نریمانی با بیان اینکه تفاوت اصلی جریان الحاد علمی با طبیعت گرایی علمی، نه در اصل خداناباوری که در تلاش بعضا ستیزهجویانه برای حذف خداباوری از عرصه فرهنگ بشری است، گفت: طبیعت گرایی علمی مسیر را به سمت خداناباوری می برد.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، نیما نریمانی، دبیر کارگروه علم و دین اندیشکده مهاجر دانشگاه صنعتی شریف، در وبینار «علم چگونه به الحاد منجر می شود؟» که از سوی مرکز علم و الهیات پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری برگزار شد، با بیان اینکه اگرچه عنوان الحاد علمی علمی عموما با جریان پر سر و صدا و رادیکالی شناخته می شود که توسط اندک دانشمندان مشهوری همچون داوکیتز، دنت، هریس، هیچنز، اتکیز و دیگران پیشبری می شود، عنوان کرد: مسأله اصلی و بنیادی مربوط به الحاد برخاسته از علم به این جریان تقلیل نمی یابد و ابعاد آن فضای علمی، فلسفی جهانی فراتر از این جریان حداقلی به لحاظ کمی و حداکثری به لحاظ مدعاست.
وی بیان کرد: در واقع جریان شناخته شده با عنوان الحاد علمی یا الحاد نو شکل رادیکال و افراطی دیدگاه طبیعت و طبیعت گرایی علمی است که به نظر می رسد اکنون در فضای علمی- فلسفی آکادمیک، جریان غالب است.
نریمانی با اشاره به الحاد علمی یا خداناباوری علمی افزود: بحث الحاد علمی در دهه های اخیر خیلی داغ شده است و مد نظر متفکران علمی بوده است، جریان الحاد علمی به نظر می آید که یک جریان روبنایی از مساله خداناباوری علمی است و این روبنا بودن الحاد علمی جنجال ساز است.
از الحاد تا طبیعت گرایی علمی
دبیر کارگروه علم و دین اندیشکده مهاجر دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: تفاوت اصلی جریان الحاد علمی با طبیعت گرایی علمی، نه در اصل خداناباوری که در تلاش بعضا ستیزجویانه برای حذف خداباوری از عرصه فرهنگ بشری است و آنچه مسیر را به سمت خداناباوری می برد مساله طبیعت گرایی علمی است.
نریمانی با اشاره به اینکه در اواخر قرن ۱۹ علوم تجربی شروع به فرض چارچوب جدیدی با نام طبیعت گرایی کردند، خاطرنشان کرد: این منظر نو نه تنها ارتباط علم و دین را از میان می برد بلکه نقش فلسفه را نیز در وصف جهان، علم و روان انسان تخریب می نمود.
نریمانی اظهارکرد: هجمه مهمی به سنت فیزیک خداباورانه در نیمه دوم قرن بیستم توسط گروه جدیدی از دانشمندان طبیعت باور که بر آن بودند تا این جهان بینی را با جهان بینی خود جایگزین نمایند رخ داد، این گروه با خداباوران در به اصول مبنایی بکارگیری قوانین طبیعی و ارزش نظریات و دیگر امور موافق بودند اما آنان معتقد بودند که این اصول با نگاه سنتی الهیاتی ناسازگار هستند و ایده جمع میان علم و دین را مورد نقدهای سنگین قرار می داند.
دبیر کارگروه علم و دین اندیشکده مهاجر دانشگاه صنعتی شریف عنوان کرد: در تقابل با طبیعت گرایان پیشین که تنها بر آن بودند تا امور فراطبیعی را از علم کنار بگذارند و کاری با دین نداشته باشند، «تیندال» و همراهانش می خواستند امر فراطبیعی را از تمامی شئون حیات انسان حذف کنند و دین سنتی را با دین علم جایگزین نمایند.
وی افزود: یکنواختی طبیعت که نزد «ماکسول» نشانه روشن الهی بود، برای «تیندال» دلیلی بر امتناع فاعلیت الهی بود و او می ورزید که علیت موجبیتی در فیزیک به او اجازه می دهد تا فضای کلی کیهان شناسی را از الهیات بزداید.
نریمانی بیان کرد: باید گفت که آیا این تغییر یک اتفاق فرهنگی اجتماعی است یا در پس آن یک جنبه شناختی و استدلالی وجود دارد؟
خداناباوری علمی تحت تأثیر مسائل فرهنگی است
وی با بیان اینکه این خداناباوری علمی تحت تأثیر مسائل فرهنگی است و بعد شناختی پشت آن نیست، گفت: کتب مختلف Stephen HAWKING،A universe from nothing peter Atkins بر جنبه های غیر شناختی می پردازند.
نریمانی تصریح کرد: این مساله فقط یک اتفاق فرهنگی نیست و نیاز به بررسی دارد، این گرایش در فضای آکادمیک علمی و فلسفی شدیدتر از فضای عمومی بوده و مدافعان این ایده استدلال هایی دارند و از آن ها دفاع می کنند که توجه به این استدلال ها می تواند مهم باشد.
وی در ادامه با بیان اینکه در حوزه حیات و تکامل، این مساله تکامل هم به لحاظ تاریخی یک نقطه عطف است و هم به لحاظ فلسفی اهمیت بسزایی دارد، خاطرنشان کرد: تا پیش از نظریه تکامل داروین مساله حیات یکی از اموری است که حتی برای فضای علمی مهم و نیازمند تدبیر و طراحی است؛ در نظریه داروین گویی این سد (اموری در جهان هستند که نشانه های از طراحی و طرح الهی در پس آنها وجود دارد)، این سد در حال شکسته شدن است.
وی عنوان کرد: این جریان الحاد علمی فضای ضد دینی ایجاد می کند و اشاره می کند به اینکه دین مضر است باید حذف شود.
نریمانی بیان کرد: علم اکنون وارد بحث پیچیده، ممنوع و مقدس ترین حوزه یعنی دین می شود، تحت نگاه طبیعت باورانه دانشمندان علوم اجتماعی انکار می شود و معنویت مطابق بیان روان شناسی انگلیسی، امری زائد و حشو می شود که در نتیجه فرایندهای فیزیکی از نوع و پیچیدگی خاصی حاصل می شود.
دبیر کارگروه علم و دین اندیشکده مهاجر دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: طبیعت گرایی به معنای حذف و کنار گذاشتن هر امر غیرطبیعی مانند خدا، روح، امور مجرد و مانند آن است، در تعریف طبیعت گرایی، «جان دیویی»، پیشروی طبیعت گرایی آمریکایی می نویسد: طبیعت گرایی در برابر معنویت گرایی ایده آلیستی است، اما همچنان در برابر فراطبیعت گرایی(مانند خداباوری) و نسخه تضعیف شده آن که به اصول پیشینی استعلایی در محدوده ای فراتر از طبیعت و تجربه (حسی) توسل می کند، نیز هست.
طبیعت گرایی علمی
وی با بیان اینکه طبیعت گرایی اگرچه تاریخی طولانی به قدمت تاریخ بشر دارد، اما در دوره اخیر آنچه هویت ویژه ای به او بخشیده اضافه شدن پسوند علمی به آن است، خاطرنشان کرد: در واقع امروز طبیعت گرایی، طبیعت گرایی علمی است بدین معنا که هویت ایجابی آن را تنها علم و روش علمی تجربی معنا می بخشد و بنا بر آن طبیعت گرایی علمی تمایل به نظریه ای فراگیر دارد که بر پایه علم تبیین کامل و جامعی از تمامی پدیده ها ارائه دهد.
وی با بیان اینکه در ارکان ایده Naturalizing دو رکن اصلی وجود دارد، یکی مساله تقلیل گرایی و دیگری نفی غایتمندی، افزود: هستی شامل هیچ بعد اساسا غایتمندی نیست و غایتمندی که مشاهده می شود در یک فرایند کور حاصل شده و اوج غایتمندی را طراحی می توان دانست یا دوگانه انگاری است و هرچه این دو را جدی تر بدانیم نشان می دهد که شما یک طبیعت گرای جدی تر هستید و به ایده Naturalizing نزدیک می شود.
نریمانی خاطرنشان کرد: در استدلال به سود طبیعت گرایی می توان به موارد همچون موفقیت اثبات شده روش طبیعت گرای علمی، حجم دانش معرفت بالای ایجاد شده توسط آن، فقدان وجود روش و با معرفت شناسی مشابهی برای فهم امر فراطبیعی و در نتیجه فقدان وجود شاهد و دلیل قطعی مبنی بر وجود امر فراطبیعی، طبیعت گرایی هستی، شناختی را قابل دفاع ترین جهان بینی بر پایه طبیعت گرایی روش شناختی و معرفت شناختی می سازد؛ اشاره کرد.
استدالالِ پشتیبان طبیعت گرایی علمی
وی ادامه داد: استدالال پشتیبان طبیعت گرایی علمی شامل واقع گرایی علمی، موفقیت علم، طبیعت گرایی (نظریات علمی موفق کاملا طبیعت گرایانه هستند) و عدم موفقیت دلایل پیشینی در اثبات امر فرا طبیعی و تیغ اکام است که در فضای فلسفی باید به آن پرداخته شود.
وی بیان کرد: در واقع گرایی علمی، علم اصولا در پی شناخت حقیقی جهان است و آخرین نظریات علمی بهترین تلاش جامعه علمی برای شناخت جهان هستند.
وی به مساله هستی شناسی نسبی اشاره کرد و گفت: ما شاهد این هستیم که علوم به خوبی Naturalizing می شوند و از آن طرف هیچ دلیل قطعی پیشینی و نظریه رقیب هم نداریم و تیغ اوکام قاعده مهم است.
وی با بیان اینکه موجه ترین هستی شناسی که می توان داشته باشیم، هستی شناسی طبیعیت گرایانه است، راهکارهای انتقادی در این زمینه را نفی واقع گرایی علمی، تخطی از تیغ اکام، رویاروی با نظریات طبیعت گرایانه و کفایت دلایل فلسفی- پیشینی (ملاحظه) عنوان کرد و گفت: نکته این است که اگر چنین دلایلی داشته باشیم و قاطع و محکم ارائه دهیم باز به نظر می رسد خیلی ها چالش ایجاد می کنند.
طبیعت گرایی در فلسفه تحلیلی
وی ادامه داد: جیگوان کیم می گوید: «اگر از فیلسوفان تحلیلی سوال کنید تعداد قایل توجه آنها طبیعت گرا بودن را ترجیح می دهند و خواهند گفت فلسفه هرچه باشد باید بر سر اصول طبیعت گرایی ایستادگی نماید، طبیعت گرایی فلسفی همچون پادشاهی عقیدتی، فلسفه تحلیلی را در غالب قرن بیستم هدایت و محدود نموده است.»
نریمانی بیان کرد: «اون فلاناگان» اشاره دارد که اغلب فیلسوفان و دانشمندان در قرن بیست و یک رسالت خود را امن نمودن جهان برای نگاهی کاملا طبیعت گرایانه به امور می دانند.
وی خاطرنشان کرد: «دنیل استولجر» می گوید: مادی انگاری چیزی نزدیک به یک موضع مورد اجماع در فلسفه تحلیلی از ۱۹۶۰ شد و همچنان نیز از آن زمان نزدیک به آن باقی مانده است، فیزیکالیسم از جهات گوناگون جهان بینی فلسفه تحلیلی معاصر است.
نریمانی با اشاره به اینکه بستار فیزیکی به طور گسترده مورد قبول قرار گرفته است، بسیاری از مدافعان آن چنین فرض می کنند که این اصل نتیجه حقایق فیزیک جدید است، اظهار کرد: دیوید پاپینو در کتاب «اندیشیدن در باره آگاهی»، می گوید تصور او این بوده که اگر یک اصل وجود داشته باشد که بر سر آن هیچ اختلافی نباشد، اصل تمامیت و بستار فیزیکی است.
نریمانی ادامه داد: جیگوان کیم در مورد استدلال های به سود فیزیکالیسم معتقد است: آخرین استدلال عرضه شده، استدلال علی(مبتنی بر بستارفیزیکی است) که به باور من بهترین این استدلال ها است.
وی با بیان اینکه در مقابل این ایده ها فضای سنگینی در مقابل نظریه داروین شکل گرفت، بیان کرد: اینها می خواهند ما را به عصر تاریکی و خلقت گرایی بکشانند و موضوع دیگر اینکه این مسائل سیاسی فرهنگی هستند و می خواهند فرهنگ آمیریکایی، سکولاریزه شدن را برگردانند و خلاف آن حرکت کنند.
وی در ادامه به بحث رویارویی با طبیعت گرایی اشاره کرد و گفت: این بحث شامل طراحی هوشمند در مقابل نئوداروینیسم است.
طراحی هوشمند غیر علمی
نریمانی خاطرنشان کرد: هنگامی که قاضی جان جونز در سال ۲۰۰۵ حکم خود در رابطه با غیر علمی بودن طراحی هوشمند را صادر نمود، چنین اظهار کرد که گواهی متخصصین نشان می دهد که از انقلاب علمی در قرون شانزده و هفده، علم در تبیین پدیده های طبیعی خود را مقید به کاوش علل طبیعی کرده است که این احتراز از ارجاع به علل فراطبیعی یک «قرارداد خود خواسته علم» است و فیلسوفان به آن طبیعت گرایی روش شناختی می گویند.
وی در زمینه طبیعت گرایی روش شناختی هویت علم عنوان کرد: «نیلزالدریج و یوجین اسکات»، مسئول اجرایی مرکز ملی آموزش علم می گوید: اگر تنها یک قاعده باشد که یک ایده را علمی نماید، این است که در تبیین یک پدیده تنها باید تبیین های طبیعت گرایانه را به کار گرفت و این تبیین ها باید تنها بر مبنای حواس پنج گانه قابل آزمون باشند.
نریمانی بیان کرد: نظریات فراطبیعت گرایانه به خاطر تعهدات پیشینی علم به طبیعت گرایی که به علت عدم تطابق با شواهد و نداشتن ملاک های تبیین خوب توسط دانشمندان کنار گذاشته می شود. بنابراین نظریه طراحی هوشمند نه به علت ارجاع به طراح فراطبیعی که به علت عدم احراز ملاک های تبیین خوب نباید در کلاس علمی تدریس شود.
نریمانی با بیان اینکه موافق طبیعت گرای روشی، تنها تأکید دارد که هنگامی که فعالیت علمی انجام می دهد، باید از هرگونه ارجاع به امر الهیاتی و دینی پرهیز نماید، گفت: به طور خاص طبیعت گرای روشی منکر آن است که خداوند نقشی در آفرینش داشته است، این بدان معنا نیست که خداوند (در واقع) نقشی در خلقت نداشته است، بلکه علم از آنجا که علم است و متعهد به طبیعت گرایی روشی جایی برای سخن گفتن از خداوند نخواهد گذاشت.
وی با بیان اینکه اولین و مهم ترین ویژگی علم آن است که آن کاملا بر پایه قوانین و فرایندهای کور و بی هدف طبیعی قرار دارد، یادآور شد: مهم ترین ویژگی علم جدید آن است که کاملا وابسته به عملکرد انتظام های کور و بی تغییر در جهان است و ما به این انتظام ها قوانین طبیعی می گوییم.