هفتاد و نهمین شماره فصلنامه اندیشه دینی به صاحبامتیازی دانشگاه شیراز منتشر شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، هفتاد و نهمین شماره فصلنامه اندیشه دینی به صاحب امتیازی دانشگاه شیراز منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بازخوانی انتقادی دلایل سلفیه در نکوهش علم کلام با تمرکز بر دیدگاه ابنتیمیه»، «بازخوانی شادی و غم با تأکید بر آرای صدرالمتألهین»، «رابطه دین و اخلاق؛ بررسی انتقادی دیدگاه تاریخمندانه سوّاح»، «کارکرد تمهیدات بیانی ابنعربی در ساختشکنی مفاهیم آخرتشناسانه»، «بررسی و تحلیل مسألهی وحدت و علم واجبتعالی از منظر علامه خفری»، «بدن، مراتب و ویژگیهای آن از دیدگاه حکمت متعالیه».
در چکیده مقاله «بازخوانی انتقادی دلایل سلفیه در نکوهش علم کلام با تمرکز بر دیدگاه ابنتیمیه» میخوانیم: «علم کلام از مجموعه علوم عقلی است که از ابتدای پیدایش، موافقان و مخالفانی از فرق و مذاهب اسلامی داشته است. پس از تدوین کتب کلامی، برخی با این علم موافقت کردند و به شرح و تفسیرآن پرداختند و برخی با آن مخالفت کردند و به نقد آن پرداختند. سلفیه به پیروی از اهل حدیث، بهدلیل نقلگرایی حداکثری و کنارگذاشتن استدلال عقلی، با علم کلام مخالفت کرده و ورود در آن را مایه خسارت و گمراهی میدانند. برخی از استدلالهای مهم سلفیان در انکار و مخالفت با علم کلام عبارتاند از: اجتناب سلف از ورود به مباحث علم کلام، نهی صحابه و تابعین از ورد به علم کلام، بدعتانگاری علم کلام، اختلاط علم کلام با مباحث خرافی و دروغ و گاه کفرآمیز، مخالفت و تضاد نتایج مباحث کلامی با نصوص قرآنی و حدیثی. پژوهش پیش رو با روشی اسنادی، تحلیلیانتقادی، استدلالهای سلفیه را در بوته نقد و ارزیابی قرار میدهد و سستی آنها را آشکار میکند. استدلالهای سلفیان نوعاً مغالطهآمیز بوده و با نصوص قرآنی و حدیثی و همچنین سیرهی صحابه و تابعین و دیگر عالمان در تضاد بوده است. دیدگاه سلفیه پیامدهای تلخی داشته؛ نظیر مشروعیت نداشتن ورود به دیگر علوم و ارزشستیزی از علوم عقلی و آلی و ابزاری و همچنین نوعی انحصارگرایی و مطلقگرایی در فهم مردمان سه سده نخستین جهان اسلام.»
در طلیعه مقاله «بازخوانی شادی و غم با تأکید بر آرای صدرالمتألهین» آمده است: «بدون تردید، دغدغه نیکبختی و رسیدن به سعادت، و در مقابل، رستن از شقاوت، از دلمشغولیهای اصلی هر انسانی در طول حیاتش به شمار میرود. حقایقی چون شادی و غم را نیز باید از بیموامیدهای مهمی دانست که در ارتباطی تنگاتنگ با سعادت و شقاوت، حیات انسانی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. در تاریخ فلسفه، حکیمی چون صدرالمتألهین، با مبانی نظری اصیل و عمیق خود، در تبیین این مسأله کمک شایانی کرده است. او با پردهبرداری از سرشت شادی و غم، اقسام غم و شادی و نیز مصداق واقعی آنها، گام بلندی در عمقبخشی به مفهوم معنای زندگی در انسان برداشته است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که با تأکید بر اندیشههای صدرالمتألهین، چه تحلیلی از دو مفهوم شادی و غم میتوان به دست داد؟ نگارنده در رویآوردی توصیفیتحلیلی به این نتیجه رسیده که صدرا در ضمن تقسیم شادی و غم به چهار دسته حسی و خیالی و وهمی و عقلی، شادیِ حاصل از لذت عقلی را کاملترین شادی و در مقابل، غم حاصل از فقدان آن را حزنانگیزترین نوع غم در انسان میداند.»
در طلیعه مقاله «رابطه دین و اخلاق؛ بررسی انتقادی دیدگاه تاریخمندانه سوّاح» آمده است: «در نظر فراس السواح سخن گفتن از اخلاق دینی، معنای چندان روشنی ندارد. این اندیشمند سوریتبار با ارائه تبیینی تاریخی از هویت دین و اخلاق، از سویی به استقلال اخلاق از دین حکم کرده و از دیگر سو، با همسان دانستن وحی و تجربه دینیِ فردی، به لحاظ معرفتشناختی و روانشناختی به وابستگی اخلاق به دین ملتزم شده است. مسأله این است که موضع وی در تبیین رابطهی دین و اخلاق تا چه میزان متقن و دفاعپذیر است. یافتههای این تحقیق که با روشی تحلیلیتوصیفی انجام شده، نوعی دوگانگی در موضع سواح درخصوص مسأله رابطه دین و اخلاق را به تصویر میکشد. این موضع دوگانه اگرچه شاید ازلحاظ تنوعِ ابعادِ وابستگیِ اخلاق به دین موجه باشد، اما پیامدهایی چون پذیرش نسبیگرایی اخلاقی و دینی، از بین رفتن زمینه نقد اخلاقی در جامعه، ارائه تفسیری عرفی از اخلاق دینی، نادیده انگاشتن جنبهی تعبّدیِ دین، و تندادن به نسبیگرایی اخلاقی در سطح هنجاری و فرااخلاقی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین از این جهات، نوع نگاه وی به رابطه دین و اخلاق با چالش مواجه است. علاوهبراین، سواح با تکیه بر این نگاه، غایت اخلاق را در تحقق عدالت اجتماعی خلاصه کرده و در نظام اخلاق وی، جایی برای مفاهیم دینی، ازجمله تقوی و قرب الهی باقی نمیماند.»