در میان عقاید زیدیه، غیر از باورهای شایع و فراگیر در میان فرق و مذاهب اسلامی، چند باور خاص دیده می شود که در تمامی فرقه های آن مشترک به نظر می رسد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در قرن اول هجری و پس از شهادت امام حسین (ع) عده ای از شیعیان کوفه به امامت امامی معین و منصوص باور نداشتند و معتقد بودند امامت از آن فرزندانی از حضرت فاطمه(س) است که شرایط خاصی را داشته باشد از جمله اینکه مردم را به امامت خود دعوت کند و علیه ظلم و ستم قیام نماید. لذا این عده پس از قیام زیدبن علی بن حسین(ع) در دوران هشام بن عبدالملک به امامت ایشان معتقد شدند و زیدیه نام گرفتند.
زید بن علی در سال ۸۰(ه.ق) در مدینه متولد شد و در قیامی خونین در سال ۱۲۲ هجری در کوفه شهید شد. برخی زید را از شاگردان واصل بن عطا (از رهبران معتزله) میدانند ولی برخی این را رد میکنند.
مهم ترین قیام های زیدیه
1ـ قیام یحیی بن زید در خراسان بر علیه بنی امیه در سال ۱۲۵ ه.ق.
2ـ قیام محمدبن عبدالله بن حسن بن امام حسن(ع)، معروف به نفس زکیه در مدینه در سال ۱۴۵ ه.ق. علیه منصور عباسی همراه با ادعای مهدویت.
3ـ قیام ابراهیم بن عبدالله برادر نفس زکیه در بصره در سال ۱۴۵ ه.ق.
4ـ قیام حسین بن علی، معروف به شهید فخ در زمان خلافت هادی عباسی در مکه مکرمه(منطقه فخ) در سال ۱۶۹ ه.ق.
5ـ قیام محمدبن ابراهیم، معروف به ابن طباطبا در زمان خلافت مامون عباسی در کوفه در سال ۱۹۹ ه.ق.نخستین انشعاب در زیدیه
در قرن دوم هجری در همان آغازِ شکل گیرى زیدیه و در حالى که مبارزات و حرکت سیاسى علویان زیدى ادامه داشت، در کوفه سه گرایش عقیدتى و فکرىِ عمده در میان پیروان و معتقدان به امامت زید شکل پیدا کرده بود. این اختلاف بیشتر از هر چیز به بحث امامت و رهبری جامعه باز می گشت. سه فرقه اصلی زیدیه در آن دوران عبارتند از:۱ـ جارودیه(یا سرحوبیه)
پیروان اندیشه ابوالجارود زیاد بن منذر همدانی(م۱۵۰ه.ق) که از شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود و بعدا به زید پیوست. ایشان معتقدند که پیامبر(ص) بوسیله نص بر امامت علی(ع)، حسن(ع) و حسین (ع) تصریح کرده است و شیخین را تکفیر میکنند؛ و در مورد امامت بعد از ایشان معتقد به نص نمی باشند وامامت را از اولاد فاطمه(س) با شرط قیام علیه ظالمان می داند؛ و هرکس که بدون قیام مدعی امامت باشد را کافر میدانند. همچنین قائل به مهدویت برخی امامان خود هستند.
جارودیه پس از یحیی بن عمر بن حسین بن زید (م ۲۵۰ه.ق) که ادعای مهدویت نیز داشت با اصلاحاتی در عقاید خود از جمله نپذیرفتن مهدویت امامان پیشین و همچنین ترک تکفیر شیخین و امامان اثنی عشریه، به دیدگاه غالب زیدیه تبدیل شد.
2ـ صالحیه(یا بتریه یا ابتریه )
پیروان حسن بن صالح بن حی(م ۱۶۸ ه.ق) که معتقدند: علی (ع) افضل صحابه و اولی به امامت است اما بیعت با ابوبکر به خاطر رضایت علی(ع) خطا نبوده است و خلافت متقدمان به خاطر کناره گیری خود ایشان بدون اشکال است؛ هر یک از فرزندان حسین قیام به شمشیر کند امام است؛
3ـ سلیمانیه( یا جریریّه)
پیروان سلیمان بن جریر که قائلند علی(ع) افضل صحابه بود و امامت حق ایشان ولی راه تعیین ایشان شورای مسلمین است و خطای صحابه و مردم از روی اجتهاد بوده و لذا گناهکار و فاسق نمی باشند؛ تبری از عثمان لازم است؛ جنگ کنندگان با علی کافرند؛ بداء و تقیه جایز نیست؛ امامت در فرزندان فاطمه منحصر نیست.تثبیت مذهب زیدیه
در قرن سوم با ظهور شخصیت هایی همچون احمد بن عیسی(م۲۴۷ه.ق) به تدریج زیدیه وارد مرحله جدیدی شد. وی با روایت احادیث و بیان نظرات خود که در کتاب “العلوم” جمع آوری شده است در مطرح شدن زیدیه به عنوان یک مذهب، بویژه در عراق نقش موثری ایفا کرد. دیدگاه های دو امام مطرح دیگر زیدیه، قاسم بن ابراهیم معروف به رسیّ( م۲۴۶ه.ق) برادر ابن طباطبا و محمد بن منصور مرادی نیز که در کتاب”الجامع الکافی” درشش جلد جمع آوری شده است تاثیرات زیادی در مکتب زیدیه داشته است. از ویژگی های این مکتب، طرح مباحث کلامی نزدیک به معتزله می باشد. در این مقطع مرکزیت زیدیه از کوفه به ایران و یمن انتقال یافت.
ورود زیدیه به یمن
بعد از قاسم رسیّ نواده اش یحیی بن حسین ملقب به هادی الی الحق(۲۴۵- ۲۹۸ه.ق) که از نظرات ایشان پیروی میکرد در سال ۲۸۰ هجری به یمن هجرت کرد و حکومتی شیعی مبتنی بر عقاید زیدیه و تعالیم قاسم رسیّ بنیان نهاد و این آغازی بود بر سلسله ای از حکومت امامان زیدی مذهب که با نوساناتی تا قرن ۱۴ هجری در یمن حکم راندند. این امامان اغلب سادات حسنی و از نسل قاسم رسیّ بودند و به قاسمیه نیز مشهورند. مکتب ایشان ترکیبی از تعالیم اصیل شیعی و تعالیم معتزله که عراق و تاحدودی حجاز را در این سالها تحت تاثیر قرار داده بود می باشد.ورود زیدیه به شمال ایران
حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر بن زین العابدین(ع) معروف به ناصر اُطروش و ناصر کبیر(م۳۰۴ ه.ق) یکی دیگر از شخصیت های تاثیرگذار زیدیه در این دوره بود که بعد از فراگیری معارف شیعی در عراق به شمال ایران مهاجرت کرد. وی در سالهای آخر عمر خود به تدوین عقاید و فقه زیدیه پرداخت و مکتبی در امتداد زیدیه عراق و متمایز از مکتب زیدیه در یمن وحجاز را از خود به یادگار گذاشت که پیروانش را ناصریّه گویند.دیدگاه کلامی زیدیه
در میان عقاید زیدیه، غیر از باورهای شایع و فراگیر در میان فرق و مذاهب اسلامی، چند باور خاص دیده می شود که در تمامی فرقه های زیدیه مشترک می نماید:
– باور به توحید و نفی هرگونه تشبیه و تجسیم از خداوند
– باور به عدل الهی
– باور به اختیار انسان و نفی جبر
– برخلاف مرجئه معتقدند که خداوند به وعد و وعیدهای خود عمل میکند و در مورد مرتکب کبیره دیدگاهی شبیه معتزله دارند(اصل المنزله بین المنزلین)
– امر به معروف و نهی از منکر یکی از مهمترین اصول دین زیدیه است و تقیه(کتمان مذهب و باور دینی) را جایز نمی شمارند.
– اعتقاد به امامت امامان علی(ع) ، حسن(ع) و حسین(ع) و بعد از ایشان امام هرفاطمی نسبی که قیام کند.
– دعوت و قیام، از شرایط «امام» است (علاوه بر شروط عمومی: عدالت، دانایی دینی و …).
– باور به ظهور مهدی(ع)فقه زیدیه
زیدبن علی(ع) خود فقیهی مسلم بوده است و تالیف مشهور او با نام “المجموع الفقهی والحدیثی” یا “مسند الامام زید” یکی از اولین کتاب های مدون در فقه اسلامی شناخته می شود.منابع استنباط در فقه زیدی
فقهای زیدیه که به تدوین اصول فقه مذهب خود پرداخته اند این منابع را به عنوان منابع استنباط احـکام فقهى خود نام مى برند: کتاب , سنت , اجماع که از دیدگاه آنان داراى هفت مرتبه است و بالاترین آنها اجماع سلف و خلف و فقدان مورد مخالف با آن اجماع است پایین ترینش اجماع و اتفاق خـود فقهاى زیدیه می باشد , استحسان , مصالح مرسله , و عقل , چه این که مى گویند: آنچه را عقل خوب تشخیص دهد مطلوب است و آنچه را قبیح بداند منکر. به این صورت منابع استنباط فقه زیدى در کل هفت منبع است.ویژگی عمومی فقه زیدی
فقه زیدى داراى این ویژگیها است :
الـف ـ زیـدبـن على فقه خود را بر حدیث و راى بنا کرد و در حدیث تنها به روایات اهل بیت بسنده نکرد, بلکه روایات صحابه را هم پذیرفت .
ب ـ فـقـیـهـان ایـن مـذهـب ـ بـرخـلاف فـقیهان دیگرمذاهب ـ آنچه را در دیگر مذاهب فقهى وجـودداشـت و بـا مـنـطـق و اصـول مـذهـب آنان یا با کلیات اصولى که فقهاى مسلمانان مقرر داشته اند هماهنگ و همسو بود پذیرفتند, و همین امر در توسعه این مذهب نقش بسزایى داشت .
ج ـ فـقیهان زیدى به اصل باز بودن باب اجتهاد و پیش رفتن با رخدادها و ارائه راه حلهاى مناسب براى آنها به نحوى که با روح شریعت همخوانى کند, پایبندى نشان دادند.مکاتب فقهی زیدیه
با نگاه به تاریخ فقه زیدیه میتوان آنرا به چند مقطع و مکتب تقسیم کرد:
1) مکتب فقهی عراق
در قرن سوم، امامان زیدیه عراق فقهی روایی را مطرح کردند که ابوعبدالله علوی(م۴۴۵ه.ق) مجموعه آثار فقهای زیدیه عراق را در کتاب “الجامع الکافی” در شش جلد بزرگ جمع آوری کرد تا جامع همه اصول زیدیه عراق باشد.
2) مکتب قاسمیه
در قرن سوم امام برجسته زیدیه قاسم رسیّ نیز با تالیفات متعدد به طرح دیدگاه های فقهی خود پرداخت و بعدها به نام قاسمیه در عراق و شمال ایران معروف گشت. همچنین امامان یمن که اکثر از فرزندان ایشان و نواده او هادی یحیی بن حسین هستند، متاثر از نظرات ایشان بودند.
3) مکتب هادویه
در اواخر قرن سوم، وقتی هادی نواده قاسم رسیّ حکومت زیدیه را در یمن تاسیس کرد، با تبیین دوباره مبانی فقهی جد خود و تالیف آثاری مکتبی فقهی جدیدی تاسیس کرد که به هادویه معروف شد که در حال حاضر نیز اصلی ترین گرایش فقهی زیدیه یمن می باشد.
فقه هادویه در بسیاری از مسائل با فقه شیعیان امامیه مشترک است ولی در مواردی همچون استفاده از قیاس در استنباط و برخی فروع فقهی همچون منع متعه و شستن پا در وضو، از آن متمایز می شود.
4) مکتب ناصریه
در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم به واسطه تالیفات بسیار ناصر اطروش درشمال ایران شکل گرفت که به خاطر تبیین متفاوتی که از فقه زیدی داشت به عنوان رقیب اصلی برای دو مکتب قاسمیه و هادویه بود. ناصریه به فقه شیعیان امامیه نزدیکتر بود تا آنجا که علم الهدی سید مرتضی(نواده ناصر) در کتاب مشهور الناصریات به شرح و تعلیق آن پرداخته است.
5) مکتب مویدیه
در قرن پنجم برادران هارونی که از امامان بنام زیدیه در شمال ایران بودند با تلفیق مکتب ناصریه با مکاتب قاسمیه و هادویه فقهی تلفیقی را تبیین کردند که در شمال ایران بسیار رواج پیدا کرد.