در ادامه مرگهای متوالی یکی دوماه گذشته، دو نویسنده ایرانی که تأملاتی در خصوص دین داشتند از دنیا رفتند:
ردنا (ادیان نیوز)- سید ابوالحسن بنیصدر؛ اولین رییسجمهور تاریخ ایران که در سن ۸۸ سالگی درگذشت، فارغ از ماجراها و جنجالهای سیاسی که برانگیخت، به اندیشه دینی هم توجه داشت. او از سالهای قبل انقلاب تا همین چند سال پیش نیز به نوشتن درباره دین میپرداخت و از «اندیشه توحیدی» سخن میگفت. وی بر این باور بود که توحید صرفاً یک باور به یگانگی خدا نیست بلکه این باور، الزاماتی دارد. و الزامات آن، حضور توحید در اقتصاد، سیاست و جامعه است. او در کتابهایی همچون «اقتصاد توحیدی»، «روش شناخت بر پایه توحید» و «تضاد و توحید» بر همین باور تأکید داشت و در سایر آثارش هم این مبنای فکری را برگزیده بود. از اسلام و آموزههای دینی، انتظارات سیاسی اجتماعی و اقتصادی و حقوقی هم داشت و از منش پیامبر، دموکراسی شورایی را استخراج کرده بود. میگفت که پیامبر قرنها پیش دموکراسی شورایی را جزء به جزء اجرایی کرده و حتی زبان فرهنگ این دموکراسی را به عمل گذاشته و تعلیم داده، اما حالا در قرن بیست و یکم میلادی هنوز استبداد وجود دارد.
بنیصدر میگفت در قرآن ۲۲ قاعده یافته که خشونتزدایی را نشان میدهد، اما امروزه برخی به نامِ دین، به خشونت عمل میکنند.
بنیصدر در سال ۸۷ پس از آنکه دکتر سروش، قرآن را کلام پیامبر دانست، در گفتگویی طولانی با یک استاد مطالعات اسلامی در آلمان، به نقد مفصل وی و نصر حامد ابوزید پرداخت. او در این گفتگو به دکتر حسن رضایی گفت رویکردهایی که «امور واقعی مستمر» را در قرآن نادیده میگیرند، چه فقیه باشند و چه روشنفکر دینی، قادر به درک قرآن نخواهند بود:
«در زمان دانشجویی ذهنم مدتها مشغول پرسش از امرهای واقع بود و سروکار روزانه با این پرسش پیدا کرده بودم و البته در کلاس روشهای تحقیق نیز ویژگیهای امر واقع را میآموختند تا دانشجو بتواند امر واقع را از غیر آن تشخیص دهد. پس از نقد و تکمیل ویژگیهای امرهای واقع، سراغ قرآن رفتم و در قرآن به جستجوی امرهای واقع پرداختم. در مطالعه اولی که زیر عنوان “بعثت دائمی” انتشار دادم، دو ویژگی این امرهای واقع را خاطرنشان کردم: ویژگی اول اینکه دارای صفت دوام و استمرار هستند و دوم اینکه نه در یک جامعه که در همه جامعهها به استمرار، واقع می شوند؛ مانند قدرت، یا امرهای واقع اجتماعی نظیر زناشویی، طلاق و زنا و یا نابهسامانیهایی که صفت مداوم دارند (جرم و جنایت چون قتل، دزدی و …) و یا امرهای واقع اقتصاد، تجارت، شیوههای استثمار، ربا، و امرهای واقع سیاسی – اجتماعی، چون مستکبر و مستضعف، صلح و جنگ، امرهای دینی چون دینباوری و دینناباوری، دوستی و دشمنی، و دادگری و بیدادگری و نیکوکاریها و زشتکاریها و… . تا امروز که چهل سال از آن مطالعه میگذرد، هیچگاه در قرآن، امر واقعی که حادثه زودگذری، خاص دوران پیامبری پیامبر(ص)، بیرابطه با امر واقعی که مستمر باشد نیافتهام. این یادآوری بهجاست که امر واقع دیرپا که حق نباشد، زوالپذیر است؛ برای مثال، ربا را میتوان از میان برداشت، اما نیاز به برنامهای جامع و اجرای آن در زمانی طولانی دارد».
بنیصدر در طول نیم قرن فعالیت در حوزه فهم دین، چندان نتوانست با مخاطبان مختلف ارتباط بگیرد. او ادبیات و روش تفکر و استدلال خاص خود را داشت و هیچگاه نتوانست زبان مشترکی با دیگر پژوهشگران دینی پیدا کند. حاشیههای سیاسی دامنهدار او نیز بر احتیاط متفکران در گفتگو با او میافزود و هیچگاه از این نظر جدی گرفته نشد.
در سوی دیگر نیز آرامش دوستدار قرار داشت که همانند بنیصدر سالها در اروپا زندگی کرد و بهتازگی در سن ۹۰ سالگی در آلمان درگذشت. رویکرد او در قبال دین، در نقطه مقابل اندیشه بنیصدر قرار داشت و معتقد بود که در فرهنگِ دینی نه تنها ایدهای برای امروز یافت نمیشود، بلکه دین در تاریخ ایران (چه زرتشتی و چه اسلام)، راه را بر تفکر بسته است. وی میگفت که در فرهنگِ دینی، تفکر امری ممتنع است و فرهنگ دینخو بر فرهنگ ایرانی سیطره یافته است. کتاب “امتناع تفکر در فرهنگ دینی” را نوشت و با وجود پیشینه بهائی خانوادهاش، از بهائیت نیز دست شست و با بدبینی محض نسبت به ذات دین مینگریست. دوستدار پیشرفت و ترقی را تنها در توجه به اندیشه فلسفی غرب میدانست و دگردیسی در حوزه فکر را خواستار بود.
بنیصدر و دوستدار هر دو بیشتر عمر خود را در اروپا گذراندند و مخاطب اصلیشان اهالی اندیشه دینی ایران بود. یکی از جوانی در پی سازش دین و دنیای امروز بود و روشهایش چندان در مجامع فکری جدی گرفته نشد، دیگری آرامش را در دوریگزینی حداکثری از ذهنیتهای دینی میدید و دستاوردهایش واقعبینانه تلقی نشد.
هر دو نامی و آثاری به جای گذاشتند، اما دین هنوز مسأله جامعه ماست.