تفکر یهودی پیش از قرون وسطا تفکری فلسفی نبود/ «ابن میمون» به دنبال رابطه بین شریعت و عقلانیت بود
آرش آبائی در نشست «درآمدی بر فلسفه یهود و نگاهی به کتاب دلالت الحائزین»؛
آرش آبائی گفت: در مقام عمل تفکر یهودی پیش از قرون وسطا تفکری فلسفی نبوده است و اگر ریشه های اندیشه فلسفی را در آثار ببینیم پراکنده و فاقد انسجام بوده اند.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، آرش آبائی، پژوهشگر یهودی، در سومین نشست دوره پیشرفته جریان شناسی ادیان ابراهیمی به موضوع «درآمدی بر فلسفه یهود و نگاهی به کتاب دلالت الحائرین» پرداخت و گفت: فلسفه همانند الهیات ابتدا یعنی در دوران کتب مقدس جایگاهی در یهودیت نداشت و آنچه بیشتر مورد توجه قرار می گرفت، تاریخ و شریعت بود.
پژوهشگر یهودی با بیان اینکه بیشتر فلسفه ورزی ها در تقابل با ادیان دیگر شکل گرفت، افزود: پیش از ممکن است ریشه هایی از شکل فلسفه را ببینیم ولی اسم آن را نمی شود فلسفه گذاشت.
وی با بیان اینکه در این نشست منظور از فلسفه همان فلسفه دینی است که به کلام به شکل اسلامی آن نزدیک تر است، خاطرنشان کرد: فلسفه فضای آزاد و منطقی است و برای رسیدن به حقیقت، خودش را از چارچوبها رها می داند و اما فلسفه دینی در چارچوب دینی فعالیت می کند و تلاش دارد برای گزاره های دینی توجیه فلسفی یا عقلانی داشته باشد.
آبائی با بیان اینکه تا پیش از پایان دوران کتاب مقدس و شروع سال اول میلادی بیشتر تلاش علمای دین یهود تبیین فقه یهود بوده است، گفت: اوج آن را در مجموعه میشنا و یهود می بینیم که سعی کردند احکامی را که عملی و منطبق با شرایط مکانی و زمانی باشد استخراج کنند. در تلمود مباحث زیادی می بینیم که ظاهرا استنتاج منطقی می کنند تا به یک نتیجه ای برسند و در واقع منطق و فلسفه را به کار می برند؛ به نوعی فلسفه ورزی را می بینیم اما اینها فلسفه نام ندارد.
خاموش شدن صدای فلسفه در یهود تا شروع قرون وسطا
آرش آبائی با اشاره به اینکه اولین فیلسوف دینی یهود فیلون اسکندرانی بود، عنوان کرد: او در قرن اول میلادی نخستین فیلسوف دینی در حوزه یهود بوده و بعد از او صدای فلسفه در یهود تقریبا خاموش می شود تا شروع قرون وسطا؛ یعنی بعد از پدید آمدن اسلام و مسیحیت در سال نهم میلادی فلسفه ورزی و فیلسوفان یهودی آشکار می شوند و تا پایان قرن ۱۵حدود ۵۲ فیلسوف صاحب اثر یهودی ظهور می کنند.
وی بیان کرد: در پایان قرن ۱۵ به دلیل فشاری که بر یهودیان بود؛ موجب شد از طبقه متفکران و فیلسوفان از این جامعه عده ای منزوی شده و حتی ترک دین کنند و صدای فلسفه به معنای ارائه ایده های نو فلسفی خاموش شود و بعد از آن شرح، نوشتن، تبیین و انتقال آثار فیلسوفان قبل ادامه داشته تا اینکه در دوران مدرن فیلسوفان دیگری ظهور می کنند.
آبائی در ادامه به کتاب «فلسفه یهود در قرون وسطا» ترجمه دکتر فهیم (نقدعلی) از دانشگاه ادیان که در سال ۸۳ منتشر شده اشاره کرد و گفت: در این کتاب جریان فلسفی یهودیت در قرون وسطا مورد بررسی قرار می گیرد.
وی با اشاره به اینکه کتاب های دیگری از نشر ادیان در این حوزه منتشر شدند، گفت: همچنین کتابی به نام «فیلسوفان یهودی و یک مسأله بزرگ» است که توسط دکتر دینانی (نشر هرمس) منتشر شده و بیشتر رابطه بین عقل و دین را جستجو می کند که در حوزه فلسفه یهودی کتاب مناسبی است.
آبائی به کتاب دلالت الحائرین نوشته موسی ابن میمون (قرن ۱۲ میلادی) اشاره و عنوان کرد: ترجمه این کتاب در چهار جلد توسط شیریندخت دقیقیان منتشر شده است، خود کتاب سه جلد است و جلد چهارم به عنوان شرحی بر این کتاب نوشته شده که در سال ۹۰ با نام راهنمای سرگشتگان منتشر شده است. همچنین جلد اول همین کتاب در سال ۹۷ توسط ناصر عباس پور (نشر ورا) با عنوان راهنمایی سرگشتگان منتشر شده است.
وی با اشاره به اینکه کتاب های فلسفه یهودی به متن یهودی و آیات کتاب مقدس می پردازند، تصریح کرد: پیش از پرداختن به فلسفه یهودی، باید تبحری در متن تورات و کتاب مقدس داشت.
عقل گرایی بین علمای یهود و متون دینی آشکار است
پژوهشگر یهودی با بیان اینکه گرچه کتاب مقدس (تورات و عهد عتیق) شرح تاریخ و احکام را دارد اما در کنار آن از ارتباط با خدا و مخلوقات نیز صحبت می کند، عنوان کرد: وقتی مفسران یهودی توجیه این آیات را شروع می کنند این کارها نوعی فلسفه ورزی محسوب می شود.
آبائی با بیان اینکه در کتاب مقدس آیاتی پیدا می کنیم که به برهان و دلیل از راه عقل و تجربه نیز اشاره دارد، بیان کرد: در کتاب اشعیا نبی آمده است که همین که انسان قوه ناطقه و شنوایی دارد یعنی اینکه خدایی که او را آفریده نیز سمیع و بصیر است و یا گفته شده معجزاتی که خدا انجام می دهد رابطه خدا و دنیا را نشان می دهد.
وی با بیان اینکه عقل گرایی بین علمای یهود و متون دینی آشکار است، گفت: در تلمود و مجموعه میشنا بیشتر دیده می شود خیلی از فعالیت های فیلسوفانه یا عقلانی در رابطه با تعابیر انسان وارانهی کتاب مقدس به کار برده شده است، مثلا وقتی می گویند خدا آمد، خدا رفت، خدا دید و.. توجیه می شود که منظور جسمانیت خدا نیست و همین رفتار آنها نوعی فلسفه ورزی را نشان می دهد.
آشتی الهیات کتاب مقدس با فلسفه یونانی
آبائی بیان کرد: هرچند در تفاسیر کتاب مقدس و مجموعه تلمود استدلال ها و گاه ریشه یابی منطقی مطالب را شاهد هستیم، با این حال در هیچکدام از آنها تلاش فلسفی نظام مند نمی بینیم و اگر ریشه های اندیشه فلسفی را در آثار ببینیم پراکنده و فاقد انسجام بودند و عملا نمی شود تفکر یهودی پیش از قرون وسطا را تفکری فلسفی بدانیم.
وی از فیلون اسکندرانی به عنوان فیلسوف و عارف بزرگ یهودی یاد کرد و گفت: او که حدود ۲۵ سال قبل از میلاد مسیح متولد شد و تا سال ۴۰ میلادی زنده بود بزرگ ترین و نام آورترین فیلسوف یهودی بوده و نخستین فیلسوفی بوده که وظیفه آشتی دادن الهیات کتاب مقدس با فلسفه یونانی را داشته است.
آبائی با اشاره به اینکه یکی، دو قرن پیش از میلاد یونانی ها بر بخشی از خاورمیانه و مصر مسلط شده بودند و تفکر یونانی قوی شده بود، اظهار کرد: در آن مناطق و بخشی از علمای یهود سعی می کردند با این فرهنگ مقابله کنند، و یهودیان را از تفکر و فلسفه یونانی که به نظرشان الحادی بود مصون بدارند.
وی با اشاره به اینکه فیلون اسکندرانی تصور می کرد می تواند دیدگاه یهودی و فلسفه یونانی را آشتی بدهد و در این راستا روش تفسیر تمثیلی را پیش گرفت، ادامه داد: او سعی کرد هرچه در کتاب مقدس بود را تفسیر تمثیلی کند، البته منکر اصل وقوع تاریخی رویدادها نبود اما اعتقادش این بود که هدف اینها چیزی دیگر است و می خواهند افکار عالی فلسفی را بیان کنند و آنچه در فلسفه یونان می دید را می خواست انعکاس آن را در کتاب مقدس بیان کند.
آبائی کار اصلی فیلون را هرمنوتیک دانست و گفت: او مفاهیم یهودی را در قالب های فلسفی یونانی قرار می داد و برای آنها اعتبار عقلانی فراهم می کرد و سعی داشت نشان دهد از دیدگاه یهودیت بسیاری از عقاید یونانی بی نقص است و آن را می توان با دیدگاه های یهودی سازگار دانست.
«حکمت سلیمان» حاصل فلسفه ورزی یهودیت تحت تاثیر فلسفه یونانی
وی با بیان اینکه بعد از مرگ فیلون، تا قرن ها فلسفه یهودی پدیدار نشد، خاطرنشان کرد: در قرن اول یا دوم میلادی کتابی به نام کتاب «حکمت سلیمان» که حاصل فلسفه ورزی یهودیت تحت تاثیر فلسفه یونانی است، منتشر شد. در این کتاب حکمت جنبه عینی پیدا می کند و میانجی بین خدا و جهان شمرده می شود و حکمت واسطه بین انسان و خدا در این کتاب مطرح می شود، این کتاب از جمله کتبی است که در آن ریشه های فلسفی دیده می شود.
آبائی خاطرنشان کرد: این کتاب جزو کتب مقدس عهد عتیق توسط یهودیان قرار نگرفت اما کاتولیک ها آن را در رده کتاب مقدس خودشان قرار دادند که اینها اولین ریشه های فلسفه ورزی یهودیان بودند که پیش از قرون وسطا رخ داد.
پژوهشگر یهودی بیان کرد: با شروع قرون وسطا در بابل، همان عراق امروزی و بعدها در اسپانیای مسلمان، به موازات متکلمان مسلمان، یهودیان نیز عرض اندام کردند؛ فیلسوفی به نام سعدیا گائون که در ۸۸۲ تا ۹۴۲ میلادی می زیست و پدر فلسفه یهود هم نام گرفته بود، از متکلمان مسلمان فلسفه تاثیر گرفته بود. او بر کاربرد عقل به عنوان ابزار درک معرفت الهی خیلی تاکید داشته است.
وی با بیان اینکه نظریات معتزله بر فیلسوفان یهودی اثر گذاشته بود، افزود: دو نظام فکری نیز بر آنها اثر گذاشته بود که یکی فلسغه نوافلاطونی و دیگری ارسطویی بود.
آبائی عنوان کرد: فلسفه ارسطویی مبتنی بر این فرض بود که جهان را از طریق مشاهده و تعقل می توان شناخت و دومین نظام فلسفی که بر نظام فکری فلسفه یهود تاثیر گذاشت؛ فلسفه فکری نو افلاطونی بود.
آبائی افزود: مکتب نو افلاطونی نظریه فیض را بیان می کند و بر اساس این نظریه به همان شیوه ای که پرتوها از خورشید صادر می شوند یا آب از سرچشمه فوران می کند، جهان نیز از خداوند نشأت می گیرد. یهودیان تحت تاثیر جریان معتزله، ارسطویی و نوافلاطونی بودند.
وی با بیان اینکه سعدیا گائون نیز تحت تأثیر همان جریانات بوده است، ادامه داد: سعدیا تلاش داشت به رابطه ایمان و عقل بپردازد که هر دو ریشه در ذات الهی دارند و به گفته او تنها تفاوت بین این دو تفاوت در روش است و البته ایمان نسبت به عقل سریع تر به حقیقت دست پیدا می کند و از سوی دیگر او ایمان و عقل را مکمل ضروری همدیگر می داند و سعی می کند در متون خود هردوی اینها را در کنار هم قرار دهد.
آبائی عنوان کرد: دفاع از یگانگی خداوند از موضوعات دیگری است که سعدیا به آن می پردازد.
وی ادامه داد: ایده دیگر که سعدیا به آن می پردازد این است که می گوید تورات بدون ارتباط با امور زندگی نیست و تورات و احکام دینی را در زندگی اجتماعی و فعالیت های بشری باید تجربه و اجرا کرد.
پژوهشگر یهودی عنوان کرد: از دیگر مسائلی است که سعدیا گائون در مورد آنها صحبت می کند عبارت از:آزادی اراده، قدرت تمیز بین خیر و شر، ، اثبات خداوند، اثبات خالقیت او، عدالت و اختیار. او منابع شناخت را چهار مورد می داند که عبارتند از حواس، عقل سلیم، استنباط و استدلال های منطقی، و اطلاعات موثقی که اشخاص قابل اعتماد ارائه می دهند.
موسی ابن میمون به دنبال رابطه بین شریعت و عقلانیت بود
وی در ادامه به شخصیت موسی ابن میمون اشاره کرد و گفت: او شخصیت برجسته ای به لحاظ فقهی و فلسفی بود تا آنجا که موسای دوم لقب گرفت، در یهودیت فقه او ارزشمند است چون کل تلمود و فقه یهودی را تنظیم کرد و در فقه یهودی مرجع دینی مهمی شد اما در میان غیر یهودیان فلسفهی او مهم است.
آبائی با اشاره به کتاب دلاله حائرین نوشته موسی ابن میمون گفت: اسم دقیق این کتاب راهنمایی سرگشتگان است و تلاش موسی ابن میمون این است که شریعت و عقلانیت را با هم وفق دهد و در این کتاب به هم نزدیک نماید. موسی ابن میمون معتقد است که از طریق عقل می توان به کل شریعت یهود و آنچه تورات ذکر می کند رسید اما راهی طولانی دارد و وحی و ایمان راه کوتاه تر و سریع تری است.
آبائی خاطرنشان کرد: موسی ابن میمون به علت نخستین می پردازد، واجب الوجود را اثبات می کند و به اثبات وجود خدا می پردازد. و مهم ترین تفکر ابن میمون، نفی صفات ثبوتی برای خدا است؛ او بر سلب هر گونه نقص از خدا تاکید دارد و توحید دقیق خداوند را در آموزه های یهودی بیان می کند.
پژوهشگر یهودی بیان کرد: موسی ابن میمون در مورد اراده خداوند بحث می کند و می گوید انسان آزاد است اما اراده سرمدی خداوند این است که آدمی براساس اراده خودش در محدوده قدرت الهی عمل کند.
وی تصریح کرد: ابن میمون در مورد نبوت عقیده دارد که انبیاء بنی اسرائیل به نوعی فیلسوف بودند و قدرت تخیل عظیمی داشتند و سه نیروی اخلاق، عقل (دانش الهی) و تخیل آنها را به مرتبه روح قدسی می رساند؛ به نظر ابن میمون انبیاء بنی اسرائیل فیلسوفان برتری هستند که به وحدت با عقل فعال نائل می شوند. او البته حضرت موسی را به خاطر ارتباط بی واسطه با خداوند استثنا می کند.
آبائی بیان کرد: موسی ابن میمون در کتب خود معجزات انبیاء انکار نمی کند و سعی می کند عناصر اعجاز آمیز در کتاب مقدس را با فرایندهای طبیعی نشان دهد و بگوید این معجزات یک سری وقایع نادر اما طبیعی بودند. او می گوید حقانیت دین به آن معجزات نیست و ایمان باید بر حقانیت ذاتی دین استوار باشد و بدین ترتیب بسیارعقل گرا بود.
وی ادامه داد: ابن میمون شیاطین را انکار می کند و می گوید اینها تعابیر مجازی از آفت ها و بلایای طبیعی هستند و سعی دارد جهان را جهان عقلانی نشان دهد.
پژوهشگر یهودی خاطرنشان کرد: این فیلسوف در مورد مسیحیت و اسلام می گوید دین هایی که بعد از یهود آمدند همه در راستای یهودیت هستند که راه انسان را هموار کنند تا ایمان بیاورد و به حقیقت معرفت الهی دست یابد و فرا رسیدن دوران مسیحایی را نزدیک کنند.
ابن میمون دوری و نزدیکی با خداوند را نشانه بهشت و دوزخ می داند
وی ادامه داد: در مورد توصیفاتی که در تلمود و تفاسیر یهودی در مورد بهشت و دوزخ آمده ابن میمون می گوید با این تعابیرسعی شده انسان هدایت شده و موجب پرهیز انسان از گناه بشود. او می گوید لذت واقعی بهشت، پیوند و ارتباط معنوی با خداوند است، وی هیچ امر مادی و صوری را در بهشت نمی پذیرد و می گوید رنج واقعی در دوزخ بیگانگی با اوست؛ و در واقع دوری و نزدیکی با خداوند را نشانه بهشت و دوزخ می داند.
پژوهشگر یهودی بیان کرد: در کتاب دلاله الحائرین موسی ابن میمون تلاش عقلانی شده است آنچه در کتاب مقدس آمده منطقی جلوه داده شود.
وی «یوسف آلبو» را آخرین فیلسوف شاخص یهودی در قرون وسطا دانست و گفت: او از ۱۳۸۰ تا ۱۴۴۴ میلادی در اسپانیا می زیسته است، دورانی که اسپانیا تحت سلطه مسیحیان بوده و کلیسای آن زمان یهودیان اسپانیا را تهدید می کرد. آلبو سعی می کرد به روش فلسفی وارد متون دینی یهودی شود تا دیدگاهی از یهودیت ارائه نماید که مسیحیت از دشمنی با ایشان دست بردارد، و نیزبا دیدگاههای فلسفی به یهودیان نیز قدرت دفاعی در مورد عقاید خودشان در مورد دین غالب که مسیحیت بود، بدهد.
آبائی خاطرنشان کرد: یوسف آلبو، خاخام و فیلسوف قرن ۱۵، سیزده اصول دین یهود را که ابن میمون تدوین کرده بود به زعم خودش به سه اصل ایمان به وجود خدا، وحی و کیفر اعمال تقلیل داد؛ تا به این طریق ایمان یهودی را به باورهای مسیحی نزدیک کند و مقداری از دشمنی ها و فشار مسیحیان بر یهودیان بکاهد.
وی خاطرنشان کرد: یوسف آلبو معتقد بود سعادت بشری با یک دستور تورات تحت عنوان «عشق به خدا» قابل وصول است و این یک دستور کافی است تا انسان سعادتمند شود. وی با این ایده تلاش کرد تناقض های میان عقاید مسیحی و یهودی را کم کند و برای رها ساختن یهودیان از عواقب تفتیش عقاید می گفت هیچ کس را تا زمانی که به عمد کتاب مقدس را انکار نکرده است نباید مجازات کرد و به هیچوجه نباید برچسب ارتداد بر او زد.
این پژوهشگر یهودی یادآور شد: بعد از آلبو، هیچ کوششی برای تکامل بیشتر فلسفه یهودی انجام نگرفت و با یوسف آلبو سلسله فیلسوفان یهودی در قرون وسطی، که با سعدیا آغاز شده بود، به پایان رسید. حدود یک قرن بعد به اسپینوزا می رسیم؛ اما تا دوران جدید، هیچ فلسفه یهودی تازهای وجود نداشت.علت اینکه چرا فلسفه در پایان قرون وسطا پایان یافت، فشاری بود که مسیحیان به یهودیان اروپا وارد می کردند تا تغییر دین دهند، و اتفاقی که افتاد برعکس انتظار بود، یعنی مردم عادی و کسانی که ایمان داشتند بیشتر مقاومت می کردند و اما کسانی که اهل فلسفه و تعقل بودند زودتر تسلیم می شدند، خیلی از آنها یهودیت را رها می کردند و یا از جامعه منزوی می شدند و عرفانیات یهود بعد از آن قدرت بیشتری پیدا کرد.
گفتنی است، دوره پیشرفته جریان شناسی ادیان ابراهیمی از سری نشست های «کلمه سواء» از سوی هیئت اندیشه ورز اسلام، ادیان و ارتباطات میان فرهنگی معاونت پژوهش حوزه علمیه خراسان برگزار می شود.