نقش پررنگ دولت صفویه در نشر حدیث امامیه در ایران، بر کسی پوشیده نیست. گروهی از محدثان مانند مجلسی اول که با دربار ارتباط خوبی داشتند، نقش مهمی در این «انقلابِ حدیثی» ایفاء کردند.
ردنا (ادیان نیوز) – مجلسیِ اول، در جایی از لوامع صاحبقرانی (شرح من لایحضره الفقیه) به دورههای رکود و رشد جریان حدیثی در ایران اشاره میکند. از نکات جالب این متن، اشاره به احیای استدلال به روایات توسط علامه حلی، نشر گسترده کتب حدیث در ایران به دست مجلسی اول و پیش از وی پدر شیخ بهایی، تصحیح متون حدیثی به دست مجلسی اول که تا پیش از آن دارای اغلاط و تصحیفات فراوان بوده، اشتغال شاهعباسدوم و وزیرانش به مباحثه حدیث در بیشتر اوقات و نکاتی دیگر.
محمدتقی مجلسی مینویسد:
«و دأب ایشان چنین بود [استدلال به اجماع در درجۀ اول] تا قریب بزمان علامه؛ و علامه رحمه اللّٰه ظاهر ساخت استدلال به اخبار را در کتاب منتهى المطلب، و بعد از او شهید علیه الرحمه، و بعد از آن شهید ثانى … تا بزمان ما که حق سبحانه و تعالى أولا مولانا و مقتدانا و شیخنا و شیخ الکل در قدح اجماع و استنباطات واهیه، دادِ مردانگى مىداد. بعد از آن مولانا محمد امین طاب ثراه رجوع نمود بدأب قدماء شیعه و قدح نمود در فواید مدنیه در اجتهادات.
و چون نوبت باین شکسته رسید، به تأیید اللّٰه تبارک و تعالى ترویج حدیث نمود به مرتبه که در اصفهان، جدّ این شکسته، کتب حدیث را بر شیخ الطائفه نور الدین على بن عبد العالى خوانده بود و اجازات از او داشت اما چون رغبت مردمان در فقه بیشتر بود، مدارش بر درس کتب فقهیّه بود.حاصل آن که در این شهر دو کس یا سه کس کتب حدیث داشتند و آن نیز در کتابخانه بود که کسى ندیده بود. تا آن که روزى شیخ المحدثین شیخ بهاء الدین محمد العاملى در اثناء درس مىگفتند که اول کسى که کتب حدیث را به ایران آورد پدر من بود. عرض نمودم که در کتابخانه جدّ بنده و کتابخانه میرزا محمد ابو الفتوح و کتابخانه میر شجاع الدین محمود بود؟ در جواب فرمودند که همین کتابخانه بود؛ کسى مىخواند و چنین بود.
و الحال قریب به چهل سال است که سعى نمودم و به مرتبه رسیده است که در بسیارى کتابخانه[ها]، جمیع کتب مکرر هست؛ بلکه در قرى از اصفهان و سایر بلاد منتشر شد و آب رفته به جوى باز آمد.
و الحمد للّه ربّ العالمین که اکثر فضلاى عصر اوقات شریف ایشان صرف حدیث مىشود و روز بروز در ترقى و تزاید است. و به سبب هجران کلى که بر اخبار واقع شده بود و کسى نمىخواند، تصحیفات و اغلاط بسیار واقع شده بود. بتأیید اللّٰه تبارک و تعالى در روضه المتقین اکثر به اصلاح آمد و الحمد للّه رب العالمین که در این شرح [لوامع صاحبقرانی] تمام شد هر چه در این کتاب تقصیر شده بود. و الحمد للّه ربّ العالمین که پادشاهِ جمجاه، ملایک سپاه، قدوۀ اولاد سید المرسلین صلى اللّٰه علیه و آله و زبدۀ احفاد ائمه طاهرین صلوات اللّٰه علیهم اجمعین، رشک پادشاهان متقدمین و متاخّرین، اکثر اوقات شریف ایشان و امراء جلیل القدر عظیم الشأن ایشان نیز صرف مطالعه و مباحثه حدیث مىشود و اکثر صحبت ایشان خواندن این شرح است. و امید هست که بموجب حدیث شریف که از حضرت سید المرسلین و ائمه طاهرین صلوات اللّٰه علیهم مشهور و معروفست که “النّاس على دین ملوکهم” چنان شود که در جمیع بلاد ایران اطفال ایشان عالم باشند. و بموجب منطوقۀ حدیث حضرت سید المرسلین صلى اللّٰه علیه و آله که فرمودهاند که “دین مبین بر دو پا قائم است یکى به تعظیم امر اللّٰه و یکى به شفقت على خلق اللّٰه”، چنین شده است که در خلوات در تعظیم اوامر الهى مىکوشند و در جلوات در شفقت على خلق اللّٰه نهایت سعى مىفرمایند. و این شرح نیز به برکت توجهات ایشان در اندک روزى به این جا رسیده است. امید از فضل الهى دارد که اجل امان دهد که تمام شود» (لوامع صاحبقرانى، ج۸، ص: ۳۶-۳۸).
یادداشتی از مصطفی قناعتگر