خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

رابطه «رشد اخلاقی» با واکنش به محدویت‌های ناشی از کرونا

وضع محدودیت‌های اجتماعی در زمان همه‌گیری کرونا برای کسانی که رفاه مادی و پشتوانه حمایت اجتماعی دارند، مطلوب و قابل اجراست، اما برای افراد محروم…

ردنا (ادیان نیوز) – رابطه «رشد اخلاقی» با واکنش به محدویت‌های ناشی از کرونا موضوعی است که از سوی فربد فدائی، متخصص روانپزشک پیرامون رشد اخلاقی و کرونا در این نوشتار مورد برسی قرار گرفته است؛

بسیاری اوقات این پرسش مطرح می‌شود که: چرا برخی مردم به قوانین، توصیه‌های اخلاقی و بهداشتی احترام می‌گذارند و برخی آنها را نادیده می‌گیرند؟ برای نمونه، چگونه است که در این هنگامه کرونا، عده‌ای از مردم فاصله اجتماعی را حفظ می‌کنند، ماسک می‌زنند و جز به هنگام ضرورت از منزل بیرون نمی‌روند، و برعکس، عده زیادی هستند که یکی، دو تا، یا هیچ یک از موارد مذکور را رعایت نمی‌کنند؟ مثال‌ها زیاد است؛ از جمله درباره قوانین رانندگی که بسیاری از رانندگان به آنها پایبند هستند، اما برخی هم آنها را رعایت نمی‌کنند. انسان موجودی اجتماعی است. نیازهای جسمی و عاطفی او در زمینه جامعه برآورده می‌شود. برخی از گونه‌های پستانداران نیز همچون انسان به صورت اجتماعی و ساختارمند زندگی می‌کنند. زندگی اجتماعی احتمال بقای آنان را می‌افزاید. در این گروه‌ها، تعاون و صداقت رویه مسلط را در ارتباط افراد تشکیل می‌دهد. در عین حال بین شامپانزه‌ها که موجودات باهوشی هستند، دیده می‌شود که یک عضو، با عدم صداقت به ظاهر امکان بقای خود را بالاتر می‌برد و به ضرر بقیه افراد گروه عمل می‌کند؛ گاهی اعضای دیگر هم این رویه را در پیش می‌گیرند و سرانجام کل گروه ضعیف می‌شود و از هم می‌پاشد؛ برای نمونه شامپانزه‌ای با یافتن غذا، محل آن را به دیگر اعضای قبیله نمی‌گوید وگرچه خودش سیر می‌ماند، اما دیگر اعضای قبیله گرسنه و ضعیف می‌شوند و نمی‌توانند در برابر حمله یک قبیله دیگر از شامپانزه‌ها دفاع کند. گروه شکست می‌خورد و قبیله پیروز، منابع آنها را در اختیار می‌گیرد. در نتیجه شامپانزه فریبکار هم صدمه می‌خورد. از این روست که جانوران با سازمان منسجم اقتصادی، رویه‌هایی برای کنار گذاشتن افراد فریبکار دارند.

در انسان علاوه بر جنبه عملی، موضوع به صورت اخلاقی مطرح می‌شود؛ یعنی از انسان‌ها توقع می‌رود به صورت اخلاقی و بر مبنای عدالت و انصاف رفتار کنند و برای تضمین این رفتار، ممکن است قوانینی وضع شود و فردی که رفتار غیراخلاقی دارد، مجازات گردد. به این ترتیب ما به موضوع «رشد اخلاقی» در انسان‌ها می‌رسیم که با وجود بحث بسیار درباره آن، تا نیمه قرن بیستم میلادی به صورت علمی و تجربی بررسی نشده بود. ابتدا ژان پیاژه و سپس لارنس کولبرگ درباره رشد اخلاقی و مفهوم‌ها و مصداق‌های آن فرضیه‌هایی ارائه کردند.

فرضیه کولبرگ جامع‌تر است و موضوعات گوناگون اخلاقی را پوشش می‌دهد. او با طرح معماهای اخلاقی برای کودکان در سنین گوناگون، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان در جوامع و فرهنگ‌های مختلف به این نتیجه رسید که رشد اخلاقی طی مراحلی روی می‌دهد که از نظر کیفی با یکدیگر متفاوت هستند و هر مرحله از مرحله پیشین خود کاملتر و منجسم‌تر است. این مراحل با ترتیب ثابتی پدیدار می‌شوند و نیل به مرحله بالاتر، وابسته به دو متغیر عمده است:‌ رشد دستگاه عصبی، و امکان تعامل‌های اجتماعی.

مرحله اول

کودکان تا شش و هفت‌سالگی در مرحله اخلاقی «اطاعت و تنبیه» هستند؛ یعنی از نظر آنان قوانین اموری هستند که از طرف بزرگترها وضع شده‌اند و او باید بدون پرسش اطاعت کند، در غیر این صورت تنبیه می‌شود. البته کودک نتیجه‌گیری ضمنی دیگری هم انجام می‌دهد: هر آنچه تنبیه نشود، مجاز است؛ بنابراین اگر او کار نادرستی کرد که سبب جلب توجه بزرگترها نشده باشد و در نتیجه توبیخ یا تنبیه نشود، آن کار مجاز تلقی می‌شود.

در مورد مقررات مربوط به کرونا نیز فرد بزرگسالی که در این مرحله باقی مانده باشد، این مقررات را لازم‌الاجرا می‌داند، اما تا زمانی که تنبیه و مجازات در کار باشد. اگر دریابد مجازاتی در کار نیست، او محدودیت‌ها را زیرپا می‌گذارد و کاری را انجام می‌دهد که برایش راحت‌تر و خوشایند است. به همین دلیل برای این گروه ضمانت اجرایی محدودیت‌ها، ضرورت دارد. این گروه بزرگسالان همان کسانی هستند که اگر پلیس و دوربین راهنمایی در کار نباشد، از چراغ قرمز عبور می‌کنند؛ اما اگر بدانند مجازات می‌شوند، پشت چراغ قرمز خواهند ایستاد.

مرحله دوم

کودکان در حدود ۹ تا ۱۰ سالگی قادر می‌شوند در یک موضوع، بیش از یک جنبه را جستجو کنند؛ بنابراین نسبی‌گرا می‌شوند و چون هر چیز نسبی به نظر می‌رسد، کودک مطابق نیازها و خشنودی خود تصمیم می‌گیرد. برخی بزرگسالان نیز هستند که تا این مرحله پیشرفت کرده‌اند. آنان در مواجهه با محدودیت‌های کرونا، می‌گویند: «اگر زدن ماسک ناراحتم نکند، می‌زنم؛ اما اگر باعث ناراحتی من شود، ماسک نمی‌زنم. اگر کسی از من برای سفر دعوت کند، می‌روم اما اگر حوصله نداشته باشم نمی‌روم!»

در اینجا نیز «مجازات» به عنوان عامل بازدارنده از رفتار خطرناک می‌تواند مفید باشد. در غیر این صورت، فرد مرحله دوم برحسب خشنودی خودمحورانه تصمیم می‌گیرد. آنان در صورت نبودن مأمور راهنمایی و دوربین، با خود می‌گویند: اگر کاری داشته باشم، از چراغ قرمز عبور می‌کنم چون جریمه‌ای در کار نیست؛ اما اگر کاری نداشته باشم، عیبی ندارد، صبر می‌کنم تا چراغ سبز شود.

مرحله سوم

در سومین مرحله رشد اخلاقی، کودک که معمولا در حال ورود به سیزدهمین سال زندگی است، نمایی از تأیید اجتماعی را در ذهن دارد. او در خصوص آنچه «فرد خوب» باید انجام دهد، پاسخ می‌گوید. خوبی مرتبط با انگیزه‌ها و احساسات تعریف می‌شود؛ برای نمونه با وجود توصیه برای پرهیز از سفر، مگر در موارد حیاتی، او به سفر می‌رود تا خاله سالمندش را ببیند و او را خوشحال کند. فرد بزرگسالی که از این مرحله پیشتر نرفته است، پشت چراغ قرمز، بدون آنکه پلیس و دوربین هم در کار باشد، می‌ایستد، هرچند کار فوری داشته باشد؛ اما اگر در اتومبیل او شخصی سوار است که می‌خواهد به ملاقات پزشک برود، از چراغ قرمز بی‌توجه به مخاطرات آن عبور می‌کند و انتظار دارد مورد تأیید دیگران هم قرار بگیرد. این مرحله به سوگیری «پسر خوبر دختر خوب» معروف است.

مرحله چهارم

در چهارمین مرحله رشد اخلاقی، نوجوان دست‌کم پانزده ـ شانزده‌ سال دارد و در مورد نظم اجتماعی به صورتی گسترده‌تر می‌‌اندیشد. تأکید او بر اطاعت از قوانین است تا نظم اجتماعی حفظ شود. در هنگام همه‌گیری کرونا او معتقد به وضع‌ قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از گسترش بیماری و مجازات شدید برای کسانی است که این قوانین را زیر پا می‌گذارند. از دید وی، اگر هر کس زمانی که احساس می‌کند دلیل خوبی دارد قوانین را زیر پا بگذارد، هرج و مرج خواهد شد. چنین فردی به هنگام رانندگی، پشت چراغ قرمز می‌ایستد، حتی اگر پلیس و دوربینی در کار نباشد و او دلیل به ظاهر موجهی هم برای تعجیل داشته باشد، مثلا رساندن بیمار به پزشک. حتی اگر چراغ راهنمایی معیوب باشد، او از آن رد نمی‌شود، بلکه دنده عقب می‌رود یا دور می‌زند تا قانون‌شکنی نکرده باشد. این مرحله، «پایداری نظم اجتماعی و قدرت» نام دارد. فرد در این مرحله، حالت کاملا انعطاف‌ناپذیر قانون و نظم دارد. این پیوستگی به قانون دارای کیفیتی کاملا منجمد است؛ برای نمونه، اگر کسی در وضعیت کرونایی برای دیدن مادر بیمارش که نیاز به پرستاری دارد، سفر کند، فرد مرحله چهارم نمی‌پذیرد و خواستار مجازاتش می‌شود.

مرحله پنجم

در مرحله پنجم رشد اخلاقی، فرد قوانین را با انعطاف‌ بیشتر می‌نگرد. قوانین از دید اندیشمند مرحله پنجم وسایل و ابزاری است که اجتماع در مورد آن موافقت می‌کند تا مردم بتوانند در هماهنگی زندگی کنند. اگر مردم احساس کنند قوانین با نیازهای آنان سازگار نیست، همیشه می‌توانند قوانین را از طریق توافق‌های مشترک و روشهای دمکراتیک تغییر دهند؛ برای مثال، اگر محدودیت‌های کرونایی تکلیف کند که افراد مقیم در آسایشگاه سالمندان ملاقات نداشته باشند، او برای حفظ روحیه سالمندان و سلامت روانی آنان که بر وضعیت جسمی ایشان هم تأثیر مثبت می‌گذارد، به مقامات مسئول پیشنهاد کاهش این محدودیت‌ها را می‌دهد، اما رأساً بدون مجوز اقدامی نمی‌کند.

در مرحله ششم رشد اخلاقی، افراد فهم روشن‌‌تری از برخی اصول مجرد و فراگیر که فوق قانون است، دارند. این اصول شامل عدالت و احترام و شأن برای همه افراد است. اندیشمند مرحله ششم، اهمیت نظم اجتماعی را درک می‌کند، اما در ضمن می‌داند که همه جوامع منظم هم اصول مهمتر را اجرا نمی‌کنند. وضع محدودیت‌های اجتماعی در زمان همه‌گیری کرونا برای کسانی که رفاه مادی و پشتوانه حمایت اجتماعی دارند، مطلوب و قابل اجراست، اما برای افراد محرومی که به اصطلاح گنجشک‌روزی هستند و اعاشه آنان وابسته به دستمزد روزانه‌ کاری است که بیرون از منزل باید انجام دهند، طاقت‌فرسا و ناممکن است. اندیشمند مرحله ششم در اینجا می‌گوید: باید موازنه‌ای ایجاد کرد. اگر کسی به علت محدودیت ناشی از کرونا نتواند به کسب و کار خود بپردازد، در آن صورت باید مورد حمایت مالی دولت قرار بگیرد. فردی که برای گذران زندگی محدودیت‌های ناشی از کرونا را نقض می‌کند، حق قانونی برای این کار ندارد؛ اما یک حق بالاتر و اخلاقی دارد: هر زندگی دارای ارزشی ذاتی است.

اگر فردی که بدون ماسک بیرون آمده است، بگوید: «من با قیمت یک ماسک برای خانواده نان خالی تهیه می‌کنم تا زنده بمانند»، دیگر نمی‌توان گفت: زندگی دیگری که ممکن است به ویروس آلوده شود، مهمتر از زندگی توست. در واقع همه افراد دارای ارزش مطلق هستند.

مرحله ششم

مرحله ششم رشد اخلاقی، مرحله «اصول فراگیر و جهانی» است. جمع‌بندی این اصول مشکل است و افراد معدودی به اندیشه اخلاقی مرحله ششم نائل می‌شوند. از مصداق‌های آن این است: «با دیگران همیشه باید به عنوان هدف رفتار کنی و هرگز آنان را وسیله قرار مده»، یا: «با دیگران چنان رفتار کن که می‌خواهی با تو رفتار کنند». قداست زندگی، بیشترین خوبی برای بیشترین تعداد، تشویق و پرورش رشد انسانی، از دیگر نامزدهای اصول فراگیر جهانی هستند.

همه اصول جهانی شامل مفهومی از عدالت است. عدالت به این معناست که به راه حلی برسیم که هر کس آن را مناسب بیابد. راه حل مناسب هنگامی به دست می‌آید که هرکس بی‌طرفانه خود را به جای دیگری فرض کند. اصول مرحله ششم، همچون عدالت، یا شأن و وقار اساسی همه افراد، اصول برگزیده خود فرد هستند. ما برخی اصول اخلاقی معین را آزادانه برمی‌گزینیم؛ زیرا به نظر می‌رسد به بهترین زندگی برای همه افراد منجر می‌شوند. در همان حال اگر قرار است همه چیز فرد هماهنگ باشد و اگر گزینش‌های فرد برای وی ارزشی داشته باشد، آنگاه او متعهد است مطابق با اصول خود زندگی کند.

منبع: روزنامه اطلاعات

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.