یکشنبه بیست و هفتم سپتامبر، ارمنستان اعلام کرد در نتیجه حمله نظامی آذربایجان به منطقه قرهباغ، نیروهای خود را در حالت آماده باش قرار داده است. در مقابل نیز آذربایجان اعلام کرد که حملات نظامیاش اقدامی دفاعی در واکنش به حمله ارمنستان است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، قرهباغ منطقه کوهستانی است که بحث بر سر حاکمیت آن حتی پیش از شکلگیری اتحادیه شوروی سابق نیز در جریان بوده است، اما شرایط پس از جنگ سرد و کاهش قدرت حکومت مرکزی شوروی بر کشورهای عضو اتحادیه، باعث تشدید اختلاف چندین ساله ارمنستان و آذربایجان و وقوع درگیری نظامی بین این دو کشور شد.
هرچند از نظر بینالمللی منطقه قرهباغ همواره بخشی از آذربایجان به شمار آمده است، ساکنان ارمنی آن بیش از یک قرن است که از قوانین و اقتدار دولت آذربایجان سرپیچی میکنند. آنها در سال ۱۹۹۱ استقلال خود را از آذربایجان اعلام کردند و پس از آن این منطقه، با وجود آنکه بخشی از آذربایجان است، تحت حمایت ارمنستان و به صورت خودمختار اداره میشود. اما تلاش چندینساله برای صلح بین دو کشور، این تابستان، دوباره به بن بست رسیده و آتش اختلاف بار دیگر در قرهباغ برافزوخته شده است.
از آنجا که آذربایجان کشوری با اکثریت مسلمان و ارمنستان محل سکونت مسیحیان ارمنی است، برخی علت درگیری بین این دو کشور را مذهبی تلقی میکنند، با این حال تحلیلها نشان میدهد که چنین تصویری مبالغهآمیز است و عوامل مرزی، سیاسی و اقتصادی نقش مهمتری در شکلگیری این تعارض دارند. آنچه که در دهه ۸۰ بر این دو کشور گذشت، تا حدی میتواند ماهیت غیرمذهبی آن را نشان دهد.
بدون شک، دین یکی از مواد سازنده احساس ملیگرایانه در سراسر جهان است، اما از آغازین روزهای درگیری به ویژه در آذربایجان، بازیگر نقش اصلی نبوده است؛ چراکه در مقایسه بین دو کشور، شواهد تاریخی حاکی از فعالتر بودن نسبی عنصر دین در ارمنستان و در بین ارمنیها است.
وازگن اول، رهبر کلیسای ارمنی، در سال ۱۹۸۸ در تلویزیون ملی ارمنستان از نگرانی خود درباره حل مسئله قرهباغ سخن گفت و فرآیند پیوستن این منطقه به ارمنستان را طبیعی و قانونی توصیف کرد و معتقد بود که آرزوی ارمنیهای ساکن قرهباغ، اتحاد مرزی به ارمنستان است. همچنین در سال ۱۹۸۹، کشیشهای ارمنی تظاهراتی علیه آذربایجان در ایروان شکل دادند و خواستار پیوستن قرهباغ به ارمنستان شدند.
اما در مقابل، علمای رسمی آذربایجان به ویژه در آغازین روزهای شکلگیری تنش صاحب نقش نبودند و فقط از حکومت میخواستند که بر اوضاع کنترل داشته باشد. با اینحال، سال ۱۹۸۸ و در پی رشد قابل توجه جنبش ملی، پاشازاده، شیخالاسلام آذربایجان با حملهای علیه دشمنان اسلام وارد میدان شد و از مؤمنان خواست بسیج شوند و در مقابل دشمن هوشیار باشند.
بنابراین در نتیجه مداخله علمای دینی شکل جدیدی از اسلام در آن دوره بروز کرد. پرچم هلال و ستاره و بنرهای سبزرنگ با عکس امام خمینی در تظاهراتها دیده میشد. جوانان آذربایجانی سربندهای قرمزی را میبستند که در جنگ ایران و عراق استفاده میشد. البته این فضا و موارد شبیه به آن چندان به علت مذهبی بودن آذربایجانیها نبود و بیشتر ماهیتی سیاسی داشت.
شکل نگرفتن هرگونه اتحاد و بلوک مذهبی آشکار بین کشورهای عضو اتحادیه شوروی در آن دوران گواه دیگری بر مذهبی نبودن بنیان بحران بین ارمنستان و آذربایجان است.
علاوه بر آن، عملکرد کشورهای اسلامی در قبال بحران و درگیری قرهداغ نیز نشان میدهد که تنش بین این دو کشور بر پایه تعصبات دینی شکل نگرفته است.
در بحران دهه ۸۰، گاسانف، نخست وزیر سابق آذربایجان گفته بود که به جز ترکیه هیچ کشوری از آذربایجان در طول درگیری پشتیبانی نکرده است. حتی یعقوب ممداف، رئیس سابق مجلس ملی آذربایجان، کشورهای عرب، سوریه و لبنان را به فراهم کردن تسلیحات برای ارمنستان متهم کرد.
در نتیجه، رهبران سیاسی ارمنستان و آذربایجان نیز در آن دوران، درباره مذهبی نبودن ماهیت تعارض بینآنها با یدیگر توافق داشتند و تنش بین آنها عموماً از جانب ارمنستان جنبش ملی آزادیخواه و از جانب آذربایجان دفاع از مرزها و حاکمیت ملی در مقابل زیادهخواهی مرزی ارمنستان تلقی شده است.
منبع: دین آنلاین