روحانی خدوم و پرتلاش، زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد محققی لاهیجی، مبلغ اعزامی زندهیاد آیتالله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی به کشور آلمان بود که طی هشت سال اقامت در آن منطقه، به تأسیس مرکز اسلامی و مسجد بزرگ هامبورگ مبادرت ورزید.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، روحانی خدوم و پرتلاش، زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد محققی لاهیجی، مبلغ اعزامی زندهیاد آیتالله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی به کشور آلمان بود که طی هشت سال اقامت در آن منطقه، به تأسیس مرکز اسلامی و مسجد بزرگ هامبورگ مبادرت ورزید. این تلاش پیگیر و ماندگار در سراسر آلمان و اروپا، به وی شهرتی بسزا بخشید و نام و خاطره وی را جاودان ساخت! در مقال پی آمده، زندگی علمی و عملی آن بزرگ، مورد بازخوانی قرار گرفته است. امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
میلاد و نشو و نما
زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد محققی لاهیجی، در سال ۱۲۸۹ ش، در خانوادهای متدین در شهر لاهیجان از شهرهای تاریخی استان گیلان به دنیا آمد. پدرش «میرزا کاظم خان» مردی پرهیزگار بود که با ثروت فراوان، از خیرین و نیکوکاران به شمار میرفت. مادرش بلقیس خانم، دختر حاجی ملاحبیب مجتهد بود و مادربزرگ مادریاش راضیه خانم معروف به «خانم شیرازی» از اهل شیراز و زنی فاضله، شاعره و معلم، در سرای وکیل الرعایا در شیراز بود. محمد با تربیت شدن در چنین خانوادهای، ادب، بزرگ منشی، درایت و هوشمندی را از آنان به ارث برد. دوران کودکی محمد، در آغوش طبیعت سرسبز با منظرهای از جنگل، تپه، رودخانه و دریا گذشت و لطافت طبع، مهربانی و عاطفه را به او ارزانی داشت. والدین محمد در دوران نوجوانیاش، زمانی که وی حدود ۱۱ سال داشت، تصمیم گرفتند برای ادامه تحصیلات فرزندان خود، در رشت ساکن شوند. به این ترتیب، خانواده محققی در سال ۱۳۰۰ ش، به رشت آمدند. سه سال بعد، یعنی در سال ۱۳۰۳ ش، میرزا کاظم پدر خانواده، در رشت وفات یافت. گویی تقدیر الهی این بود که محمد، رنج محرومیت از پدر را در دوران نوجوانی درک کند تا بعدها بتواند پدری توانا و دلسوز برای فرزندان اسلام در آن سوی مرزها باشد و ایتام آل محمد (ص) را سرپرستی نماید. پیکر میرزا کاظم خان از رشت به شهر مقدس قم منتقل گردید و آنجا به خاک سپرده شد تا ریشههای خانواده محققی در آشیانه اهل بیت (ع) مستحکمتر گردد. از آن پس محمد همچنان در شهر رشت به تحصیل ادامه داد و بعد از پایان دوره تحصیلی سیکل، نزد آیتالله خلخالی – که در آن زمان از علمای مشهور رشت بود- رفت تا زبان عربی بیاموزد. وی که شیفته معنویت و سلوک استاد شده بود، با اشتیاق فراوان نزد آن عالم روحانی حاضر میشد و به کسب علوم حوزوی و معارف دینی علاقهمند گردید.
استعداد فراوان و علاقه زیاد محمد به فهم علوم روز، در همان ایام، او را به فراگیری زبان فرانسه و روسی نیز کشاند. بدون تردید، گرایش به فهم مسائل روز و سر درآوردن از مسائل علمی و پیشرفتهایی که در حوزه تجربی، در دنیای خارج از محیط زندگی او رخ میداد، از روحیاتی بود که در همه مراحل عمر محمد، تأثیرگذار بوده است. همین روحیه بعدها او را به ارائه سبکهای نوینی از دروس فلسفه، ریاضی، زیستشناسی، هنر و… سوق داد تا نوآوریهایی در تدریس پدید آورد.
در تب و تاب هجرت
در زندگانی استاد محمد محققی لاهیجی «هجرت و حرکت» جایگاه خاصی دارد. در همه دورانهای عمر، او را مسافری پا در سفر میبینیم که در جستوجوی وضعیت مطلوب، از شهری به شهر دیگر هجرت میکند. بر این اساس، محمد در روزهای واپسین در رشت به این فکر افتاد که چه خوب است برای آشنایی با دنیای جدید و تحصیل در علوم روز به روسیه برود. وی حتی مقدمات سفر را فراهم ساخت و ویزای سفر به روسیه را هم دریافت کرد، اما برای تحقق این تصمیم مشکلاتی وجود داشت، از جمله اینکه مادر تمایلی به این امر نداشت! این بود که در نهایت، نظر محمد تغییر کرد و در حالی که حدود ۲۰ سال داشت، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به تهران بیاید. تهران در آن روزها در تب و تاب مسائل سیاسی بود و طبعاً قرار گرفتن در چنان فضای فکری، او را در جریان مشکلات اساسی جامعه و مردم مسلمان قرار میداد. او دردها و رنجهای یک ملت را از زبان موافق و مخالف میشنید و با خود میاندیشید که چه باید کرد؟ تشخیص نهایی او، فراگیری علوم اصیل قرآن و اهل بیت (ع) از یک طرف و آشنایی با زبان و مبانی علوم طبیعی، از طرف دیگر بود تا از این رهگذر بتواند بیشترین خدمت را به جامعه عرضه نماید. به این ترتیب، محمد از یکسو در مدرسه مروی تهران مقدمات ادبیات عرب را به پایان رساند و از سوی دیگر، به تحصیل در مدرسه کمال الملک و دارالفنون روی آورد و بیش از گذشته به یادگیری زبان فرانسه و روسی اهتمام پیدا کرد. علومی که وی در دارالفنون آموخت تا آخر عمرش جزئی جدانشدنی از زندگی او بود، به طوری که در حوزه، دانشگاه و عرصه تبلیغ میتوان، رد پا و اثری از آن یافت. پس از مدتی، روح بیقرار و پر تحرک محمد به اشتیاق امام رضا (ع) و آشنایی با حوزه علمیه پربرکت مشهد مقدس، راهی خراسان شد. آنجا محمد در عین اشتغال به تحصیل علوم اهل بیت (ع) زمینهای برای تدریس به دست آورد و در مدرسه جعفریه (ع) به عنوان مدرس ریاضیات پذیرفته شد.
در سرزمین آشنا
اقامت محمد در مشهد و مجاورت با حرم مقدس رضوی (ع) چند سالی به درازا کشید. دل کندن از امام رئوف آسان نبود، ولی اشتیاق آموختن علوم آل الله در حوزه علمیه تازه تأسیس قم و جاذبه جلسات علمی فقها، فلاسفه و فضلای آن در جوار کریمه اهل بیت (ع) بسیار نیرومند مینمود و اینگونه شد که سرانجام، در حالی که ۲۳ بهار از عمرش سپری شده بود، به سوی قم شتافت. قم برای محمد سرزمینی آشنا بود، چراکه بوی پدر میداد و یادآور ۱۲ سال پیش بود، زمانی که پیکر پدرش میرزا کاظم را به امید شفاعت اهل بیت (ع) از رشت به آنجا آوردند و به خاک سپردند. محمد در قم، در مدرسه علمیه رضویه (سلام الله علی مشرفها) سکنی گزید. وی در مورد یکی از استادان فلسفهاش بعدها چنین گفت: «بنده میخواستم شرح منظومه بخوانم. نزد خیلی از مدرسین رفتم و نتوانستم آنچه را باب میل بود، بیابم. تا اینکه خدمت آقا شیخ عباس تهرانی رسیدم. دیدم ایشان خیلی خوب تدریس میکنند و از عهده تدریس کاملاً برمیآیند و لذا منظومه حکیم سبزواری را نزد ایشان خواندم…».
او همچنین در قم موفق شد تا در درس خارج آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری شرکت کند. او در طول تحصیل، از محضر بزرگان دیگری نیز بهره برد، از جمله آیات عظام: سیدمحمدتقی خوانساری و سیدشهاب الدین مرعشی نجفی و نیز حضرات آیات: شیخ محمدتقی بافقی، ادیب تهرانی، شیخ عباس تهرانی، محمد همدانی، شیخ علی دامغانی، مدرسی، عبدالنبی نوری و دیگران.
ازدواج و تشکیل خانواده
شیخ محمد اندک اندک، به فکر ازدواج افتاد و برای این منظور، فرد مناسبی را جستوجو میکرد. پس از مدتی، با دختر حجتالاسلام سیدمحمد مدرس سعیدی که از علمای بنام یزد بود، ازدواج کرد و خانوادهای فرهنگی تشکیل داد. برخی به خاطر وصلت او با یزدیها وی را «محققی یزدی» میخواندند! حاصل این ازدواج چهار فرزند بود، دو پسر به نامهای علی و محمدجواد و دو دختر. پسر بزرگ ایشان مهندس علی محققی که اینک در یزد زندگی میکند و پسر کوچکتر، آقای دکتر محمدجواد محققی است که تصویر او در روز کلنگزنی مسجد بزرگ هامبورگ، در کنار پدر ثبت شده است. دکتر محمدجواد محققی در دوره دانشجویی، دوباره به آلمان آمد و در این کشور اقامت گزید و در طول سالیان دراز، در بخشهای مختلف به ویژه گفتگو با ادیان و کنفرانسها، منشأ خدمات بسیاری است.
در قامت یکی از اساتید حوزه
دوران حضور شیخ محمد در قم، برای او بسیار پربرکت و قابل استفاده بود. آشنایی با مؤسس حوزه علمیه قم مرحوم آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری و شرکت در درس خارج فقه آن استاد بزرگ و دیگر استادان بنام حوزه، فرصتی بینظیر برای رشد علمی به ویژه در فقه و فلسفه فراهم آورد. خوشبختانه این وضعیت چند سالی تداوم یافت و در خدمت، عمر او را پرثمر ساخت. این دوران درخشان، با رحلت حاج شیخ به پایان رسید. پس از رحلت حاج شیخ و در کوران مشکلات اقتصادی حوزه و نابسامانی امور معیشت طلاب، شیخ محمد مدتی برای امرار معاش به تجارت روی آورد تا اینکه آیتالله حاج شیخ محمد تقی بافقی یزدی او را از ادامه این کار منصرف نمود! بعد از چندی، محمد به همدان رفت و در آن شهر، به خدمات دینی و فرهنگی اشتغال یافت. شیخ محمد بار دیگر از همدان به قم بازگشت و به مطالعه، تحقیق و تدریس پرداخت، اما این بار دیگر فقط یک شاگرد نبود، بلکه در قامت یک استاد حوزه ظاهر شده بود. وی در این دوره موفق شد در مدرسه دارالشفاء، در مجاورت حرم مطهر حضرت معصومه (س) کرسی تدریس بیابد و علوم ریاضی، زبان فرانسه، هیئت، فیزیک، تشریح و دیگر شعب علوم طبیعی را برای عدهای از طلاب علوم دینی ارائه نماید. آن روزها برخی از فضلای ممتاز حوزه، مانند متفکر شهید آیتالله شهید مرتضی مطهری، در حلقه درس وی شرکت میجستند. صاحب کتاب «آئینه دانشوران»، درباره مدرسین حوزه علمیه قم در آن دوره، چنین مینویسد: «تدریس علم هیئت، فیزیک و دیگر شعبات علوم طبیعی، به عهده آقا شیخ محمد محققی لاهیجانی میباشد.»
همچنین تدریس فلسفه در حوزه علمیه قم، از توفیقات او بود. سبک تدریس فلسفهاش ابتکاراتی داشت که نظر آیتاللهالعظمی بروجردی را جلب کرد و مورد تشویق ایشان قرار گرفت. آیتالله سید موسی شبیری زنجانی از مراجع معظم تقلید میگوید: «آقای محققی یک درس هم داشت که در آن اطلاعات جدیدی که غالب طلاب به آن احتیاج داشتند به صورت تلفیقی با دروس حوزه مطرح میکردند. بنده هم درس ایشان میرفتم. در آن درس سید عبدالجواد جبل عاملی نیز که استاد شرح لمعه ما بود، شرکت کردند». در این دوره، آوازه درس و فضل استاد محمد محققی در قم دهان به دهان میگشت و او را به یک چهره شناخته شده در حوزه علمیه قم تبدیل کرد.
ذهن خلاق و هنرپرور
استاد محققی بس خلاق بود و روحیهای هنری داشت. او در خط، نقاشی، موسیقی و عکاسی متبحر بود. یکی از آثار منحصر به فرد ایشان تهیه فیلم از مناسک حج، مخصوصاً اطراف خانه خدا و سعی صفا و مروه است که در آن زمان، بارها مراجع بزرگ و علمای حوزه علمیه، آن را تماشا کردند. این فیلم ارزش تاریخی زیادی نیز دارد، چراکه او این فیلم را حدود سال ۱۳۴۰، در شرایطی که حکومت وقت عربستان به شدت از اینگونه اقدامات جلوگیری میکرد، شخصاً به صورت مخفی و ماهرانه تهیه کرد. همچنین مجموعه نفیسی از عکسهای اسلاید رنگی از ایشان باقی مانده که از مناطق مهم در کشورهای مختلف مخصوصاً از ابنیه و مراقد انبیای عظام، ائمه اطهار و مشاهیر تهیه شده است. ساخت کرههای جغرافیایی نیز از کارهای دیگر ایشان بود که به زودی به آن اشاره خواهد شد.
این روحیه در طراحی و تولید ابزارهای کمک آموزشی نیز مؤثر بود و سبک تدریس ایشان را در حوزه علمیه، از کلاسهای دیگر متفاوت ساخته بود. نگارنده از یکی از شاگردان استاد محققی در گیلان شنید که میگفت: ایشان به طرزی بسیار زیبا و بدیع، پردهای از تصاویر انسان در مراحل مختلف حیات تهیه کرده بود که از روی آن، آیات کلام الله را برای ما توضیح میدادند.
در محضر عارفان الهی
استاد محققی علاقه زیادی به اولیای خدا و انسانهای وارسته داشت. به همین جهت در مدتی که در همدان اقامت داشت علاوه بر آنکه آنجا به تبلیغ دین پرداخت، توفیق یافت تا به محضر عارف نامدار آن دیار، یعنی مرحوم آیتالله حاج شیخ جواد انصاری همدانی تشرف یابد و از عرفان و معنویت آن مرد الهی بهره بسیار برد. علاقه و اهتمام استاد به سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی، به او روحی لطیف و قلبی آرام بخشیده بود، به طوری که تواضع، فروتنی و رعایت اخلاق و آداب الهی، در رفتار او متبلور شده بود. همین مراقبت و مواظبت موجب شده بود، در مصرف وجوهات شرعیه احتیاط و تلاش کند تا از راه کسب و تجارت، درآمد داشته باشد. در این راستا یکی از ابتکارات استاد، ساخت و فروش کره جغرافیایی بود که به شکل فاخر، دقیق و دست ساز آنها را تولید میکرد و برای اولین بار، به فارسی نام مناطق، کشورها و شهرها را به صورت رنگی بر آن درج مینمود. تولید این کرهها از طرف دانشگاهها و شخصیتهای علمی، مورد استقبال قرار میگرفت و خریداری میشد.
اقامت در یزد
استاد محققی با رحلت پدر همسرش، به یزد رفت و چهار سال در آن دیار به تبلیغ دین پرداخت. این بار نیز سفر تبلیغی او مانند دفعات قبل، در سایه جامعیت علمی و اخلاق الهی وی، با موفقیت و استقبال عمومی مواجه شد. وی در مدت اقامت در یزد، با تدریس و سخنرانیهای خود، در راه احیای ارزشها و اندیشههای قرآن و اهل بیت (ع) گامهای مؤثری برداشت. علاقه مردم یزد به ایشان موجب شد تا از وی برای نمایندگی در مجلس شورا دعوت کنند که ایشان نپذیرفت!
از خاطرات این دوران اینکه در شهر ابرقوی یزد یکی از اهالی، توسط برخی اعضای فرق ضاله به قتل رسیده بود و در رسیدگی به پرونده او کارشکنیها و اعمال نفوذهایی در محکمه صورت میگرفت، ولی استاد محققی موضوع دفاع از حق مقتول را با جدیت دنبال و با وجود تهدیدها محاکمه را در تهران پیگیری کرد و به نتیجه رساند. استاد محققی بعد از دوران یادشده، دوباره به قم بازگشت، گویی قم مأوایی برای استاد بود تا هر از چند یک بار، برای آسودگی روح و جان، به سوی آن بشتابد و بار دیگر نیرو بگیرد و حرکتی جدید را شروع کند.
استاد دانشگاه تهران
استاد محققی از آنجا که خود دانش آموخته دارالفنون بود، به دانشگاه علاقه خاصی داشت و به تدریس در آن اهتمام میورزید. به همین دلیل در سال ۱۳۳۰ ش، در سن حدود ۴۱ سالگی، به تهران مهاجرت کرد تا به تدریس در دانشکده معقول و منقول بپردازد. او بعدها همیشه از این دوران، با افتخار یاد میکرد و حتی در هامبورگ در زیرنویس نامهها خود را «استاد دانشگاه تهران» معرفی میکرد. استاد محققی در تهران، مجالس سخنرانی نیز داشت و در ماه مبارک رمضان معمولاً در مسجد معروف و بزرگ حاج عزیزالله در بازار تهران پس از سخنرانی استاد فلسفی به منبر میرفت و مورد استقبال متدینین مخصوصاً جوانان قرار میگرفت.
مأموریت فراموش نشدنی
استاد محققی به دنبال درخواست ایرانیان مقیم آلمان در عید غدیر سال ۱۳۳۴ ش (۱۹۵۵ م)، در سن ۴۵ سالگی از سوی آیتاللهالعظمی بروجردی، به نمایندگی انتخاب و به هامبورگ اعزام شد، مأموریتی فراموش نشدنی که تا دو سال بعد از رحلت آن مرجع فقید، به مدت حدود هشت سال ادامه یافت و آثار و برکات آن تا امروز همچنان تداوم دارد. در باب چند و، چون انجام این مأموریت تاریخی و کارنامه آن بزرگ در این دوره، در مقالی دیگر- که در مورخه ۲۴ مهر ۱۴۰۰، در صفحه تاریخ روزنامه جوان درج شد- سخن رفته است. کوتاه سخن اینکه وی در این دوره، به نماد معنویت و مکتب تشیع، در قلب اروپا مبدل شد و توانست یکی از مهمترین مراکز اسلامی در این قاره را در شهر هامبورگ آلمان بنا نهد. پس از بازگشت وی، شهید آیتالله دکتر سیدمحمد بهشتی، جانشین استاد محققی گشت و رهسپار هامبورگ شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.