاً بهشت مال این‌هاست و هر چه در
آن بخواهند خداوند به آن‌ها می‌دهد.

وی افزود: اما در مقابل «فَمَنْ
أَظْلَمُ مِمَّنْ کذَبَ عَلَی اللَّهِ وَکذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ
أَلَیسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًی لِلْکافِرِینَ؛ پس کیست ستمکارتر از آن کس
که با قرار دادن شریک برای خدا، بر خدا دروغ بست و آن سخن راست (دین الهی)
را وقتی برای او آمد، دروغ شمرد؟ آیا برای کافران در دوزخ جایگاهی نیست؟»
کسی که دروغ گفته و گفت خداوند چیزی نازل نکرده است و انبیاء و آنچه آن‌ها
آورده‌اند تکذیب کرده است یعنی هم کاذب است هم مکذب او جایگاهش در جهنم
است.

این مفسر قرآن کریم عنوان کرد: بهشت برای مومنان چندین رتبه
دارد برخی وارد بهشت می‌شوند، برخی بهشت برای آن‌هاست و برخی دیگر آنچنان
که در این آیات به آن اشاره شده است هر چه بخواهند خداوند به آن‌ها می‌دهد
«لَهُمْ مَا یشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِک جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ؛
آنان در حالی که نزد پروردگار خویش‌اند هرچه بخواهند از جانب او در
اختیارشان قرار خواهد گرفت این است سزای نیکوکاران» اما مرحله بالاتر از
همه این مراحل که در اینجا نیز به آن اشاره نشده است این است که خداوند
بالاتر از آرزو و تصورشان به آن‌ها عطا می‌کند. ارزوی هر کسی به اندازه
معرفت اوست خیلی از چیزها هست که «لا تعلم نفس ما اخفی لهم» ما هیچ از آن
نمی‌دانیم. مثلاً هیچ وقت از یک کشاورز نخواهیم شنید که آرزوش این است که
نسخه خطی تهذیب را داشته باشد. او اصلاً نمی‌داند تذهیت چیست و برای چه کسی
است که بخواهد چنین آرزویی بکند. مومنان نیز در مورد بهشت چیز زیادی
نمی‌دانند که بخواهند آن را آرزو کنند. پس انسان مومنان آنانی که در
رتبه‌های اعلی بهشت قرار دارند چیزهایی را خواهند دید که از تصور و آرزوشان
خارج بوده است «لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ فی‌ها وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ»

وی
ادامه داد: بنابراین عمل را باید حفظ کرد و اگر حفظ نشود دیگر چیزی برای
بردن باقی نمی‌ماند. یکی از کارهای که می‌تواند عمل را از بین ببرد بازگو
کردن عمل به دیگران است. گل برای بوییدن است انسان اگر یک‌بار به آن دست
بزند پژمرده می‌شود اگر دو بار دست بزند پژمرده تر می‌شود و هر باری که دست
می‌زند گل پژمرده تر می‌شود تا زمانی که گلبرگ‌هایش بریزد. بازگو کردن عمل
خوب به دیگران نیز از همین سنخ است. در روایتی از امام سجاد (ع) وارد شده
است که اگر انسان کار خیری کرد باید شکرگذار خداوند باشد که به او توفیق
این عمل خیر را داده است نه اینکه آن را همه جا باز گو کند.

منبع :شفقنا

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.