خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

خلق تفسیری تازه از امر دینی؛ راه گریز انسان از نابودی در سلطه نهیلیسم

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران با اشاره به اینکه مهم‌ترین پرسش در عصر ما، پرسش از نهیلیسم و بحران معنا در جهان کنونی است، گفت: کهنه‌خدایان گذشته، اکنون فروپاشیده‌اند و در پس این فروپاشی، یا بشر با نوعی از نهیلیسم و بحران معنا نابود می‌شود یا تفسیر تازه‌ای از هستی و امر دینی خلق می‌شود.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بیژن عبدالکریمی در نشست آنلاین «امکان امر دینی» که با محوریت کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» برگزار شد، با تبیین ایده زوال تفکر فلسفی اظهار کرد: گاهی اوقات که معنای مفاهیم روشن نیست، ذهن را رهزنی می‌کنند. گاهی اوقات مراد ما از فلسفه معنای خاصی است؛ یعنی آنچه در سنت تفکر یونانی شکل گرفت و یک دوره یونانی و رومی را طی کرد و وارد قرون وسطی شد، با مسیحیت نسبتی برقرار کرد و بعد وارد دوره رنسانس شد و بعد شاهد تحولاتی در قرن شانزده و هفده هستیم و عصر روشنگری را داریم. در ادامه عقلانیت جدید شکل می‌گیرد و وارد دوره متأخرتر می‌شویم و در نهایت به تفکر پست‌مدرن منتهی می‌شود.

وی افزود: گاهی اوقات مراد ما از فلسفه، متافیزیک منطق‌محور یونانی است و گاه مراد ما از فلسفه نوعی نگرش کلی به جهان و نوعی اندیشیدن به امر کلی و فراتر از جزئیات است. وقتی به تبعیت از هایدگر، از پایان فلسفه صحبت می‌کنیم، به هیچ وجه مراد این نیست که در روزگار ما کلاس فلسفه نیست، بحث فلسفی نمی‌شود و سمینار فلسفی نداریم. خیر، اتفاقاً اینها زیاد است، ولی سوال سر این است که تفکر متافیزیک منطق‌سالار مفهومی که انسان را به سوژه و جهان را به یک ابژه تبدیل می‌کند و رابطه اصولی و مفهومی را یگانه رابطه بین انسان و جهان می‌داند، آیا این تفکر متافیزیکی می‌تواند برای بشر افق تازه‌ای خلق کند؟

عبدالکریمی تصریح کرد: هایدگر می‌گوید دیگر تفکر فلسفی نمی‌تواند برای ما افقی ایجاد کند؛ اما این سخن به این معنا نیست که شیوه‌های دیگر تفکر وجود ندارد یا نباید وجود داشته باشد. لذا به یک اعتبار، کسی که به پرسش از امر دینی می‌پردازد، نسبت به تفکر متافیزیکی خوش‌بین نیست و این امر مبتنی بر این فرض است که تفکر صرفاً در شکل متافیزیکی محدود نمی‌شود. تفکر متافیزیکی یک شیوه تفکر و نه یگانه شیوه تفکر است و ما می‌توانیم شیوه‌های دیگر تفکر را داشته باشیم؛ همچنانکه در سنن تاریخی دیگر وجود داشته است.

وی در مورد مهم‌ترین پرسش فلسفی در عصر حاضر اظهار کرد: این مسئله را در چند سطح می‌توان مطرح کرد. گاهی اوقات گلوبال و جهانی فکر می‌کنیم و می‌گوییم مهم‌ترین پرسش فلسفی جهان معاصر چیست؟ با توجه به اینکه معاصریت یک امر تقویمی نیست و همه جوامع به یک نسبت معاصر نیستند؛ یعنی زمان، یک امر تاریخی است و نه تقویمی، لذا به لحاظ جهانی، پرسش از نهیلیسم و بحران معنا در جهان کنونی مهم‌ترین پرسش است. این پرسش را به شکل دیگری هم می‌توانیم مطرح کنیم و آن اینکه آیا امکان گسست از تفکر متافیزیکی وجود دارد یا ندارد؟ این مشکل، مشکل ما ایرانی‌ها هم هست. به دلیل جهانی شدن عقلانیت جدید و مدرنیته، ما هم با بحران معنا و بحران نهیلیسم مواجه هستیم. در بعد محلی و بومی به یک نحو دیگر پرسش ما این است که جامعه ما به چه نحو می‌تواند با معاصریت و با عقلانیت دوره جدید یک نسبت مناسبی برقرار کند که ما ایرانی‌ها هم بتوانیم در جهان کنونی به یک شیوه زیستی که شأن ما در دنیای کنونی است، دست پیدا کنیم؟ البته این دو پرسش با هم رابطه تنگاتنگی دارند.

عبدالکریمی با بیان اینکه مشکل اینجاست که ما بر سر معنا و مفهوم امر دینی مشترک لفظی را به کار می‌بریم و معنای مشترکی نداریم، افزود: در ذهن شما یک ثنویتی وجود دارد؛ یعنی در یک سو نهیلیسم و در یک سو اندیشه موسوم به اندیشه دینی وجود دارد. من با شما موافقم که نظام‌های تئولوژیک خود زمینه‌ساز نهیلیسم بودند، اما ما در میان دو امکان مخیر هستیم: در یک سو نگاه سکولار و نگاه نهیلیستی وجود دارد و دریک سو نظام‌های کلیسایی و تئولوژیک. حرف من این است که ما می‌توانیم به یک تفکر غیر سکولار و غیر تئولوژیک دست پیدا کنیم؛ یعنی از یک سو تفسیری معنوی از جهان داشته باشیم و از یک سو به هیچ یک از این نظام‌های حقیقت تن ندهیم و طور دیگری با جهان نسبت برقرار کنیم. الآن آن کهنه خدایان همه فروپاشیدند. در پس این فروپاشی، یا بشر با نوعی از نهیلیسم و بحران معنا نابود می‌شود یا تفسیر تازه‌ای از هستی و امر دینی خلق می‌شود. آنچه من به آن دعوت می‌کنم، فهم امر دینی در افق آینده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه به اهمیت امر تعین‌ناپذیر اشاره و تأکید کرد: امر تعین‌ناپذیر، بنیاد گشودگی است و به این معناست که امکان پرسش از حقیقت همواره گشوده است و هیچ‌گاه نمی‌توانیم طرح پرسش در مورد این بنیاد چیره‌ناپذیر را پایان‌یافته تلقی کنیم. ما همواره با ظهورات تازه‌ای از این حقیقت می‌توانیم مواجه باشیم و هیچ‌گاه نمی‌توانیم بگوییم این ظهور، ظهور نهایی است، یا این فهم و تفسیر، نهایی‌ترین تفسیر است.

وی با اشاره به اینکه مهم‌ترین پرسش در عصر ما، پرسش از نهیلیسم و بحران در ادامه گفت: اگر بپذیریم انسان موجود محدودی است و محدود بودن یکی از اوصاف ذاتی ماست، یکی از وجوه این تناهی، این است که هیچ انسانی حتی انبیا نمی‌توانند به همه نتایج و لوازم فکر و کنش خود واقف باشند و آن را پیش‌بینی کنند؛ یعنی اندیشه‌ها و ایده‌های ما لوازمی دارد که نمی‌شود بر همه آنها چیره شد. نمی‌شود گفت ایده‌ای که هایدگر یا نیچه بیان کردند، دویست سال دیگر چه نتایج و لوازمی از خود بر جای می‌گذارد. معنای یک متن و لوازم یک ایده نامتناهی است و در بستر زمان، بارها و بارها معنا خلق می‌شود. با این توصیف، اینکه نتایج و لوازم ایده‌هایی مثل پایان تئولوژی یا گذر از تئولوژی به انتولوژی در روزگار ما چه نتایج و لوازمی دارد، مشخص نیست و تنها نظامات ایدئولوژیک هستند که می‌خواهند نتایج و لوازم همه چیز را از پیش تعیین بکنند.

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.