خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

راز موفقیت امام هادی(ع) در گسترش تشیع به روایت رهبر انقلاب

به گزارش ادیان نیوز، امام علی النقی(ع) دهمین پیشوای شیعیان بعد از ۴۱ سال و چند ماه عمر، در سوم ماه رجب سال ۲۵۴ هجری قمری در سامرا به دست معتز سیزدهمین خلیفه عباسی و بعد از ۳۳ سال امامت شهید شدند، حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» درباره شرایط دوران امامت امام هادی(ع) این چنین بیان می‌دارند:

حضرت را از مدینه به سامره آوردند تا زیر نظر خودشان باشد؛ لیکن دیدن فایده‌ای ندارد، شما اگر حالات این سه امام را در «مناقب» و جاهای دیگر ملاحظه کنید، متوجه می‌شوید که در زمان این بزرگواران، شبکه ارتباطاتی شیعه بیشتر از زمان امام باقر(ع) و امام صادق (ع) بوده است. از اقصی نقاط دنیا، نامه می‌فرستادند، پول می‌فرستادند و دستور می‌گرفتند؛ در حالی که اینها در محدودیت بودند.

*سیره امام هادی(ع) در برخورد با متوکل عباسی و بزم گناه

حضرت امام هادی (ع) در سامره محبوب مردم شده بود، همه ایشان را احترام می‌کردند و اهانتی در کار نبود. بعد هم، در وفات آن حضرت(ع) و همچنین امام عسکری(ع) شهر غوغا شد، اینجا بود که حکام فهمیدند رازی وجود دارد، آن را باید بشناسند و علاج کنند، آنها به مسئله «قدسیت» پی بردند، متوکل، حضرت را به به مجلس شراب کشاند تا خبر همه‌ جا بپیچد که، علی ‌بن ‌محمد، میهمان متوکل بود، بساط شراب و عیاشی هم در مجلس چیده شده بود! شما ببینید این خبر چه تأثیری بر جا می‌گذاشت.

حضرت(ع) با دید یک انسان مبارز به قضیه نگاه کرد و مقابله این توطئه ایستاد، حضرت به دربارِ متوکل رفت و مجلس شراب او را به مجلس معنویت تبدیل کرد، یعنی با گفتن حقایق و خواندن شعرهای شماتت بار، متوکل را مغلوب کرد؛ به طوری که در آخرِ حرف‌هایش، متوکل بلند شد، برای حضرت غالیه آورد و او را با احترام بدرقه کرد، حضرت(ع) به او گفت: «تو خیال می‌کنی اینجا نشسته‌ای، پنجه مرگ تو را فرا نخواهد گرفت؟» و همین طور مراتب عمل موت را تا کرم‌هایی که به جان متوکل خواهد افتاد، بیان فرمود.

حضرت(ع)، مجلس را به کل متحول کرد و از دربار بیرون رفت. در مبارزه‌ای که شروع کننده آن، خلیفه‌ای تندخو و قدرتمند بود و طرف دیگر، یک جوان بی‌دفاع، طرف به ظاهر ضعیف‌تر، دست به یک جنگ روانی زد، مبارزه‌ای که در آن نیزه و شمشیر کاربرد ندارد، ما اگر بودیم اصلاً نمی‌توانستیم این کار را بکنیم، این امام(ع) است که می‌تواند موقعیت را بسنجد و طوری سخن بگوید که خلیفه را خشمگین نکند، ممکن بود حضرت مثلاً بلند شود و همه شیشه‌های شراب را به زمین بریزد، این، عکس‌العمل خوبی نبود و نتیجه‌ای هم از آن گرفته نمی‌شد، اما حضرت(ع)، طوری دیگر عمل کرد. این بعد قضیه خیلی مهم است.

*راز موفقیت امام علی نقی(ع) در گسترش تشیع

باید به این نکته در زندگی ائمه(ع) توجه داشته باشید که این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند؛ مبارزه‌ای که روحش سیاسی بود، زیرا کسی هم که در مسند حکومت نشسته بود، مدعی دین بود، او هم ظواهر دین را ملاحظه می‌کرد، حتی گاهی اوقات نظر دینی امام را هم می‌پذیرفت، مثل قضایایی که در مورد مأمون شنیده‌اید که صریحاً نظر امام(ع) را قبول کرد، یعنی ابایی نداشتند که گاهی نظر فقهی را هم قبول کنند، چیزی که موجب می‌شد این مبارزه و معارضه با اهل ‌بیت(ع) وجود داشته باشد، این بود که اهل بیت(ع) خودشان را «امام» می‌دانستند. می‌گفتند: «ما امامیم».

اصلاً بزرگ‌ترین مبارزه علیه حکام همین بود، چون کسی که حاکم شده بود و خود را امام و پیشوا می‌دانست، می‌دید شواهد و قراینی که در امام لازم است، در حضرت(ع) هست و در او نیست و این موجود را برای حکومت، خطرناک می‌شمرد؛ چون مدعی است، حکام، با این روح مبارزه می‌جنگیدند و ائمه(ع) هم مثل کوه ایستاده بودند.

بدیهی است که در این مبارزه، معارف، احکام فقهی و خلقیات و اخلاقیاتی که ائمه ترویج می‌کردند، جای خود را دارد. تربیت شاگرد بیشتر و ارتباطات شیعی، روز به روز گسترده‌تر شد،. شیعه را اینها نگه‌ داشت، شما مرامی را در نظر بگیرید که ۲۵۰ سال علیه آن حکومت شده است، اصلاً باید هیچ چیزیش نماند، باید به کل از بین برود؛ ولی شما ببینید الان دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده است.

این نکته را باید در اشعاری که درباره امام صادق(ع)، امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) خوانده می‌شود، به خوبی دید، این‌ها مبارزه می‌‌کردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند، راهی است که رو به هدفی مشخص ادامه دارد، گاهی یکی بر می‌گردد، یکی  از این طرف می‌رود، اما هدف یکی است، این بزرگواران از امام حسین(ع) که پایه گذاشت، موفق‌تر بودند، چون بعد از شهادت امام حسین «ارتّد الناس بعد الحسین الا ثلاثه» هیچ کس نماند، اما در زمان امام هادی(ع) شما نگاه کنید، تمام دنیای اسلام را ائمه(ع) زیر قبضه گرفته بودند، حتی بنی‌عباس هم درماندند، نمی‌دانستند، چه کار کنند، رو به شیعه آوردند.

یکی از خلفای بنی‌عباس نامه‌ای نوشت و دستور دارد که در خطبه‌ها نام اهل بیت(ع) را بیاورند و بگویند که حق با اهل بیت است، این نامه در تاریخ ثبت شده است، نوشته‌اند وزیر دربار، خود را به سرعت به خلیفه رساند و گفت: چی کار می‌کنی؟! جرأت نکرد بگوید حق با اهل بیت(ع) نیست! گفت: الان در کوه‌های طبرستان و جاهای دیگر، عده‌ای با شعار اهل بیت(ع) قیام کرده‌اند، اگر این حرف تو همه جا پخش شود، آن وقت لشکری پیدا می‌کنند و به جان خود تو می‌افتند، خلیفه دید که راست می‌گوید، گفت: بخشنامه را پخش نکنید، یعنی اینها بر حکومتشان می‌ترسیدند، عقیده هم اگر پیدا می‌کردند، حب حکومت و دنیا و همین سلطنت مانع اعتقاد قلبی‌شان می‌شد.
منبع : فارس

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.