خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

نماز را با درود به اهل بیت کامل می کنیم

به گزارش ادیان نیوز، مولوی یعقوب حسین بر از علمای اهل سنت
شهرستان خاش است. وی معتقد است: امروزه نیاز بزرگ امت اسلامی این است که
یکدیگر را دریابند. پیامبر(ص) به ما درس داده است که ما با هم برادر
باشیم و در کنار یکدیگر زندگی کنیم، در رنج و در غصه و شادی با یکدیگر
شریک باشیم ووقتی مسلمانی در یک نقطه ای از جهان آسیبی می بیند، گویا همه
مسلمانان در این درد شریک هستند.

این عالم اهل سنت جنوب ایران به گروه های
تکفیری و سلفی و فتواهایی که آنان علیه دیگر مذاهب به خصوص شیعیان مطرح می
کنند اشاره کرده و می گوید: گروه های تکفیری را قبول نداریم. چون مرز بین
اسلام و کفر، مرز بسیار باریک و سختی است. وقتی که ما در روایات داریم، کسی
که روبه قبله بایستاد و کلمه شهادتین را بر زبان بیاورد و قرآن را قبول
داشته باشد؛ دیگر خون، ایمان، جان و ناموس او محفوظ است، نه اینکه هر گروهی
با خواست خودشان بلند شوند و بدون اینکه در بین امت اسلامی اعتباری داشته
باشند، بدون اینکه مجتهد باشند و امت نسبت به آنها وحدتی داشته باشد،
خودشان بیایند و فتوا صادر کنند و خون مسلمانان را بریزنند؛ قابل قبول نیست
و علمای اهل سنت اینها را مردود می دانند و قبول ندارند.

متن گفت وگو با مولوی یعقوب حسین بر به شرح زیر است:

دیدگاه
شما در رابطه با همزیستی مسالمت آمیز بین پیروان مذاهب اسلامی از تسنن و
تشیع چیست؟ فکر می کنید چه عواملی می تواند این همزیستی را تحکیم ببخشد؟ به
نظر شما چه راهکارهایی چه از طرف علمای اهل تسنن و تشیع باید اتخاذ شود که
بتواند اختلافاتی را که بعضا در جهان اسلام وجود دارد کاهش بدهد؟ به نظر
شما آنچه که موجب کاهش تنش ها بین پیروان مذاهب می شود چیست؟

همانطوریکه
مستحضر هستید، یکی از بزرگترین آرمان های امت اسلامی، مسئله وحدت و برادری
است که قرآن کریم بین امت اسلامی تحت “انما المومنون اخوه” ایجاد کرده
است. قرآن مسلمانان را برادر قرار داده است، با هر رنگ و لباس و زبانی که
باشند. معیار، رنگ، لباس، قیافه و شکل و صورت نیست. معیار ایمانی است که
خداوند در درون انسانها ایجاد کرده است و خود اسلام و ایمان؛ بزرگترین عامل
وحدت امت اسلامی است. چون اسلام معیاری را تعریف کرده که همه مسلمانان در
این معیار با هم شریک هستند. یعنی مسلمان چه عنوانش شیعه و چه اهل سنت
باشد، مهم نیست. بلکه آن معیاری که اسلام تعریف کرده است مهم است. چون همه
مسلمانان پیرو کلمه توحید هستند و وحدت کلمه و توحید، اساس اسلام است. در
حج در کنار یکدیگر به دور کعبه طواف می کنند، همچنین آرمان های اعتقادی شان
واحد است. یعنی کتاب، قبله ، پیامبر و کلمه شان واحد است وقتی که در این
اصل با هم مشترک هستند در هر کجا و با هرلباسی که باشند، چه در شرق و چه
درغرب، چه در امریکا و چه در آسیا، با  هم برادر اند و دردشان یکی است. به
گفته اقبال لاهوری، “مومنین معدود و لیکن جان یکی، مسلمین معدود و لیک
ایمان یکی است.” چون ایمان شان یکی است، جانشان هم یکی است. یعنی وقتی
مسلمانی در یک نقطه ای از جهان آسیبی می بیند، گویا همه مسلمانان در این
درد شریک هستند. وقتی یک صفا و صمیمت در بین مسلمانان ایجاد می شود، به
معنای این است که همه مسلمانان شادمان و خوشحال هستند؛ لذا شیعه و سنی که
دو مذهب بزرگ امت اسلامی اند هر دو آنها به اصول اسلام معتقدند. هر دو چهره
اسلام هستند و می طلبد که این محبت و صفا و صمیمیت و برادری را حفظ کنند و
پیرو آرمان های اصول اسلام باشند. چون اهل بیت، اعتقاد همه امت اسلامی
است. یاران پیامبر، اعتقاد همه امت اسلامی است. همه امت اسلامی، پیامبر را
بعنوان نبی رحمت می شناسند. پیامبر هم به ما درس داده است که ما با هم
برادر باشیم، در کنار یکدیگر زندگی کنیم. در رنج و در غصه و شادی با یکدیگر
شریک باشیم. همدیگر را دریابیم و امروزه ، نیاز بزرگ امت اسلامی همین است.
تلاش دشمن هم در این است که این محبت و برادری را از بین ببرد، زیرا وقتی
این محبت و برادری از بین برود، اهداف شوم دشمن تامین می شود و همین تفرقه و
دشمنی که ایجاد می کند، زمینه نابودی اسلام می گردد، زمینه اهانت به
پیامبر فراهم می شود. اگر امروز دشمنان اسلام ، کاریکاتور پیامبر را می
کشند، به قرآن اهانت می کنند، در حقیقت به تنهایی به شیعه یا به سنی اهانت
نکرده اند؛ بلکه به کل امت اسلامی اهانت کرده اند. مهم نیست که دشمنِ شیعه
یا سنی باشد، او اسلام را هدف خود قرار داده است. شما ببینید جمهوری اسلامی
در دنیا چه حرفی را می گوید، غیر از اینکه ندای توحید و وحدت و اخوت و
برادری را برای انسان ها بعنوان ارمغان ایجاد کرده است. در اینکه جمهوری
اسلامی یک کلمه را عنوان می کند، تمام مسلمانان با یکدیگر برادر هستند درد و
شادی آنها یکی است و ندای انسان شناسی از جمهوری اسلامی به گوش جهانیان می
رسد و دشمن این را نمی خواهد و قصد دارد با ایجاد شکاف و اختلاف بین
مسلمانان، در صفوف امت اسلامی، تفرقه ایجاد کند و مال و ثروت امت اسلامی را
به غارت ببرد. پس عنوان شیعه و سنی را برای خودش انتخاب کرد و در بین
مسلمانان یک عده ای را تحت عنوان تندروان شیعه و سنی پرورش داد و افرادی هم
فریب خوردند. اینها با این روش دنبال اهداف دشمن رفتند و به این شکل
خواستند مسلمانان را تضعیف کنند.

اما برخی در جهان اسلام اختلافات
موجود بین مذاهب را پررنگ نشان می دهند. فکر می کنید این اختلافات چقدر جدی
است و دامن زدن به آنها در بحث تسنن و تشیع چه اندازه می تواند بر روی
افکار پیروان مذاهب مختلف تاثیر گذار باشد؟

قطعاً اختلافات
فروعی وجود دارد. همانطور که در بین اهل سنت، مالکیه، شافعیه، حنفیه،
حنبلیه یا یکسری اختلافات  فروعی در بین مجتهدین شیعه وجود دارد. اما اسلام
ما را به یک کلمه دعوت می کند. کلمه توحید و شیعه و سنی، در قرآن، نبوت،
معاد، قبله و کعبه مشترک هستند. اساس اسلام هم همین ها است و اصول مشترکی
که اسلام را قبول دارند. در واقع اساس حل شده است. در فروعات اگر اختلافاتی
هست، وظیفه مسلمانان این است که یکدیگر را معذور بدانند و به یکدیگر
احترام بگذارند و نگذارند که دشمن این مسائل را سوژه و موردی قرار بدهد تا
اینکه اهداف شوم خودش را تامین کند.

مساله اجتهاد که در
شیعه بسیار مهم است و جایگاهی والا دارد در نزد اهل تسنن چگونه است؟ به نظر
می رسد برخی دیدگاه های اهل تسنن نسبت به مسایل روز همان دیدگاه های گذشته
باشد. بعضا فتاوایی که صادر می شود را چه اندازه مرتبط با مسایل روز می
دانید؟

در مسئله اجتهاد آنچه که مد نظر مذهب تسنن است
مقداری با تشیع متفاوت است. عموماً اهل سنت، بطور عموم از فقهای اربعه
تقلید می کنند یعنی ابو حنیفه، امام مالک، امام محمد شافعی، امام احمد حنبل
و برخی دیگر از فقها. در کل، اما بدین معنا نیست که در یکسری مسائل جدید،
هیچ نوع اجتهادی را از بقیه فقها که بعد از آنها بودند انجام ندهند. در
مسائل مستحدثه قطعاً اجتهادهای جدیدی هم ما داریم که هر کدام که نیاز باشد
از فقها هم قطعاً اجتهاد می گیریم و مسائل آنها را مورد اهمیت قرار می
دهیم.

یعنی مسائل روز و شبهاتی که مطرح می شود همانند فقه تشیع عمل می شود؟
بله
. مسائل روز و شبهاتی که مطرح می شود یا نیازی که ایجاد می شود. این طبیعی
است و هیچ مسئله ای بسته نبوده است. فقها در گذشته مسائل اصولی را حل کرده
اند. مسائل جدید که پیش می آید قطعاً علما و اندیشمندان و مجتهدان جدید،
راه را باز می کنند.

اگر امکان دارد، چند نمونه مثال بزنید که در چه مواردی بوده است.
ما
در مسائل فقهی خود به هرکس اجازه فتوا نمی دهیم و اینطور نیست که هرکسی از
راه برسد و بگوید من در حوزه درس خوانده ام و چند کتاب فقهی را خوانده ام،
من مجتهد هستم.

شرایط آن چیست؟
مجتهد
بایستی واجد الشرایط باشد، مورد قبول عموم باشد. از اصول اسلام تعدی نکند و
دقیقاً به آیات و روایات پیامبر و تفسیری که مجتهدین و فقها داشته اند،
توجه کند. فتوایی بدهد که مورد قبول عامه باشد و از اصول اسلام تعدی و
تجاوز نکند. نه اینکه یک فرد و یا یک گروهی با روش خاص خود، نمایندگی امت
اسلامی را به عهده بگیرند و هر چه هم که دلشان خواست انجام دهند. اینها را
علما به هیچ عنوان نمی پذیرند.

نظرتان به فتاوایی که برخی مفتی های وهابی و سلفی علیه دیگر مذاهب به خصوص شیعه مطرح می کنند چیست؟ ملاک این فتواها چیست؟
گروههای
تکفیری را ما قبول نداریم. چون مرز بین اسلام و کفر، مرز بسیار باریک و
سختی است. وقتی که ما در روایات داریم، کسی که روبه قبله بایستاد و کلمه
شهادتین را بر زبان بیاورد و قرآن را قبول داشته باشد؛ دیگر خون، ایمان،
جان و ناموس او محفوظ است، نه اینکه هر گروهی با خواست خودشان بلند شوند و
بدون اینکه در بین امت اسلامی اعتباری داشته باشند، بدون اینکه مجتهد باشند
و امت نسبت به آنها وحدتی داشته باشد، خودشان بیایند و فتوا صادر کنند و
خون مسلمانان را بریزنند بدون توجه به اینکه خون آن مسلمانی که ریخته شده
است آیا شئونات اسلامی را رعایت کرده است یا خیر، قابل قبول نیست و علمای
اهل سنت اینها را مردود می دانند و قبول ندارند.

پس چرا در مجامع عمومی توسط اهل سنت علیه این فتواها و سخنرانی ها موضع گیری نمی شود؟
در
استان سیستان و بلوچستان علما و حوزه های علمیه و علمای بزرگ فتوا داده
اند. فتاوای آنها به گوش جهانیان هم رسیده است. شما در این راستا از علمای
اهل سنت استفتاء بکنید، این حرکات را محکوم می دانند، مگر عده خاصی که اجیر
باشند و یا اینکه واقعیت را درک نکرده باشند و الا فتوا دادن برای ریختن
خون انسان کار آسانی نیست. اسلام و فقه بین اهل سنت راه خیلی باریکی است و
بایستی تمام شئونات مشاهده و بررسی شود، آنهم زیر نظر حاکم اسلامی و مجتهد
واجد الشرایط، فقیهی که عموم او را قبول دارند. او می تواند فتوا دهد نه
اینکه هرکسی از راه بلند شود و هر چه دلش بخواهد انجام دهد و بعد اعلام کند
نماینده امت اسلامی است و مجتهد است و فتوا دهد. این از نظر عموم اسلامی
مردود شناخته می شود.

نظرتان درباره داعش و دیگر گروه های تکفیری چیست؟
اینها مردود است و کسی اینها را نمی پذیرد، بطور عموم در جامعه اسلامی.

به نظر شما چند درصد می توانند بین مسلمانان هم فکر داشته باشند؟
اینها
بجز همان هایی که آگاهی از اسلام واقعی ندارند و از اهداف شوم اینها آگاه
نیستند و با دیدن یک سری مسائل ظاهری ممکن است آنها را بپذیرند، دیگر
مسلمانان حمایتی نمی کنند. ولی بطور عموم از نظر من ۹۹ درصدجامعه اسلامی
آنها را نمی پذیرد.

دیدگاه شما درباره ملیت ایرانی در بین
اهل تسنن و اقلیت های مذهبی که در جامعه ایران زندگی می کنند چیست؟ در واقع
جایگاه ایرانی بودن در بین اهل تسنن و در کشوری که اکثریت شیعه هستند و
نظام شیعی حاکم است را چطور ارزیابی می کنید؟

اهل تسنن در
درجه اول خود را مسلمان می دانند و بعد اینکه به ایرانی بودنشان می بالند و
افتخار می کنند و مقید هم هستند. شما مرزداری آنان را بر دو مرز خطرناک
پاکستان و افغانستان که دو کشور جنگ زده است و اینکه حضور بیگانگان هم در
یک وجبی مرز هم مشاهده می شود را می بینید. همین که کمترین اتفاقات در
اینجا می افتد ، این چه چیزی را می رساند ، این را می رساند که این مردم به
آب و خاکشان و مرز و بومشان سخت مقید هستند. اعتقاد دارند و وطن را جزو
ناموس خود می دانند و با انگلیسی ها جنگیدند.  من یک نکته ظریفتری را عرض
کنم. من یکی دو سال قبل سفری به آفریقا داشتم. بلوچ هایی که یکی دو قرن پیش
به آنجا رفته اند با ملیت آفریقایی در آنجا زندگی می کنند ، اما همگی
اذعان داشتند که به ایران افتخار می کنند. می گفتند “ما ایرانی هستیم و ما
بلوچ هستیم و دوست داریم که مرتبط با کشور خودمان باشیم.” دختران و پسران،
کوچک و بزرگ اینقدر وابسته بودند می گفتند، ما اینجا زندگی می کنیم، اما
ایرانی هستیم و ایران را دوست داریم در حالیکه نه ایران را دیده بودند و نه
زبان بلوچی را می دانستند. آبا و اجداد آنها در یکصد سال قبل در ایران
بوده است اما به ایرانی بودن و ملیت ایرانی می بالیدند. ایران یک کشور
اسلامی است و دارای یک تمدن تاریخی و بلوچها خودشان را ایرانی واقعی می
دانند. به این آب و خاک می بالند و ایران را دوست دارند. حب وطن جزو ایمان
است و هرگز به دشمن اجازه نخواهند داد که یک وجب به سمت مرزهای شرقی تجاوز
کند. قطعاً اگر به سمت این مرزها تجاوز کند با قوه قهریه این مردم روبرو
خواهد شد و نابود می شود. همانطوریکه با انگلیس جنگیده اند و اجازه نداده
اند انگلیس این مرز و بوم را مورد تجاوز  و تعدی خودش قرار بدهد.

ما
سه نفر شهید روحانی اهل تسنن در این منطقه داریم . بسیاری از جوانان ما ،
در نیروهای انتظامی، در ارتش و نیروهای  بسیج پا به پای برداران اهل تشیع
جنگیده اند و به شهادت رسیده اند برای حفظ و حراست از مرزهای جمهوری
اسلامی. الان هم مرزها در اختیار اینها هست و با تمام قوا در مقابل دشمن
ایستاده اند و اگر هم خونی ریخته می شود، شیعه و سنی برای دفاع از مرز و
بوم است و خاک و سرحدات این کشور است.

دیدگاه اهل تسنن نسبت به اهل بیت علیهم السلام چیست؟

نماز
بزرگترین رکن اسلام است. در نماز اهل سنت درود می خوانند . “اللهم صل علی
محمد و علی آل محمد لما صلیت ابراهیم و علی آل ابراهیم انک حمید مجید.”
یعنی اهل سنت تا درود بر ائمه و اهل بیت پیامبر نفرستند نمازشان کامل نمی
شود و نماز بزرگترین رکن دین است. در نماز ما که حرف شخصی نداریم و وقتی در
نماز می نشینند درود می فرستند. می گویند “بار خدایا بر محمد و آل محمد
درود بفرست همانطوریکه بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی.” این محبت به
اهل بیت است. هیچ خانه ای را در میان اهل سنت پیدا نمی کنید که اسم دخترش
فاطمه یا زهرا نباشد، اسم پسرش تقی، زین العابدین، علی، حسن یا حسین 
نباشد. این فرهنگ محبت به اهل بیت چون یک فرهنگ اعتقادی و ایمانی است،
اینطور نیست که مربوط به زمان خاصی باشد. چون محبت به اهل بیت ؛ جزو
اعتقادات اهل سنت هست و کاملاً محبت می ورزند.

منبع : شفقنا

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.