خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

سوشیانت؛ موعود زرتشت کیست؟ چه شباهت ها و تفاوت هایی با موعود ادیان بزرگ دارد؟

موضوع این مقاله سوشیانت (موعود دین زرتشت) و بررسی شباهت ها وتفاوت ها میان این موعود و سایر موعودها در ادیان بزرگ جهان (اسلام – مسحیت یهود) است.

ردنا (ادیان نیوز) – این مقاله از دو فصل تشکیل شده است: در فصل اول ( سوشیانت کیست)، سرفصل ها طوری انتخاب شده که ضمن ذکر نکات مهم درباره ی وی، حداکثر اطلاعات مفید ارائه شود و به سبب ماهیت موضوع تحقیق که اسطوره ای مقدس در دین زرتشت می باشد، از ذکر هرگونه تفسیر خود داری شده است.
اما در فصل دوم، جای توضیح دارد که گفته شود بررسی تطبیقی به صورت ذکر دقیق شباهت ها و تفاوت ها به سبب وسعت کار نیاز به بستری وسیع تر دارد که گنجایش آن در مقاله حاضر نیست.لذا بخش دوم از سرفصل هایی تشکیل شده که ضمن برقراری ارتباط مفهومی با هم بتوانند در یک نگاه منسجم به نظر آمده و حداکثر اطلاعات کلی را درباره موعود سایر ادیان به خواننده ارائه نماید.در این بخش نیز توضیح هر سرفصل عینا از روی منابع و ماخذ ذکر شده و کمترین اظهارنظری در مورد آن ها به کار نرفته است.بنابراین هرنوع تحلیل و تفسیر به بخش نتیجه گیری موکول شده است.
در این باب نیز بهتر است گفته شود که دین شناسی تطبیقی در دو مورد به کار می رود:
۱) منشا مشترک ادیان
۲) آمیزش و اقتباس ادیان از هم ( باهنر: ۱۳۶۱: ۱۴)
از آن جایی که تحقیق با محوریت اسطوره می باشد، در هیچ کجا به دنبال اثبات منشاء مشترک یا اقتباس ادیان از هم نبوده ایم.
در بخش نتیجه گیری هم برای جلوگیری از ادغام مطالب، نتایج سرفصل بندی شده اند.روش کار نیز در این قسمت بررسی مقایسه ای میان موعود های ادیان در چند مقوله کلی است.جای تاکید است که نگاه کلی در همه جای مقاله حضود دارد و بخش نتیجه گیری هم از این قاعده مستثنی نیست.
اما در بخش نتیجه گیری با توجه به«تئوری اشتراک ذهنی بشری در طول تاریخ لوی استروس» سعی در تحلیل مطالب داشته ایم.

بخش اول: سوشیانت کیست؟

۱ -۱) به وجود آمدن جهان
آفرینش گیتی در دین زرتشت:
سه هزاره ی اول: دوره مینوی یا روحانی
سه هزاره ی دوم: دوره گیتی یا مادی
سه هزاره ی سوم: دوره آلایش یا آمیزش ظلمت ونور
سه هزاره چهارم: دوره ظهور نجات بخشان ایزدی و پالایش گیتی از رنج و بیداد و ناپاکی ( متوسلیان: ۱۳۷۵)
در آئین مزدیسنا طول جهان ۱۲۰۰۰ سال داشته شده که به ۴ دوره ی ۳ هزار سالی تقسیم گردیده است.
پیش از آن که اهورامزدا جهان مادی بیافریند، عالم روحانی را که آن را عالم فروهر گویند، آفرید.یعنی آن چه بایستی هیئت مادی به خود بگیرد. از پیش صورت معنوی یا فروهر آن آفریده شده است واز روی صور عالم فروهر ترکیب جسمانی پذیرفته، به جهان در آمدند. (۳۰۰۰ سال دوام عالم معنوی)
در هنگام ۳ هزار سال، جهان مادی، دوراز هرگونه کژند وآسیب به سر برد. ولی پس از گذشتن این روزگار اهریمن خروج کرده و آفرینش ناپاک خویش آلوده ساخت و جهان را دچار تیرگی و مرگ و جانوران زیان آور کرده و به تباه کردن مخلوقات ایزدی پرداخت.
این دوره نیز ۳ هزار سال به طول انجامید تا آن که اهورا مزدا از برای نجات و رستگاری جهان زردشت را به رسالت و پیامبری خویش بر گزید و او را راهنما و رهاننده یجهان نادانی گردانید. این دوره ی ۳ هزار ساله دوره زردشتی و عهد سلطنت روحانی پیغمیبر ایران شمرده می شود.
در آغاز هریک از این ۳ هزاره ی اخیر، یک تن از رهانندگان سه گانه که هرسه ی آن ها از نطفه ی خود پیامبر دانسته شده اند، به فاصله ی یک هزار سال از یکدیگر پدیار می شوند و قیامت برانگیخته و مردگان برخیزانند و جهان تازه سازند و آفرینش اهورامزدا را به کمال خواهند رساند. ( مصطفوی۵۰: ۱۳۶۱)
۱ -۲) سوشیانت در لغت
«این کلمه از ریشه «سو» که به معنی بهره و منفعت است می باشد. کلمه ی سود فارسی از همین ریشه وبنیان است.» (همان: ۵۳)
«این واژه در فارسی میانه سوشیانس و در فارسی نو سوشانس / سوشیانت و در فارسی زرتشتی، ساوشیوش، سوشیوش / سیاوشاس و… نیز ظبط شده است. کلمه سوشیانت در اوستا نیز به صورت سوشیانت آمده است.» (محصل: ۴)
۱ ۲ ۱) معنای سوشیانت
سوشیانت در لغت به طور عموم به کسی گفته می شود که از وجودش به مخلوقات سود وثمر رسد و یا این که مردم را از ذلت و خواری و بدبختی برهاند، خواه ذلت و ظلم و ستم باشد یا ظلمت و جهل و نادانی.
سوشیانت صفت است، به معنی سودمند یا سود رساننده و سودبخش. کلمه سو و سوه که در تفسیر پهلوی اوستا، سوت (سود) ترجمه شده در نامه ی مقدس بسیار به کار آمده است.
در «گات ها»کلمه سوشیاتت به صیغه مفرد، به معنی رهاننده یا نجات دهنده ذکر شده و پیامبر ایران، «زرتشت» خود را «سوشیانت»نامیده است. ( مصطفوی: ۱۳۶۱: ۵۳و۵۴)

۱ ۲ ۲) کلمه نوکننده در لغت ( همان)
در آئین مزدیسنا،«پایان زندگی جهانی» یا «آخرالزمان»، «فرشوکرتی یا فرشوچرتر» نامیده شده است.
در اوستا این لغت به معنای «فرشوچرتر»، (فرش: فراز، پیش – چرتر: از فعل کردن) است.
این کلمه در پهلوی «فرشکرت» و در پازند «فرشکرد» گویند.
فرشوکرتی را می توان به معنی رستاخیز روز پسین و قیامت و یا هنگامی که آفرینش ایزدی و مخلوقات مینوی به درجه کمال می رسند و به سوی جهان پایدار و همیشگی و جاودانی گرایند، نیز در نظر گرفت.
به عبارت دیگر، نو نمودن جهان، تازه کردن گیتی، زندگی مینوی آراستن، خرم ساختن زندگانی، رسالت سوشیانت ها همین است که جهان را تازه و خرم کرده و از شدت آسیب اهریمنی بکاهند.
فرشوکرتی چنانچه در زبان پهلوی آمده، در آن هنگامی خواهد بود که گیتی از کم و کاستی رهیده، به اوج ترقی رسند و از هرگونه آلایشی پاک و منزه شوند.
این زمان در آئین مزدیسنا آن گاه خواهد بود که پدر آسیب ها، رنج ها، تیرگی ها یا اهریمن بدکنش شکست یافته، نابود گشته و نیز یاران نابکار وی چون دیو خشم، دیو دروغ، دیو آز و دیو تیرگی از میان بروند.چون چنین شود، جهان بهشت برین گردد.

۱ ۳) سوشیانس در اوستا ( همان)
سرچشمه ی مطالب درباره ی سوشیانت نخست خود اوستا است.دوم نامه های دینی مزدیسنا از پهلوی و پازند و پارسی – چون بندهش، دینکرد، دادستان دینیک (داتستان دینیک)، وچکرت دینیک، شگفتی های سیستان، زند بهمن یشت، مینوی خرد، جاماسب نامه، صد در بندهش و روایات داراب هرمزدیار و…
در اوستایی که امروزه در دست داریم، مطالب زیادی در باره سوشیانت برجای نمانده است، اما در اوستایی که در روزگار ساسانیان در دست داشتند، مفصلا از سوشیانت سخن رفته بود.
در قسمت های مختلف «یسنا» هم از این مساله سخن به میان آمده و بر وجود سوشیانت ( به صورت مفرد) تاکید شده است که از آن، آخرین موعود برداشت شده است. در اوستا به آن «استوت ارت» گفته می شود.
در وندیداد هم سوشیانت آخرین آفریده و مخلوق اهورامزدا دانسته شده و ضمنن به محل ولادت وی که کیانسه است نیز اشاره گردیده است.
در«فروردین یشت» و «زامیاد یشت»که هردو از قدیمی ترین اجزای اوستا به شمار می روند نسبتا بیشتر از موعود های مزدیسنا صحبت شده است. در این دو یشت نام های سه موعود، نام های مادران و زادگاه و چگونگی ولادت آن ها و نام های برخی از یاوران و همراهان جاودانی آخرین موعود محفوظ مانده است.
در قسمت های دیگر اوستا مانند گات ها، سوشیانت به صورت صیغه جمع آمده و از آنان به صورت یاوران دین سخن به میان آمده است. به عبارت دیگر جانشینان زرتشت و افرادی که از آنان سودی خواهد رسید و مردم را به راه راست راهنمایی کنند و دین مزدیسنان را بیارایند، «سوشیانت ها»نامیده شده اند. شاید هم مقصود از آنان سه موعود مزدیسنا یا پسران آینده زردشت اند که سرانجام هریک به نوبه خود ظهور خواهند کرد.( همان: ۵۹)
در «فروردین یشت» دو برادر «استوت ارت»که پیش از آمدن وی ظهور می کنند، اولی را هیشدر بامی (خشیت ارته)به معنای فزاینده، بالنده، ترقی دهندهی راستی و درستی، پروراننده ی قانون مقدس و دومی را هشیدر ماه (خشیت نمه) به معنای فزاینده، بالنده و ترقی دهنده ی نماز یا نیایش پروردگار نامیده اند. (همان: ۶۳) اما هرکجا که سوشیانس مطلق آمده منظورهمان موعود است.
بنا به مندرجات «زامیاد یشت» فره ایزدی مختص ایرانیان است و تورانیان هرچند که کوشیده اند به داشتن آن موفق نشدند.رستگاری و پیروزی وموفقیت های پی در پی ایرانیان در طول تاریخ از پرتو همین فر بوده و پس از «کی گشتاسب» دوست و پشتیبان و حامی زرتشت – دیگر فر به کسی نپیوسته است.
اهورامزدا آن را برای ایرانیان ذخیره نمود تا این که رهانندگان، یعنی سوشیانت ها ظهور کرده و به آنان تسلیم نماید.(همان)
البته شاید این دوره ی ۱۲ هزار ساله که بنا به سنت، مدت طول عمر جهان دانسته شده به معنی حقیق خود نیست و از ان به نوعی دیگر هم می توان برداشت کرد.
شاید بتوان گفت منظور از ۱۲ هزار سال، ۱۲ میلیون سال یا ۱۲ میلیارد سال ست. زیرا این گونه استعارات در اسناد کتب قدیمی ایران خیلی نظیر دارد.
در اوستا هم از «روزان» یعنی زمانه بیکران سخن رفته است و آغاز و پایانی از برای جهان شناخته نشده است.به هرحال عدد ۱۲ هزار سال و تقسیم آن به ۴ دوره ی ۳ هزار سالی، هرمعنی و مفهومی که داشته باشد و هرمعنی از آن اراده گردد، از سنت های بسیار کهن ایران است. (همان)
۱ ۴) سوشیانس در دینکرد ( آموزگار: ۱۳۷۵: ۴۹و۵۰)
دینکرد به معنای کتاب اعمال است.در اصل مشتمل بر نه کتاب بوده است. کتاب اول و دوم و بخشی از کتاب سوم از میان رفته است. این کتاب که نوعی دانشنامه دین زرتشتی است، در قرن ۳ ه.ق (۹ م)بر پایه ی نوشته های گوناگون در زمینه های مختلف دین زرتشتی تدوین یافته است. کتاب هفتم شرح احوال کسانی است که پیش از زرتشت الهام ایزدی به آنان رسیده است.پس ازآن شرح زندگی زرتشت می آید و سپس حوادث پس از زرتشت و فرزندان او (اوشیدر – اوشیدرماه و سوشیانت) تا پایان جهان نقل می گردد.
در فصل دهم از کتاب هفتم، مخصوصا به تولد سوشیانت پرداخته می شود.
۱ ۵) سوشیانس در بندهش
در کتاب بندهش در باره سوشیانت نکته ای نیست وتنها به مطلبی اشاره می کند که طی آن انتقال حادثه ی مرگ ضحاک از عصر اوشیدر ماه به دوره ی سوشیانس است.( متوسلیان: ۱۳۷۵)

۱ ۶) زرتشت، اوشیدر و اوشیدرماه و نسبت آنان با سوشیانس
در روایات آمده که زردشت ۳ بار با همسر خود«هووی» (دختر فرشوشتر، وزیر کی گشتاسب HVOVI)))نزدیکی می کند و هووی هر بار خود را در آب کیانسه (هامون) می شوید و نطفه های زردشت از طریق هووی وارد این آب می شود.
«ایزدنریوسنگ» آن نطفه ها را در اختیار می گیرد وبرای نگهداری به ایزدبانو«اردوی آناهیتا» می سپارد، تا زمان مناسب آن برسد وبا نطفه ی مادران فرزندان موعود بیامیزد.برای نگهداری از این نطفه ها ۹۹۹۹۹ فروهر مقدس گماشته می شود. ( آموزگار: ۱۳۷۶: ۷۶) ( کلمه نریوسنگ که در اوستا«نئیریوسنگهه» آمده اسم خاص نرسی از آن برداشت شده است و ایزدی است که به پیامبری اهورامزدا گماشته شده است و در واقع پیک اهورامزدا است. دربندهش بزرگ آمده که ایزد نریوسنگ موظف است که پیام های ایزدی را به کیان ویلان برساند. هم چنین از ایزد نریوسنگ یک قسم آتشی اراده شده است که بنابرعقیده ی ایرانیان باستان، در ناف فرمانروایان جای دارد.)

۱ ۶ – ۱) اوشیدر یا هوشیدر ( بهار: ۱۳۷۵، آموزگار: ۱۳۷۶، اورنگ، پورداورد)
سی سال مانده به پایان سده ی دهم، از هزاره زردشت، دوشیزه ای از پیروان دین به ( زرتشتی) به نام «نامیگ پد» که نسبش به زرتشت می رسد، در آب کیانسه می نشیند و از آن می خورد.نطفه زرتشت وارد بدن او می شود و وی اوشیدر یا هوشیدر را به دنیا می آورد.
چون اوشیدر به سی سالگی می رسد، خورشید ده شبانه روز در اوج آسمان، در همان جای که در آغاز آفرینش، آفریده شده بود، می ایستد و فرو نمی نشیند تا همه از ظهور او باخبر گردند.اوشیدر به مقام گفتگو با اورمزد می رسد و به برکت این کار، سه سال برای گیاهان بهار مداوم خواهد بود.انواع گرگ ها در یک جا گرد می شوند و همه به صورت گرگ واحدی در می آیند، دروج( دیو) چهارپایان نابود می شودو زهر این حیوان تا یک فرسنگ به زمین و گیاه می رسد وآن ها را می سوزاند.از آن دروج، جهی به شکل ابر سیاه بیرون می آید و سپس وارد وجود مار می شود..
از رویدادهای مهم این دوره آمدن «دیو مرکوس یا ملکوس» است.این دیو در پایان هزاره ی اوشیدر سرما و بارانی سخت ایجاد می کند و سرانجام با نیایش بهدینان، ملکوس نابود می شود.
۱ ۶ ۲) اوشیدرماه یا هوشیدر ماه ( همان)
سی سال مانده به پایان هزاره اوشیدر، دوشیزه بهدینی به نام «ده پد» که نسبش به زرتشت می رسد، در آب کیانسه آب تنی می کند و از آن می خورد و نطفه زرتشت وارد بدن او می شود و اوشیدر ماه به دنیا می آید.
چون اوشیدر ماه به سی سالگی می رسد خورشید به مدت بیست شبانه روز در اوج آسمان می ایستد تا بهدینان بدانند که هزاره اوشیدر به پایان رسیده است.
به برکت گفتگوی اوشیدر ماه با اورمزد خوبی ها وخوشی ها ی فراوانی موجودات این سرزمین را در برخواهد گرفت.ماری بزرگ در این دوران به وجود خواهد آمد که دروج ماران و نماینده ی همه ی خزندگان آزار دهنده است.
در این هزاره، ضحاک از بند فریدون آزاد می شود و فرمانروایی خود را از سر می گیرد. اورمزد همراه امشاسپندان به نزد روان فریدون می رود تا او را برای نابودی ضحاک برانگیزاند.روان فریدون از این کار احساس ناتوانی می کند.پس این ماموریت به عهده ی «گرشاسب» گذاشته می شود.کی خسرو گرشاسب را بیدار می کند و نهایتا او با تیری، ضحاک را از بین می برد.

۱ ۶ ۳) سوشیانت
سی سال مانده به پایان دهمین سده از هزاره اوشیدر ماه، دوشیزه بهدین ۱۵ ساله ای از زرتشت به نام «گواگ پد» در آب کیانسه آب تنی می کند و از آن می نوشد و از این طریق نطفه ی زرتشت وارد بدن او می شود و سوشیانس بعد گذشتن ۹ ماه به دنیا می آید.
سوشیانس مانند خورشید درخشان است، با ۶ چشم به هرطرف می نگرد تا راه کامل نابودی دروج ها رابیابد.
سوشیانس دارای فر کیانی است.غذای او سرچشمه مینوی است. در سی سالگی به مقام گفتگو با اورمزد و امشاسپندان می رسد و به برکت این گفتگو،خورشید به مدت سی شبانه روز در میان آسمان می ایستد وظهور سوشیانت را بشارت می دهد.در بازگشت از این گفتگو، کی خسرو سوار بر ایزد وای (ویو) به پذیره ی سوشیانت می آید و از کارهای نیک پیشین خود که بتکده کنار دریاچه ی چیچست را نابود کرده و افراسیاب را از میان برده است یاد می کند. سوشیانت از کی خسرو می خواهد که دین به را بستاید.کی خسرو این دین را می ستاید وبدین ترتیب، او فرمانروا می شودو سوشیانت، موبد موبدان می گردد.
او سپاهی برمی انگیزد و به کارزار دیو اشموغی (اهلموغی) یعنی بدعت می رود وبرای موفقیت در این کار نیایش می کند وآن دیو به بالا وپائین زمین می دود و شهریور امشاسپند برای این سوراخ فلز گداخته می ریزد و او را محبوس می کند تا سرانجام به دوزخ افتد.( همان)
«پس از بستن سوراخی که اهریمن از آن بیرون آمده است، زمین هموار می شود و با هموار شدنش و تحقق اتحاد آرمانی تن وروان در انسان، باردیگر همه ی آفرینش تلفیق کاملی از روح وماده خواهد بود. همان گونه که اراده ی خداوند بوده است.» ( جان هیلز: ۱۳۷۹: ۱۰۷)
سوشیانت، بدکاران را عقوبت می کند و نیایش به جای می آورد و همه ی دیوان نابود شوند.دیو آزنخست، دیو خشم و سپس دیوان دیگر را می بلعد و بعد ایزد سروش، دیو آز را نابود می کند.
این دوره، دوره تکامل موجودات اورمزدی است.همه ی دیوان، از نسل دوپایان وگیاهان، همه سرسبزند و آفریدگان در خوشی به سر می برند.همه ی مردم دین بردار می شوند، همه با هم دوست و مهربان شده و هیچ انسانی بعد از آن زمان نمی میرد.
سوشیانت وظیفه ی برانگیختن مردگان را دارد.در بامداد، او با یاران جاودانی خویش نماز صبح به جای می آورد و آن گاه مردگان زنده می شوند.هرکدام از این مردگان در طی زمان و پس از گذراندن داوری انجامین در
حضور مهر و سروش و رشن، از«پل چینود» (پلی است حدفاصل این جهان و آن جهان که بر بالای قله دائیتی جای دارد.)می گذرند.این پل برای نیکوکاران فرسنگ ها پهن و برای گنهکاران هم چون تیغ است.نیکوکاران را ایزد دین به هیئت زیبارویی خوشبو پذیره می شود ودر منازل بهشت که ستاره پایه، ماه پایه، خورشید پایه و «گرزمان» (یا گردتمان: محل سرودها وروشنایی های بی پایان)نام دارند، قرار می گیرد وبدکاران که آن ها را عفریته ای پذیرا می شود در طبقه ی دوزخ که آخرین طبقه ی آن محل تاریکی بی پایان است، جای می گیرند.
روان ها دراین منازل تا روز رستاخیز و بازسازی جهان جای خواهند داشت. چون دوزخی بودن ابدی برای پیروان آئین زرتشت متصور نیست.
سوشیانس ۵ روز آخرماه اسفند در ۵ نوبت نیایش به جای خواهد آورد تا مردگان زنده شوند.مردگان برخواهند خاست و یکدیگر را باز خواهند شناخت. ( بهار: ۱۳۷۵، آموزگار: ۱۳۷۶، اورنگ، پورداورد)
«خطاست اگر این رویداد را پایان جهان بنامیم، زیرا در دین زردشتی چنین نیست.اگر چنین باشد پایان جهان به معنی پیروزی اهریمن خواهد بود.بهتر است که آن را «بازسازی جهان» بخوانیم، همان گونه که خود زرتشتیان آن را می نامند.جهان دوباره به وضع کاملی که پیش از حمله ی اهریمن از آن برخوردار بود، بازسازی می گردد.اما این حوادث حتی معنایی والاتر از این هم دارد.امور درست به حالت پیشین خود بازنمی گردد، زیرا در این زمان اهریمن دیگر وجود ندارد و اورمزد نه تنها به عنوان خیر مطلق و دانای مطلق، بلکه در این زمان به عنوان قادر مطلق نیز فرمانروایی کند.» ( جان هیلز: ۱۳۷۹، ۱۰۷)

۱ ۷) مادران موعود
بر طبق اوستا مادران موعود عبارتنداز:
سروتت فذری، ونگهوفذری، ارت فذری که معنای لفظی این سه دختر چنین است:
سروتت فذری: یعنی کسی که پدرش نامی ومشهور است.وی مادر هوشیدربامی خواهد بود.
ونگهوفذری: یعنی کسی که از پدر شریف و نیک و ستوده و بزرگ است.او مادر هوشیدر ماه خواهد بود.
ارت فذری: یعنی کسی که مایه آبروی پدر است و یا کسی که پدرش برومند است.او مادر سوشیانت (استوت) خواهدبود. دومین نام این دختر «ویسپ تئوروئیری» به معنای شکست دهنده می باشد. ( مصطفوی: ۱۳۶۱: ۶۵)
این مادران دارای خصوصیات مشترکی هستند که از ان جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: : بهار: ۱۳۷۵)
۱) مادران موعود نه پیش از بارگرفتن ونه پی از آن به مردی پیوسته اند.( با این که سن وی ۱۵ ساله است، پیش از آن هرگز همبستر نشده است.پس از آن نیز هنگامی که حامله می شود با هیچ کس نزدیکی نکرده است. – ادیان زنده جهان. ص ۳۳۱)
۲) در سنین جوانی یعنی ۱۵ سالگی به موعود آبستن شده اند.
۳)مادران سوشیانت ها دوشیزگانی از خاندان وهوروچ بهروز پسر فریان اند که سلسله شان به ایسترواستر(پسر زرتشت) می رسد.
۱ ۸) یاران سوشیانس ( پور داورد، بهار: ۱۳۷۵)
در مندرجات اوستا، از یاران سوشیانت هم نام برده شده است که آن ها در نو نمودن جهان با او همراهی خواهند کرد.
بندهش در فصل ۳۰ فقره ۱۷، از ۱۵ مزد و۱۵ زن که معاونین او در نو نمودن جهان به شمار می روند، سخن گفته است.
اسامی برخی از این معاونین در بندهش و سایر کتب ضبط شده است.مانند:
کی خسرو، نرسی، طوس، پشوتن، اشاوزد، اغریرث، گرشاسب،نریمان و…
اسامی زنان در جایی ثبت نشده است.
۱ ۹) مکان ظهور ( مصطفوی: ۱۳۸۱ و بهار: ۱۳۷۵)
خود اوستا مکان ظهور موعودان را معین نموده است:
در فرگرد ۱۹ وندیداد آمده:
«زرتشت گفت ای اهریمن ناپاک، من مخلوقات آفریده ی دیو را خواهم برانداخت، من «خن تائیتی پری» را خواهم برانداخت.من عفریت نسا (اشه ومردار)آفریده ی دیو را خواهم برانداخت تا آن که سوشیانت پیروزمند از «آب کالن اوایه» ازطرف مشرق، از طرف مشرق متولد شود. (هووی دختر فرشوشتر وزیر کی گشتاسب پادشاه مشرق زمین بوده است بنابراین بسیار منطقی است که موعودهای آخرالزمان مزدیسنا در مشرق پا به عرصه ی وجود گذارند.)
در زامیاد یشت فقره ی ۶۶ آمده:
«فرتوانا را می ستائیم که در آینده به آن کسی مختص خواهد شد که از ناحیه ی کانس اوایه سلطنت خواهد برانگیخت. «روز هئوتومنت» کلمه ای اوستایی برای رود هیرمند است که در شاهنامه از آن به هیرمند یاد شده است.هیرمند لفظن به معنی سد وبند است.
درآن می ریزد و کوه اوشیدا ( شاید همان کوهی باشد که در کتب متاخرین کوه خدا نامیده شده ومسکن پارساسان وپرهیزکاران قرار داده شده است.)در کنار آن واقع است واز آن آب فراوان به دریاچه ی کانس اوایه می ریزد.نام این دریاچه در پهلوی «کیانسه» یا «کیانسو» آمده است.
بندهش در فصل ۱۳ فقره ی ۱۶ می نویسد:
کیانسه درسکستان واقع است.اصلن مخلوقات موذی مانند مارها و وزغ ها در آن دریا نبود و آبش بسیار شیرین بود.بعدها شور شد و دگر باره پس از نوشدن جهان نیز شیرین خواهدشد.
راین باره درکتاب سوشیانت موعود مزدیسنا آمده است: «بی شک کیانسه همان دریاچه ای ست که در سیستان در سرحد ایران وافغانستان واقع است و آن را امروزه دریاچه «هامون» گویند. آب این دریاچه امروزه شور نیست ولی بسیار بدمزه است.
در اسطوره سوشیانت نیز می خوانیم: «.سیستان را همین افتخاربس که موعودهای نجات بخش ایران در آینده از آن سرزمین برخواهند خاست و دوشیزگان باکره ی سیستانی، مادران آینده ی نجات بخشان ایران خواهند گردید ودر یک کلمه «سیستان سرزمین موعود» و انتظار است.به همین سبب هنوز هم دختران سیستانی به امید به دست آوردن نطفه ی مقدس زردشت از آب دریاچه هامون، در ایام نوروز خود را به زیارتگاه های کوه خدا که امروزه کوه خواجه نامیده می شود رسانده، پس از به جای آوردن مراسم نیایش، در آن تن می شویند تا مگر باشد که در شمار باکرگانی باشند که موعودهای سه گانه ی ایران خواهند زایید.»
۱ ۱۰) علائم ظهور( متوسلیان: ۱۳۷۵)
کتاب زاداسپرم در بخشی از مندرجات مفصلن به حوادث عصر سوشیانس پرداخته است.
سی شبانه روز خورشید بر بالای آسمان می ایستدو در آن هنگام سپهر بجنبد و گردش ماه و مهر واختر دگرگون شود.از زمین چون چشمه های آب آتش بجوشد و آب رو به کاستی نهد و باران از بارش بایستد.پس چون ۳ ماه به رستخیز مانده پیکاری بزرگ درگیردو هم چون آغاز آفرینش ۹۰ روز با اهریمن کارزار باشد.اما این نبرد سترگ همان سان که در آغاز با بارش آب و وزش باد بود در پایان تابش و تف آتش خواهد بود.
در این باره در دینکرد نیزآمده است:
در ۵۷ سال حکومت وی:
۱) دروغ دوپای تخمه نابود گردد.
۲) بیماری، پیری، درد، مرگ، بدی، ستم، کفر از میان می رود.
۳) گیاهان همواره پرطراوت وخرم باشند.
۴) همه ی آفرینش به شادی در آیند.
۵) ۱۷ سال خوراک گیاه، ۳۰سال خوراک آب، ۱۰ سال خوراک مینوی باشد.
۱ ۱۱) جهان پس از ظهور ( همان)
سوشیانس پس از ظهور در خونیره پیشوای دینی گردد و همراه یارانش بر ۷ کشور حکم راند. سوشیانس به همراه ۶ فرشکرد کردار برای برخاستن همه ی آفریدگان اورمزدی یشت فرشکرکرداری سراید و چون یشت انجام شد سوشیانس به مردگان گوید برخیزید.خیزش مردگان جفت جفت باشد پس صف دین باوران از دین ستیزان جدا گردد وآن گاه همه ی مردم به یکباره ناله کنند واشک ریزند.

بخش دوم: موعود در ادیان دیگر

۲ ۱ ۱) یهود ( فکوهی۱۳۸۱: ۲۹)
شاید مهم ترین محور اندیشه ای که از دیدگاه تفکر انسان شناختی در دین یهود وجود داشته باشد وسپس آن را در سایر ادیان الهی نیز می یابیم، تصویر هبوط یعنی سقوط انسان از موقعیت استعلایی و بهشتی خود به زندگی وسختی بر روی زمین است که در مفهوم «گناه نخستین»مستتر است.
ایدئولوژی معاد شناختی یهود که از این تصویر ریشه می گیرد بر باور به یک خدای واحد، قهار وتوانمند استوار است که با حضرت ابراهیم (ع) پیوند بسته و قانون (تورات) خود را به موسی (ع) سپرده و بر یک خط سیر ضروری در رفتار انسانی تاکید می کند که سرانجام به«نجات» به دست یک منجی درپایان عمر جهان خواهد انجامید.«سرنوشت بشری» در این مفهوم سرنوشتی مشترک است که آینده ای مشترک را نیز ایجاب می کند، هرچند این اشتراک… با مفهوم «برگزیدگی» قوم یهود ناخوانایی دارد.
۲ ۱ ۲) مسیحیت ( همان: ۳۲
مسیحیت کما بیش برپایه ی مشترکی از منظر باورهای کیهان پیدایشی و معاد شناختی با یهودیت قرار می گیرد. از این روست که از یک سنت مسیحی – یهودی که در عرصه ی فرهنگی سخن به میان می آید که در قالب کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) پایه های باورهای مسیحی را تشکیل می دهد.با وجود این سنت مزبور نتوانسته است جدایی ریشه ای این دو مذهب را که پاره ای از مفاهیم بنیادین مسیحایی منشا می گیرند، نفی کند.
۲ ۱ ۳) اندیشه موعود گرایی در یهود ومسیحیت متوسلیان: ۱۳۷۵)
تورات کتاب مقدس یهودیان در بخشی از مندرجات خود صراحتن علت عدم نزول رحمت الهی و نجات آدمیان از شوربختی را غوطه وری در منجلاب فیاد و گناه دانسته و شرط تحقق عدالت خداوندی را گرایش آنان به انصاف و رعایت اصول انسانی معرفی می کند. (تورات، اشعیای نبی، باب ۵۹)
در بخشی دیگر از تورات، خداوند قریب الوقوع بودن تحقق عدالت خویش را بشارت داده و مومنان را به اجرای عدالت فرا می خواند.(تورات، اشعیای نبی، باب ۵۶)
تورات به دنبال تحقق وعده الهی، صالحان و حکیمان را وارثان حقیقی زمین معرفی کرده و انان را به انقطاع شروران مژده می دهد. (تورات، مزامیر، مزمور ۳۷)
تورات در مضامین فوق ضمن پیش گویی صریح ظهور منجی موعود، انقطاع نسل اشرار، حاکمیت صالحان بر زمین و… اشاره دارد.
انجیل نیز ضمن پیش گویی قیام منجیان دروغین در آخرالزمان صراحتن رواج فساد وظلم و.. را نیز همراه بلایای آسمانی مطرح می کند.

۲ ۱ ۴) موعود یهود ومسیحیت (راشد محصل: ۱۱۳تا۱۱۶)
نجات دهنده ی واقعی (در یهود)خدای مقتدر و دانا و آگاه برهمه چیز است که به بندگان خود نیروی نجات روحانی می بخشدئ و جز او نجات بخشی نیست وتنها اوست که می تواند امید آدمیان را برآورده سازد و آنان را از گناه برهاند و در سختی یاری کند.
نجات دهنده پایانی بر مبنای معتقدات یهودیان، مسیح ( ماشیح) است که جهان درخشان و با شکوه آینده را می سازد و اعتقاد بیشتر دانشمندان یهود این است که ظهور میسح و فعالیت او برای بهبود وضع جهان و تامین خواسته ها و نیازهای مردمان بخشی ار نقشه های خداوند در آغاز آفرینش بوده است ولزوم نجات بخشی که کسی جز مسیح نیست پیش از آفرینش کائنات به ذهن خداوند خطور کرده است.
در کتب عهدین امید بستن به جهانی روشن و نورانی که در ان آدمی همه خواست های خود کامیاب شود و از گناهان پاک و از همه دلبستگی ها ی مادی و جلوه های نازیبای آن رهایی یابد و ایمان به نجات دهنده آشکارا دیده می شود.
هرچند نجات دهنده واقعی خداست و بس، اما آنان که او برکشد وبه درجه ای از نیرو و قدرت برساند که کامیابی قوم شان را سبب شوند، نیز نجات دهنده اند مانند یوشع بن نون.
اما در عهد جدید نجات دهندگی به عیسی (ع) نسبت داده شده است، زیرا او مامور شده که امت خویش را از گناه نجات بخشد.
مسیح نجات دهنده ی آخرین نیز هست، مسیحی که به اعتقاد پیروان خویش به صلیب کشیده شد.
مسیح به اعتقاد مسیحیان نیز آخرین نجات بخش است و در مورد آفرینش او به چنین اندیشه ای برخورد می کنیم.آن جا که عیسی (ع) با یهودیان گفتگو می کند، ظاهرا به وجود خویش در آغاز آفرینش ( حتی قبل از ابراهیم اشاره می کند.)
«به اعتقاد همه یهودیان نجات دهنده انسانی است همانند دیگران ام ابرخوردار از جلوه وجبروت خدایی و جهان را با نور خویش که جلوه ای از نورخداست روشن خواهد کرد.» ( یوحنا ۸،۵۶،۵۷)
البته برخی این ماشیح یعنی نجات دهنده ی آخرین را همان داود می شمارند وباز برخی دیگر می گویند که خداوند در پایان جهان داود دیگری را برای نجات مردم می فرستد.
گرچه در این زمینه آراء متفاوتی اظهار شده است که گاه یکدیگر را نقص می کنداما آن چه روشن است این که مسیح از خاندان داود است که در پایان جهان برای نو ساختن جهان و نجات آن ظهور خواهد کرد.
به اعتقاد مسیحیان و به اشاره های آشکار مطالب عهد جدید، نجات بخش پتایانی همان عیسی مسیح است که بار دیگر زنده خواهد شد و جهان را از نابسامانی خواهد رانید.

۲ ۱ ۵) علائم ظهوردر یهود ( مصطفوی: ۱۳۸۱)
ازعلائم آمدن«روز یهوه»، گذشته ازتغییرات عظیم کیهانی، چون: تاریک شدن خورشید وماه، افتادن ستارگان از آسمان، حدوث طوفانها وزلزله های دهشتناک، بروز قحط وطاعون، درگرفتن جنگهای سخت با نیروهای ظلم وشر وفساد است، یکی ازمهم ترین وقایع، هجوم یاجوج وماجوج وفتنه مسیحای دروغین(دجال) است که مظاهر قدرت های شیطانی اند. سرانجام قدرت ومشیت الهی بر قوای اهریمنی غالب می شود وعالمی نو که عدل ورحمت الهی برآن حاکم است_ آغاز می گردد.
۲ ۱ ۶) علائم ظهور در مسیحیت (اشد محصل)
هرچند برای ظهور روز و ساعت مشخصی یاد نشده و قیام مسیح ناگهانی دانسته شده است اما نشانه هایی مبهم و غیر مشهود و گاه مشهود نیز در متون آمده است:
نشانه های عمده ای را که برای ظهور مسیح یاد شده است می توان تحت چند عنوان خلاصه کرد:
۱) ظهور مسیح با ذلت قوم یهود بستگی دارد، هر وقت آشکار شود ذلت پایان می پذیرد.
۲) ظهور هنگام رقابت دولت ها و جنگ آنان با یکدیگر خواهد بود.
۳) در عهد جدید به ظهور مسیح دروغین ( دجال) نیز اشاره شده است.
۴ ) پیدا شدن نشانه های مشخصی در آفتاب و ماه وستارگان و خرابی اورشلیم و حیرت از علائم ظهور است.
۲ ۱ ۷) جهان پس از ظهورموعود یهود ( مصطفوی: ۱۳۸۱)
موعود ونجات دهنده قوم یهود، به کلی باجهان قبل از ظهور تفاوت دارد. دنیایی است باقانون های نو_ بارنگی الهی جهانی که درآن، آسایش همگانی فراهم شده، نیروی بالندگی ونیک بختی جامعه به بالاترین رشد خود رسیده است..
زنانش زاینده تر می شوند، درختانش پر میوه ورودهایش خروشان وزمین هایش پر محصول تر ازهمیشه می گردد. گندم هایش چندان درشت می شوند که به قلوه های گاو همانند خواهند بود وهر پانزده روز یکبار آماده درو می گردد. آنگاه زمین آرامشگاه ابدی انسان می گردد ودد ودام وجانور وحشی، همگی ازروی زمین رخت خواهند بر بست.
آب ها دربیابان ها ونهرها در صحرا خواهد جوشید وسراب به برکه ومکان های خشک به چشمه های آب مبدل می گردد. درمسکنی که شغال ها می خوابند، علف وبور ویا نی خواهد روئیدودرآنجا شاهراهی وطریقی خواهد بود که نجسان ازآن عبور نخواهند کرد بلکه محل گذرپاکان خواهد بود. هرکه درآن راه سالک شود_ اگرچه هم جاهل باشد_ گمراه نخواهد گردید. شیری درآن نخواهد بود وحیوان درنده ای برآن نخواهد شد. بلکه ناجیان برآن سالک خواهند گشت.
وزمین ایشان ازنقره وطلا پر شده وخزاین ایشان را انتهایی نیست وزمین ایشان از اسبان واربه های ایشان راپایانی نیست. چنان که درطول مندرجات منابع اوستایی، درباره سوشیانت ملاحظه گردید، پس ازظهور موعود یهود نیز جهان نورانی وروشن است واین روشنی، جلوه ای است از نور همیشگی اهورایی که برقوم برگزیده وپالوده خواهد تابید، دراین روزگاران، نور ماه و خورشید، بیشتر اززمانهای پیشین خواهد بود:
ودر روزی که خداوند شکستگی قوم خودرا مشاهده نماید، زخم های ایشان را شفا خواهد داد وروشنایی ماه مثل روشنایی خورشید، هفت چندان ومثل روشنایی هفت روز خواهد بود. بیماران درمان خواهند شد وبا طلوع آفتاب عدالت، آبی ازاورشلیم جاری می شود، داروی دردهای شفا نیافته خواهد بود ومردگان رازنده خواهد کرد. نه تنها آب جاری شده ازاورشلیم شفا دهنده است، بلکه درختانی هم که ازآن آب سیراب می شوند، میوه هایشان درمان بخش وشفا دهنده خواهد بود وهر ماه میوه ای تازه خواهند داد هم میوه و هم برگهای درختان مزبور درمان تمامی دردهاست. با آنکه قیام وظهور نجات دهنده با جنگ ها وخونریزی ها همراه است، اما پس ازظهور، جنگ و خونریزی ازجهان رخت خواهد بست وقومی بر قوم دیگر تیغ نخواهد کشید.
«وامتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید وبار دیگر جنگ را نخواهد آموخت.»و«درآن به جهت ایشان با حیوانات صحرا ومرغان هوا وحشرات زمین عهد خواهم بست وکمان وشمشیر وجنگ رااز زمین خواهم شکست وایشان را به امنیت خواهم خوابانید»و«با ازمیان رفتن جنگ، گریه وشیون نیز نابود خواهد شد وشادمانی وخرمی دل ها را تسخیر خواهد کرد.»
«مرگ برای همیشه نابود خواهد شد واشکی درماتم کسی ریخته نخواهد شد. خداوند یهوه، اشکها رااز چهره پاک خواهد نمود.»
بنا به بشارات،پس ازاسارت، پس ازظهور موعود رهایی بخش یهود، دنیای مطلوب ودنیایی مه فاقد غم واندوه ونامردی است_ روی خواهد نمود لبخندها بجای غم ها خواهد نشست.
«وفدیه شدگان خداوند بازگشت نموده، باترنم به صیهون خواهند آمد وخوشی جاودانه بر سر ایشان خواهد بود وشادمانی وخوشی را خواهد یافت وغم ناله، فرار خواهد کرد»
آنچنان که پس ازظهور سوشیانت، زبان مردمان یکی خواهد شد واز دوردست با یکدیگر سخن خواهند گفت، پس از ظهور موعود یهود نیز«زبان ها گشوده وگویا چشم ها بینا_ پای ها دوان» خواهد بود.
«او به عقوبات الهی می آید وشما رانجات خواهد داد، آنگاه چشمان کوران باز خواهد شد وگوشهای کران مفتوح خواهد گردید. آنگاه لنگان مثل غزال جست وخیز خواهند نمود وزبان گنگ _ خواهد سرایید.» وبندگان یکدل ویک زبان سرود خدایان خواهند سر داد ومردم بازبان پاک وقلبی روشن وبی آلایش، خدا را خواهد ستود.آنگاه نجات دهنده با۱۴۴ هزار تن ازیاران یکدل ویک زبان خویش بر زمین حکومت خواهند راند_ یارانی که به نور خدایی آراسته اندو هرگز زبان به دروغ نیالوده اند.
«جهان سرشار از آب میوه وبرکت است وآدمیان تنها خداوند را ستایش می کنند تاریکی برچیده_همیشه روز است وفرمانروایی، ازآن مردان وزنان توانایی است که حکومتشان جاوید است.» چنان که دربشارت های ایرانی، یکی ازنشانه های ظهور سوشیانت، خلاصی ضحاک ازبند هزار ساله وگمراه کردن مردم وبالاخره جنبش فریدونی واسارت دوباره وکشته شدن اژی دهاک(ضحاک) بدست فریدون است، درمکاشفات یهود نیز یکی از علائم الظهور جنگ فرشتگان بااهریمن(شیطان) وراندن وی ازبارگاه کبریایی وفرو افتادن او بر زمین.نابود گشتن وی است. این درماندگی ابلیس هزار سال بطول خواهد انجامید وپس از سر آمدن هزاره مذکور، ابلیس رها میشود. تا یاجوج و ماجوج را گمراه سازد وایشان رابر علیه موعود بشوراند. اما پس از انجام ماموریت، به دریاچه کبریت وآتش افکنده خواهد شد وتا ابد عذاب را تحمل خواهد کرد.
«… وچون هزار سال به انجام رسد، شیطان اززندان خلاصی خواهد یافت تا بیرون رود وامت هایی را که درچهار زاویه جهان اند، یعنی یاجوج وماجوج راگمراه کند وایشان را بجهت جنگ فراهم آورد، که عدد ایشان چون ریگ دریاست وبرعرصه جهان برآمده، لشگرگاه مقدسین وشهر محبوب را محاصره کردند. پس آتش ازجانب خدا ازآسمان فروریخته، ایشان رابلعید وابلیس که ایشان راگمراه می کند به دریاچه آتش انداخته شد که وحشی ونبی کاذب هستند وایشان تا ابد الاباد شبانه روز عذاب خواهند کشید.»
۲ ۱ ۸) زمان ظهور (راشدمحصل: ۱۳۸۱: ۱۲۰)
برای ظهور مسیح و قیام او تاریخ مشخصی وجود ندارد، اشارات ماخذ مختلف گاه کلی است و زمانی به سال های غیر دقیق و نامشخص اشاره می کند.
«برخی می پندارند که مسیح، فرزند داود است، زمانی ظهور می کند که مردم یا مجرم اند یا بی گناه.این گروه به آیه ای در اشعیاء نبی استناد می کنند «… دیگر عادل و نیکوکاری یافت نمی شود تا به خاطر او این کار را انجام دهد.» گروه دوم هم به آیه زیر استناد می کنند: «و جمیع قوم تو عادل خواهند بود و زمین را تا ابد متصرف خواهند شد» (اشعیا ۶،۶۰،۲۱)
برای ظهور روز وساعت مشخصی تعیین نشده است و جز خدا هیچ کس نمی داند: «اما از آن ساعت و روز هیچ کس اطلاعی ندارد، حتی ملائکه آسمان جز پدر من وبس»( انجیل متی – ۲۴و۳۶)
«پس بیدار باشید زیرا آن روز و ساعت را نمی بینید».( انجیل متی – ۲۵و۱۳)
ظهور مسیح ناگهانی و غیر منتظره است و هم چو برق در زیر آسمان می درخشد و یا چون دزد در شب می رسد…او درست در ساعتی می رسد که گمان برده نمی شود.پس چون او ناگهان و بی خبر از راه می رسد، بربندگان راستکار و درست کردار است که هرلحظه منتظر او باشند، چه اگر ناگهان از راه برسد آن که کار خویش نساخته است پشیمانی خواهد برد.

۲ ۲ ۱) اندیشه موعود گرایی در اسلام: ( متوسلیان: ۱۳۷۵)
در تاریخ اندیشه مسلمین هموراه عقیده به موعود آخرالزمان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و از ارکان عمده ی دین به شمار می رود.به طور کلی این باور از دو منظر قابل بررسی است: ۱ آیا ت قرآن ۲ احادیث و روایات منقول از معصومین.
آیات قران بدون آن که صراحتن نامی از منجی به میان آورد و در آیات متعدی غلبه نهایی اسلام بر ادیان دیگر و حاکمیت و اقتدار مطلق بندگان صالح خدا را بر زمین پیش بینی می کند.( انبیا ۱۰۵)
اخبار کثیر و متواتری از علائم ظهور و قیام موعود در متون روایی شیعه وسنی نقل شده وکتب بی شماری پیرامون زندگی موعود نگارش یافته است.
۲ ۲ ۲) موعود اسلام ( راشد محصل)
به اعتقاد شیعیان، جهان پر از ستم.کینه، قحط وتهیدستی، را آزاد مردی سامان می دهد که ظهورش مسلم وقیامش قطعی است.
این موعود مهدی نامیده شده وآخرین فرزند امام از امامان ۱۲ گانه شیعه و فرزند بلافصل امام حسن عسکری است.نسبتش از طریق فاطمه الزهرا (س) به پیامبر اسلام می رسد.
مادرش به نام های نرجس، ریحانه، سوسن، وبه القاب ملکیه، صیقل و حکیمه است.
در ۱۵ شعبان ۲۵۵ ه. ق متولد شده و هنگام تولدش با نورخویش اطراف را روشنی بخشید.و هنگامی که متولد شد به یگانگی خداوند ورسالت جدش شهادت داد.
تا ۵ سالگی تحت سرپرستی پدرش بود و در همان سال به مقام امامت رسید.اما به مدت ۶۹ سال با همه ی مردم در ارتباط نبودو این دوران را غیبت صغری می نامند.از آن پس تا کنون موعود اسلام در غیبت کبری به سر می برد و شیعیان منتظر ظهور او هستند.

۲ ۲ ۳) علائم ظهور( همان)
از مجموع روایاتی که در کتابهای حدیث، تفسیر تاریخ درباره عرصه ظهور مهدی(عج) موعود نقل شده، دو مطلب درباره مشخصات آخر الزمان_ بمعنی عصر مهدی موعود_ بصورت تواتر معنوی به دست می آید. نخست اینکه دراین عصر، پیش از ظهور مهدی موعود، فساد اخلاقی وبیداد وستم همه جوامع بشر را فرا می گیرد وبه صورت عام ترین پدیده درروابط انسان ها درمی آید.
درپاره ای ازروایات اسلامی برای آخرالزمان علائم دیگری نیز یاد شده است، مانند ظهور دجال، ظهور دابه الارض که چهارپایی عظیم الجثه است و خروج یاجوج وماجوج ونزول عیسی درمیان مردم؛ از نشانه های نزدیک شدن ظهور مهدی، به وقوع پیوستن خسوف وکسوف، ایستادن خورشید درمیان آسمان، کم وزیاد شدن نور ماه وخورشید، گرم شدن حرارت آفتاب ازمغرب، پیدا شدن آتشی درآسمان که ازسرزمین برهوت برخاسته باشد طلوع ستاره دنباله دار از مشرق زمین_ است که تمامی این علائم نشانگر نزدیک شدن ظهور مهدی ( ع) خواهد بود.

۲ ۴ ۲) جهان پس از ظهور موعود اسلام ( همان)
جهان درعصر مهدی موعود، ازآرامش وهمبستگی وارتباط وسیعی برخوردار است.
جهانی است که ارتباط افراد آن با یکدیگر بسیار ساده و آسان می شود. چنان قدرت و قوتی به گوش ها و چشم های مردم داده می شود که از دورترین راه سخنان یکدیگر را می شنوند بدون آنکه از جای خود حرکت نمایند.
درآن هنگام گرگ و گوسفند باهم چرا کنند. گزند گان زمین چهارپایان در میان مردم به حرکت درآیند و هیچ یک از آنها به دیگری آزار نمی رساند. زهر از گزنده ها برداشته می شود، برکت های زمین چند برابرمی شود.زمین سرسبز تر و خرم تر از گذشته می شود. میوه های درختان بزرگتر از همیشه می گردد. رافت و مهربانی در میان اهل زمین حاکم می شود. مدارا و مساوات گسترش می یابد. مال دنیا میان مردم به تساوی تقسیم می شود، بطوریکه فقیر وغنی ازهم شناخته نمی شوند.
دست مبارک خود ا برسر مومنان خواهد کشید که عقلشان کامل شود وهر شیعه را قوت ۴۰ مرد خواهد بود. جمیع امراض وکینه ها وسستی ها به برکت آن حضرت ازایشان برطرف می شود.
به طور کلی به استناد آیات وروایات برای جهان پس از ظهور موعود در اسلام می توان سه ویژگی عمده ذکر کرد:
۱) حکومت تشکیل شونده بر اساس سنت پیامبر اسلام بوده وجهانی است.
۲) عدالتی فراگیر در همه جا برپا می شود.
۳) این دولت وحدت آفرین بوده ومختص یک فرهنگ نیست.
● نتیجه گیری
موعود گرایی در همه ی ادیان وجود دارد.
اندیشه موعود گرایی در طول حیات ادیان زنده و جاری است.
هیچ کدام از موعود ها ظهور نکرده اند.
تولد وزندگی آنان شگفت انگیز است.
موعود دارای زندگی دنیوی نبوده ویا حداقل دارای زندگی مادی قابل مشاهده نیست.
نجات دهنده همواره از خاندان پیامبران بوده و دارای صفات خوب و پسندیده واخلاق نکوست.
در همه ادیان قبل از ظهور، جهان دارای نوعی تشویش و گناه وفساد وتباهی است.
موعود ها، حکومتی تشکیل خواهند داد که جهانی بوده ومختص یک قوم نیست.
قیام مسلحانه به همراه یاوران موعود در برپایی حکومتی دین محور در همه ادیان ذکر شده است.
وقوع حوادث ناگوار و ویرانگر وبلایای طبیعی نیز از نشانه های مشترک قبل از ظهور ادیان است.
منبع: جام

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.