شاید بیپولی و مشکلات مالی دلیلی برای افسردگی و خودکشی باشد؛ ولی به گمانم دلیل اصلی چیز دیگری است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مهراب صادقنیا در یادداشتی تلگرامی با عنوان «زیستن در شکاف هنجار و ارزش: سلامت روانی طلبهها را دریابید» به آمار خودکشی در شهرک مهدیه قم اشاره کرده و آن را «وحشتناک» خوانده است.
چندین سال پیش وقتی ما در شهرک مهدیه قم (شهرکی که حوزهی علمیّه برای طلبههای متأهل ساخته است) ساکن بودیم، برخی میهمانهای ما وقتی فضای شهرک و ساکنان آن را میدیدند میپرسیدند چرا اینجا تا این اندازه دلگیر است و چرا ساکنانش این همه افسردهحالاند.
آن زمان ما جوابی برایشان نداشتیم و البته شاید هم حرفشان را نمیپذیرفتیم و یا چنین احساسی نداشتیم. ولی بعد از ۸ سال که با قرض و قسط خانهای خریدم و از آنجا بیرون آمدم، احساس کردم حرف میهمانهایمان پُر بیراه نبوده است.
الآن که نزدیک هفده سال است از آن محیط خارج شدهام. آن شهرک به لطف مسئولانش بسیار توسعه یافته و آمد و شد به آنجا زیاد شده است، با این حال، هنوز هم هر وقت به هر دلیلی به آنجا سری میزنم حس میکنم شبَحی از غم و افسردگی در محیط پرسه میزند.
چند روز پیش در حاشیهی یک جلسه، دوستی از میزان خودکشی برخی ساکنان این شهرک خبر میداد. آمار ترسناک بود. دوست یاد شده خودش ساکن آن شهرک است و اگر درست گفته باشد (که احتمال میدهم) جادارد مسئولان حوزهی علمیّه نگران باشند و به فکر چاره.
شایسته است آنان قدری بیشتر به فکر سلامت روانی طلبهها باشند. البته مشکلات مالی طلبهها را آزار میدهد و بر خلاف آنچه در ذهن مردم کوچه و خیابان میگذرد، طلبههای حوزهی علمیّه، بجز اندک شهریهای که از طریق وجوهات میگیرند درآمد دیگری ندارند. آنان سهمی از موقوفات و بودجههای دولتی ندارند. شاید بیپولی و مشکلات مالی دلیلی برای افسردگی و خودکشی باشد؛ ولی به گمانم دلیل اصلی چیز دیگری است.
آنچه طلبهها و روحانیان جوان را بیش از هر چیزی آزار میدهد، انتظاریست که مردم از آنها دارند. مردم از طلبهها انتظار دارند که صدایشان باشند و پناهشان. آنها دم دستترین هستند.
در خیابان، تاکسی، اتوبوس، و بازار بابت مسائلی که به آنها مرتبط نیست، توسط مردم محاکمه، مؤاخذه، و بازخواست میشوند. آنان در شکاف عمیق “هنجارها” و “ارزشها” گرفتار شدهاند.
از سویی مردم از آنها انتظار دارند ارزشگرا باشند و عدالت، صداقت، رفع تبعیض، و مساوات را دنبال کنند، و از سوی دیگر، کسانی از آنان انتظار دارند تا هنجارها، تصمیمها، و در یک کلام وضع موجود را توجیه کرده و از آن دفاع کنند. زندگی در شکاف هنجار و ارزش و بودن میان “هست” و “باید” موقعیّت آزاردهندهای است که طلبهها را گرفتار کرده است.