خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

التماس آمریکایی‌ها برای دیدار با حاج قاسم/ کسی که رسانه‌های غربی او را «شبح» می‌نامند

به گزارش ادیان نیوز، روزنامه الاخبار لبنان در شماره امروز ـ چهارشنبه ۱۲ آذرماه ـ در گزارشی
مفصل به عملکرد سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در عراق پرداخت. در
این گزارش به ناگفته های بسیاری در خصوص این فرمانده سپاه اشاره شده است و
سردار سلیمانی به عنوان ناجی عراق در مقابله حمله داعش معرفی شده است.

در ادامه این گزارش آمده است که سردار سلیمانی در عراق به مانند شبحی
بود که آمریکایی ها هر چه به دنبال او گشتند، پیدایش نمی‌کردند، اما او در
همه جا بود. حتی سردار سلیمانی به منطقه حفاظت شده سبز بغداد که محل حضور
مقامات آمریکایی و بغدادی بود هم رفت، اما آمریکایی ها متوجه حضور سردار در
این منطقه نشدند.

مشروح این گزارش به شرح ذیل است:

رسانه‌های غربی از او به عنوان شبح نام می‌برند، حکایت‌هایش شبیه
داستان‌های اسطوره‌ای است که بر سر زبان‌ها می‌چرخد. مغز استراتژیک، نظامی و
امنیتی ایران است. آمریکا او را عامل شکست نقشه‌هایش در ایجاد خاورمیانه
بزرگ می‌دادند یعنی همان نقشه‌ای که آمریکا همیشه دنبال انجام آن بود. سایه
سلیمانی پشت هر عکسی است و صدایش در هر معرکه‌ای شنیده می‌شود.

قاسم سلیمانی فرمانده ارشد سپاه پاسداران است، کسی که تا یک دهه پیش
تعداد کمی او را می‌شناختند. او مرد پشت پرده ها بوده و تاکنون هم به صورت
مخفی عمل می کند.به ندرت صدایش در جایی شنیده می شود یا صحبتی از او نقل می
شود یا عکسی های منتشر می شود. سلیمانی چهره آرامی دارد و سادگی را دوست
دارد، کسی هم متوجه آمدن و رفتن او نمی شود. آدم عمل گرایی که تمام تناقضات
در وجود او جمع می شود، بدون اینکه از ارزش هایش کوتاه بیاید.

دائره نفوذ قاسم سلیمانی شامل تمام منطقه می شود، از پاکستان و
افغانستان گرفته تا تونس و یمن، در سرزمین شامات به «حاج» معروف است، بارها
به این سرزمین سفر کرده است و مهمترین سفر او به این سرزمین در جنگ ۲۰۰۶
بود. در ابتدای درگیری ها در سوریه به مدت طولانی در این کشور اقامت داشت و
خودش شخصا معارک جنگی را اداره کرد. گفته می شود که قاسم سلیمانی زمانی
دمشق را ترک کرد که به ادامه حکومت بشار اسد مطمئن شد.

اما سلیمانی شهرت اساسی خودش را از حضور در عراق به دست آورد و در آنجا
به شبحی ملقب شد که آمریکایی ها به دنبالش بودند. قاسم سلیمانی در عراق به
نام «حاجی» معروف است،او از انتهای دهه نود میلادی رهبر الهام بخش گروه های
مخالف صدام حسین بود، گروه هایی که از مهمترین آنها می توان به سپاه بدر
به رهبری سید محمد باقر حکیم و اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال
طالبانی اشاره کرد. زمانی که مقدمات حمله آمریکا به عراق آغاز شد، ایران به
احزاب شیعی عراق نصیحت کرد که در این جنگ دخالت نکنند و وارد جنگ نشوند،
دلیل ایران هم این بود که آمریکا در نهایت مجبور به مذاکره با احزاب شیعی
است، چون بدیلی برای این احزاب وجود ندارد. اما ترس احزاب شیعی از منصرف
شدن آمریکا از تصمیمش برای سرنگون کردن صدام باعث شد که این احزاب شیعی هم
وارد بازی آمریکا شوند و در کنفرانس های مقدماتی برای جنگ عراق شرکت کنند.

چهارشنبه ۹ آوریل سال ۲۰۰۳ (۲۰ فرودین سال ۱۳۸۲) که رژیم صدام سقوط کرد،
یک روز تاریخی در زندگی قاسم سلیمانی بود. [مقام معظم] رهبری دو روز بعد
در روز جمعه ۱۱ آوریل در خطبه نماز جمعه تهران مردم عراق را به مقاومت ضد
اشغالگران دعوت کرد. این کلام [مقام معظم] رهبری به منزله دستور نظامی برای
قاسم سلیمانی بود. او می دانست که هدف آمریکا از اشغال عراق، تهدید ایران
است.

مقامات مسئول ایرانی پس از اشغال عراق توسط آمریکا می گفتند: « ما در
جهان به دنبال آمریکا بودیم تا به او ضربه بزنیم، اما او خودش پیش ما آمد»
اما قضیه به این سادگی نبود، هدف ایران اخراج کردن آمریکایی ها از عراق
بود، بدون اینکه به این کشور فرصت داده بشه تا یک دولت وابسته به خودش را
در عراق تشکیل دهد. استراتژِی مسئولان ایرانی این بود که به صورت مستمر به
آمریکا ضربه زده شود، به طوری که آمریکا احساس آرامش درعراق نکند، همزمان
با آن هم محور مقاومت دولتی را در عراق تشکیل بدهد که مزدور غربی ها نباشد.

البته قاسم سلیمانی فضا را برای برخی از احزاب شیعی باز کرد تا برای
تشکیل دولت جدید عراق با آمریکا همکاری کنند، احزابی مانند حزب الدعوه به
رهبری ابراهیم جعفری و مجلس الاعلی به رهبری عبدالعزیز حکیم در این رابطه
با آمریکایی ها همکاری کنند. سلیمانی همزمان با آن هم در تشکیل گروه جیش
المهدی به رهبری مقتدی صدر هم نقش داشت، گروهی که به صورت مستقیم علیه
آمریکا می جنگید. جیش المهدی یک گروه مردمی بود که بی نظمی در آن موج می
زد، به همین دلیل نیاز به گروه های حرفه ای و منظم برای مبارزه با آمریکایی
ها بود که این گروه ها بعدها به عصائب اهل حق و کتائب حزب الله معروف
شدند. این گروه ها بیشترین عملیات های نظامی را بر ضد نیروهای آمریکایی
انجام دادند، عملیات هایی که بیشتر در قالب بمب گذاری در مسیر خودروهای
نظامی آمریکایی بود.

در سال ۲۰۰۷ دیدارهای مشهور بین «حسن کاظمی قمی» سفیر ایران در عراق و
«رایان کروکر» سفیر آمریکا در عراق با وساطت زیباری وزیر امورخارجه وقت
عراق برگزار شد. منابع آگاه می گویند که سفیر ایران در این مذاکرات به صورت
مستمر از اتاق بیرون می رفت، سفیر آمریکا حدس می زد که سلیمانی در اتاق
دیگری حضور داشته باشد. به همین دلیل کروکر در میان مذاکرات به قمی گفت: «
به او بگو که من حاضرم به صورت مستقیم با او دیدار کنم، اینطوری هم در وقت
او و هم در وقت من صرفه جویی می شود.» قمی در پاسخ به این صحبت کروکر
لبخندی و مذاکرات را ادامه اد.

«دیوید پترایوس» فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در عراق بارها از طریق
واسطه ها از سلیمانی در خواست ملاقات کرد، سردار از طریق واسطه به پترایوس
پیغام داد: « سراغ سفیر ایران برو، او یکی از افسران من است و هر چه تو به
او بگویی، او به من می رساند.» قاسم سلیمانی بارها با اعصاب پترایوس بازی
کرد. او از طریق واسطه اس ام اس هایی را به پترایوس می زد که او را عصبانی
می کرد. سلیمانی در یکی از دفعات برای شرکت در جلسه ای در منطقه حفاظت شده
سبز بغداد حضور پیدا کرد، او به محض بیرون رفتن از منطقه سبز اس ام اسی را
به پترایوس زد و مطلبی را نوشت که پترایوس همین الان از منطقه سبز که محل
حضور مقامات آمریکایی و عراقی است، خارج شده است و این کارهای قاسم سلیمانی
جزئی از جنگ روانی او علیه آمریکایی ها بود.
قاسم سلیمانی تا سال ۲۰۱۱
به نیروهای اشغالگر فشاد آورد تا آنها ادامه حضورشان را برای خود دردسر
ببینند، او از طرف بر مقامات عراقی فشار آورد تا با استقرار دائمی پایگاه
های آمریکایی در این کشور موافقت نکنند. در نهایت اشغالگران آمریکایی
ذلیلانه و بدون هیچ قید و شرطی از عراق خارج شدند.

با اینکه در سال های اخیر بدون اینکه قاسم سلیمانی عراق را ترک کند، خبر
حضورش در این کشور از رسانه ها محو شد. او در این مدت بیشتر وقتش را برای
جلوگیری از سقوط سوریه به دست گروه های مزدور غرب صرف می کرد تا اینکه موصل
به دست داعش سقوط کرد. سلیمانی روز بعد از سقوط موصل به بغداد رفت و او از
آن زمان تاکنون به صورت شبه دائمی در عراق سکونت دارد.

اولین اولویت سلیمانی در عراق متوقف کردن پیشروی داعش و حفظ شهر بغداد
بود، در این میان فتوای جهاد آیت الله سیستانی نقش اساسی را در پیوستن
نیروهای مردمی به مبارزه با تکفیری ها داشت. سلیمانی در عراق نیروهای مردمی
این کشور را سر و سامان داد، او همچنین گروه های مقاومت شیعه عراقی همچون
سپاه بدر، عصائب اهل حق، کتائب حزب الله و سرایا السلام را دوباره
سازماندهی کرد.

سلیمانی برای هدایت جنگ در عراق، مشاوران نظامی را از ایران آورد و
نیروهای مردمی را در قالب نقشه ای منظم در مناطق درگیری منتشر کرد. اولین
برنامه قاسم سلیمانی تقویت کمربند امنیتی اطراف بغداد و حمایت از مراقد
مقدسه عراق بود، او پس از آن به سراغ آزاد کردن مناطق تحت سیطره داعش در
استان هایی همچون دیالی، صلاح الدین و الرمادی رفت و مناطقی همچون آمرلی،
جرف الصخر و جلولاء را آزاد کرد.

در جنگ با داعش در عراق، عکس های بسیاری که از قاسم سلیمانی منتشر می
شود، جلب توجه می کند، این اقدام به صوت اتفاقی صورت نگرفته است، بلکه در
انتشار این تصاویر اصراری وجود دارد تا حضور قاسم سلیمانی در درگیری های
نظامی عراق ثابت شود. قاسم سلیمانی با انتشار این تصاویر می خواهد بگوید که
من با تکفیری ها می جنگم، نه آمریکایی که برای داعش کمک می فرستند.

منبع : ابنا

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.