قرائتی از دین ارایه دهیم که از انسجام درونی برخوردار باشد
به گزارش ادیان نیوز (ردنا)؛ عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه جوامع سراغ مذهبی می روند که به آنها آرامش و قطعیت دهد گفت: هر قرائتی از هر مذهبی که سبب شود آرامش و قطعیت در میان جوانان زیاد شود جوانان به سمت آن می روند و هر قرائتی از مذهب که سبب شود تشویش و اضطراب در میانشان زیاد شود جوانان از آن فاصله می گیرند. امروز باید قرائتی از دین ارایه دهیم که افزون بر باورپذیر و عقل پذیر بودن از انسجام درونی هم برخوردار باشد و مهمتر اینکه به جامعه و جوانان بیاموزد که این مدل از دینداری که ما آموزش می دهیم می تواند به نیازهای او پاسخ دهد و قطعیت و آرامش روانی داشته باشد. صرفا نباید بر این تمرکز کنیم که آگاهیهای جوانان را از مذهب بالا ببریم بلکه باید دنبال این باشیم که چه نوع آگاهی با کدام منطق روش شناسی برای آنها مفید است.
حجت الاسلام والمسلمین مهراب صادقنیا اظهار کرد: گاهی تصور می شود وقتی از دینداری صحبت میکنیم به معنای روشنی از دینورزی اشاره میکنیم درحالی که دینداری معانی مختلفی دارد؛ دینداری گاهی به معنای مشارکت در آیینهای مذهبی است که اسم این نوع دینداری را میتوانیم دینداری مناسکی بگذاریم. گاهی مراد از دینداری، یافتن کیفیت های اخلاقی است به این معنا که فضیلت مندی هایی که دین انتظار دارد در جوانان وجود دارد یا خیر؟
گاهی مراد از دینداری میزان آگاهی دینی جوانان و یا ارتباط با نهاد دین است
او در ادامه افزود: گاهی مراد از دینداری به ارتباط بین جوان ها و نهاد دینی باز می گردد به این معنا که وقتی از دینداری جوانان میپرسیم این پرسش را طرح کردیم که آیا جوانان مناسبت معنادار و موثری با نهاد دین یعنی روحانیت و حوزه های دین دارند یا خیر؟ حتی گاهی مراد از دینداری به میزان آگاهی دینی جوانان اشاره دارد؛ لذا یک معنای واحدی از دینداری نداریم.
دینداری در میان جوانان کاملا فردی شده است
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: هر کدام از این چهار معنا مهم هستند و ممکن است جواب های متفاوتی داشته باشند؛ به این معنا که ممکن است جوانان از حیث مشارکت در مناسک دینی دیندار باشند ولی از حیث رشد آگاهی مذهبی اینگونه نباشند، یا بتوان آنها را از حیث رشد آگاهی مذهبی دیندار دانست ولی از جهت کیفیت آگاهی دینداری یا ارتباط با گروه های مرجع دینی مثل روحانیون دیندار نباشند. به نظر من متاثر از دنیای مدرن و جهان امروز که فضای کاملا شبکه ای است دینداری جوانان در چند وضعیت قابل تعریف است. اول اینکه دینداری در جامعه امروز بین جوانان ما کاملا فردی شده است؛ به این معنا که تا حدودی مرجعیت گریزی بین جوان های وجود دارد.
جوانان سعی میکنند مخلوطی از باورداشت های مذهبی را با هم داشته باشند و فکر می کنند اینگونه حالشان بهتر می شود
صادق نیا با اشاره به اینکه جوانان دینی را که خودشان تمایل دارند انتخاب میکنند گفت: مراد از مرجعیت گریزی این است که جوانان ما سعی می کنند دینی را انتخاب کنند که خودشان مایل هستند و از هر مرجعیت دینی، گریزان هستند؛ بر این اساس تلاششان این است به جای اینکه از یک رساله عملیه تبعیت کنند معمولا از چندین مرجع به صورت ترکیبی تقلید میکنند و در هر بخشی از احکام از کسی که فکر می کنند دیدگاه های او برای زندگی مفید تر هست پیروی می کنند. بر اساس همین خود بنیاد بودن دینداری در میان جوان ها، از چند خصلت برای دینداری جوان ها میتوانیم یاد کنیم؛ یکی اینکه دین تا اندازه زیادی معطوف به موقعیت جوان ها است یعنی سعی می کنند دیندار باشند از این جهت که نیازهایشان با دین برطرف شود یا نیازهایی دارند که فکر میکنند با دینداری یا مشارکت در آئین های مذهبی برطرف میشود. خصلت دوم دینداری در میان جوانها این است که تا اندازه زیادی ترکیبی است. یعنی سعی میکنند مخلوطی از باورداشت های مذهبی را با هم داشته باشند و فکر می کنند اینگونه حالشان بهتر می شود.
دینداری در میان جوان ها حالت سلف سرویسی پیدا کرده است!
او با اشاره به اینکه دینداری در میان جوانان حالت سلف سرویسی پیدا کرده است، ادامه داد: دینداری سلف سرویسی به این معنا است که جوانان برخی از آموزههای دینی را می پذیرند و به آن عمل میکنند ولی به بخش دیگر عمل نمیکنند. عین سلف های پذیرایی که هر کسی از هر غذایی که تمایل دارد به اندازه ای بر می دارد جوانان هم حالتی اینگونه دارند. برای مثال جوانهایی داریم که مثلا در سوگواری امام حسین(ع) شرکت میکنند ولی روزه نمیگیرند یا روزه می گیرند اما نماز نمی خوانند، اعتکاف می روند اما پوشش مذهبی مناسبی ندارند یا در آیین های مذهبی شب قدر مشارکت میکنند اما خیلی مقید به اینکه لزوما باید کل سال را نماز بخوانند یا در مناسک مذهبی مشارکت داشته باشند، ندارند.
صادق نیا در خصوص ریشه این نوع دینداری در میان جوانان اظهار کرد: ریشه همه اینها باز میگردد به خصوصیاتی که انسانهای دنیای مدرن دارند که تا حد زیادی مرجعیت گریز هستند و سعی میکنند از باورداشت های مذهبیای پیروی کنند که فکر میکنند درست است و لزوماً دنبال این نیستند که از یک مرجعیت مذهبی پیروی کنند.
ارتباط جوانان با نهادهای دینی ضعیف شده است
او در ادامه افزود: از حیث آگاهی مذهبی هم به نظر من جوانان سعی میکنند تفسیر خودشان را از دین داشته باشند؛ اما این مساله لزوما به معنای نفی تفاسیر سنتی از دین توسط جوانان نیست بلکه به معنای این است که جوانان امروز به خودشان اجازه می دهند که متون مقدس را فهم کنند و در مورد متون دینی تفحص کنند و نظری داشته باشند. مذهب یکی از موضوعاتی است که جوانان جامعه ما خیلی در مورد آن حرف می زنند یعنی میخواهند دیدگاه و فهمی در مورد مذهب داشته باشند و آن را با دیگران به اشتراک بگذارند. از حیث نسبت با نهاد مرجعیت هم باید عرض کنم که به دلیل فردی شدن مذهب، ارتباط جوانان با نهادهای دینی کمی ضعیف شده است.
نهاد دین سعی نکرده شیوه های جدیدتری را برای گفت و گو با جوانان برگزیند
این استاد حوزه و دانشگاه در رابطه با ریشههای عدم ارتباط جوانان با نهادهای دینی گفت: این مساله به فردگرایی که در دنیای مدرن وجود دارد باز می گردد ولی لزوما نباید همه چیز را به دنیای مدرن نسبت داد. گاهی از مواقع فاصله ای که بین نهاد دین و نسل جوان اتفاق می افتد به این دلیل است که جوان ها احساس میکنند نیازهای مذهبی شان را نمی توانند از مرجعیت های دینی دریافت کنند لذا از آنها فاصله میگیرند به عنوان مثال حاضر هستند آموزه های مذهبی را از غیر روحانی بشوند ولی از یک روحانی نه. دلیلش این است که احساس می کنند گفتمان نهاد مرجعیت یا مذهب خیلی با گفتمان آنها همدل و هم داستان نیست. به نظر من بخشی از فاصله جوانان با نهاد دین به این باز می گردد که نهاد دین سعی نکرده شیوه های جدیدتری را برای گفت و گو با جوانان برگزیند و به نیازهای معاصر جوان ها توجه جدی تری نداشته است.
صادق نیا بیان کرد: ذهنیتی در جامعه وجود دارد که آموزگاران مذهب، باید اخلاقی تر از مردم عادی زندگی کنند و وقتی در آموزگاران مذهب رفتارهایی پیدا میشود که میتوان آنها را بی اخلاقی نامید به صورت طبیعی ممکن است نه تنها جوانان بلکه همه افراد جامعه آن را بهانه کنند و بگویند وقتی متولیان مذهب به آموزه هایی که می گویند توجه ندارند دلیلی ندارد ما هم توجه کنیم.
مرجعیتِ تفسیر آموزه های مذهبی، از حوزه علمیه به خیابان منتقل شده است
او در رابطه با پیدایش شناخت های نادرست از دین گفت: یکی از دلایل پیدایش شناخت های انحرافی و حاشیهای از دین خیایانی شدن دین است به این معنا که مرجعیتِ تفسیر آموزه های مذهبی، از حوزه علمیه به خیابان منتقل شده است. این خیابان که میگویم ممکن است برخی از حسینیه ها هم جزو آن باشد به این معنا که وقتی مداح و یا روانشناسان به جای علمای مذهبی مینشینند و آموزه های مذهبی را توضیح می دهند ممکن است شناخت های نادرستی از مذهب را در میان جامعه رواج دهند به همین دلیل است که من فکر میکنم روحانیون یا نهاد مذهبی و مرجعیت باید فاصلهی میان خود و توده مردم و جوانان را کم کنند.
انسان جایزالخطا است؛ نباید دَر بازگشت را به روی جوانان ببندیم
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: هر مرجع تقلید باید هر چیزی را که از احکام شرعی می فهمد بیان کند که امری طبیعی است اما چیزی که ممکن است در نظر جوانان سخت باشد این است که ما باید قبول کنیم علی رغم اینکه آن احکام، شرعی هستند و همه جوامع اعم از جوانان ملزم به رعایت آنها میباشند اما انسان ها جایز الخطا هستند و ممکن است گاهی اوقات خطا هم کنند؛ لذا ما نباید درِ بازگشت را به روی جوانان ببندیم.
صادق نیا در ادامه افزود: نباید گناه و خطا را طوری برای جوانان تعریف کنیم که وقتی خطایی کردند احساس کنند که هیچ راه بازگشتی وجود ندارد. این مساله اشتباه است و اگر کسی قرائتی را از دین ارایه دهد با این مضمون که هر کسی در محدوده حقوق الهی خطایی ولو بزرگترین خطا را مرتکب شده باشد باید برای دوزخ آماده باشود و حق ندارد در مجالس معنوی شرکت کند، فهم خطرناکی است و ممکن است فاصله جوان ها را با نهاد مذهب بیشتر کند.
چون سازمان اداره کشور دست نهاد مذهب است جامعه هر مشکلی را به پای نهاد دین میگذارد
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب بیان کرد: چون سازمان اداره کشور دست نهاد مذهب است لذا اگر در جامعه مشکلی اعم از اقتصادی یا مدیریتی پیش بیاید جامعه آن را به پای نهاد دین میگذارد و طبیعی است که ممکن است باعث فاصله افتادن میان مردم و مذهب شود حتی ممکن است مشکلات ریز، درشت نمایی شوند و به پای نهاد دین نوشته شوند.
جوامع رو به سمت دینی شدن و مذهبی شدن می روند اما سراغ مذهبی می روند که به آنها آرامش و قطعیت دهد
صادق نیا با تاکید بر اینکه جوامع به سمت مذهبی شدن و دینی شدن پیش میروند گفت: علی رغم اینک گفته میشود جامعه جهانی به سمت بی دینی شدن می رود اما عملا تجریه جامعه شناسان نشان می دهد که جوامع رو به سمت دینی شدن و مذهبی شدن می روند اما سراغ مذهبی می روند که به آنها آرامش و قطعیت دهد. بنابراین هر قرائتی از هر مذهبی که سبب شود آرامش و قطعیت در میان جوانان زیاد شود جوانان به سمت آن می رود و هر قرائتی از مذهب که سبب شود تشویش و اضطراب در میان جامعه زیاد شود جوامع از آن فاصله می گیرند.
علت پیدایش عرفان های کاذب این است که به همان نیازی پاسخ می دهد که جوانان به دنبال آن هستند
او در ادامه افزود: به همین دلیل جامعه شناسان معتقد هستند دلیل پیدایش شهود یَهُوَه یا عرفان های کاذب این است که دقیقا به همان نیازی پاسخ می دهند که جوان ها به دنبال آن هستند. بر این اساس فکر می کنم رشد عرفان های کاذب یا معنویت دروغین به این دلیل است که جوانان احساس میکنند این معنویات میتواند به آنها آرامش و یا قطعیت دهد ولو اینکه این احساسشان احساس نادرستی باشد ولی مادامی که این احساس را دارند آن معنویت ها را دنبال می کنند.
به دنبال این باشیم که چه نوع آگاهی با کدام منطق روش شناسی برای جوانان مفید است
صادق نیا در پایان خاطرنشان کرد: باید قرائتی از دین در جهان امروز ارایه دهیم که افزون بر باورپذیر و عقل پذیر بودن از انسجام درونی هم برخوردار باشد و مهمتر اینکه به جامعه و جوانان بیاموزد که این مدل از دینداری که ما آموزش می دهیم می تواند به نیازهای او پاسخ دهد و قطعیت و آرامش روانی داشته باشد. صرفا نباید بر این تمرکز کنیم که آگاهیهای جوانان را از مذهب بالا ببریم بلکه باید دنبال این باشیم که چه نوع آگاهی با کدام منطق روش شناسی برای آنها مفید است.
انتهای پیام/م