«بن سلمان ممکن است با از بین بردن مجلس افتای اروپا (المجلس الأوروبی للإفتاء، به ریاست قرضاوی) برای تأثیرگذاری بر مسلمانان غرب، پا را فراتر بگذارد.»
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، الشمری در گفتوگو با عربی۲۱ گفت که اعطای تابعیت به شخصیتهای اسلامی مشابه کاری است که امارات با علما و در صدر آنها عبد الله بن بیّه انجام داد که اکنون ریاست مجلس الإمارات للإفتاء الشرعی را بر عهده دارد.
وی افزود: «این اقدام عربستان را میتوان به عنوان ریسهای برای سفتتر کردن بنیان ضعیف رژیم صهیونیستی توصیف کرد و میتوان آن را شبیه اقدام امارات متحده عربی برای اعطای تابعیت به وسیم یوسف، بن بیه و فاروق حماده مشاور مذهبی در دربار ولیعهد ابوظبی، برشمرد.»
وی خاطرنشان کرد: «تابعیت دادن به شخصیتهای دینی نشاندهنده این است که این رژیمها نسبت به مبلغان دینی داخلی کاملاً بیاعتماد شدهاند و برای ارائه گفتمان دینی جدید، اشخاصی را از خارج وارد و اسکان میدهند.»
محمد العمری، مدیر مرکز رسانههای الجزیره و مخالف سعودی نیز در این باره گفت: «از طریق این اقدام، بن سلمان ممکن است به دنبال رقابت با ابوظبی در جذب علما و در پروژه دین ابراهیمی باشد.»
وی در گفتوگو با عربی۲۱ خاطرنشان کرد: «بن سلمان ممکن است با از بین بردن مجلس افتای اروپا (المجلس الأوروبی للإفتاء، به ریاست قرضاوی) برای تأثیرگذاری بر مسلمانان غرب، پا را فراتر بگذارد.»
به حاشیه راندن «کبار العلماء» و «جریان جامیه»
پیشقراولی رابطه العالم الإسلامی و اعطای تابعیت به اعضای آن، سوالاتی را در مورد به حاشیه رانده شدن هیئت کبار العلماء و جریان جامیه (که به طور مطلق وفادار به دولت است) مطرح کرده است؟
عبدالله الشمری، به عربی۲۱ گفت: «بن سلمان در تلاش است تا از میراث دعوت وهابی با سه جریان آن خلاص شود: جنگجویان (داعش)، سروریه و جامیه.»
وی خاطرنشان کرد: «نکته عجیب این است که از زمانی که بن سلمان به قدرت رسید، عملیات داعش متوقف شده است. در مورد جریان سروریه بن سلمان رهبران آنها را به زندان افکنده و جنگی گسترده علیه آنها به راه انداخته است و جریانی در مقابل او باقی نمانده بود به جز جامیه و ظاهراً آنها خطری برای او ندارند، از آنجایی که آنها قاطعانه به اطاعت از آل سعود اعتقاد دارند، فقط گاهی اوقات مزاحمت اندکی برای پروژههای لیبرال سرگرمی دارند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: اقدام برای اعطای تابعیت به اعضای تیم محمد العیسی، پشتوانهای برای آنها است تا وظایف اصلاح چهره رژیم سعودی را از جنبه مذهبی به عهده بگیرند و و نشان دهند که نظام آل سعود به تسامح و تساهل مذهبی معتقد است و دیگران را بدون توجه به مذهبشان میپذیرد و با تعصب مذهبی مبارزه میکند.»
زمینههای تاریخی
محمد العمری با اشاره به شواهدی تاریخی که ابعاد این اقدام را نشان میدهد، گفت: «هنگامی که ملک فیصل در سال ۱۹۶۴ علیه برادرش سعود کودتا کرد، داییهای خود از آل شیخ را که در آن زمان مؤسسات مذهبی، آموزشی و قضایی را در انحصار خود داشتند، به حمایت از خود تحریک کرد.»
وی افزود: «پس از موفقیت کودتا، جنبش آل الشیخ شروع به انکار ملک فیصل کرد و یک بار پادشاه نامهای به محمد بن ابراهیم آل الشیخ که مناصب در انحصار او بود، فرستاد و از او خواست که در دادگاهی در قطیف (با اکثریت شیعه) قاضی جعفری را منصوب کند، محمد بن ابراهیم نامه را برگرداند و روی آن نوشت (کسی که گربه را ذبح کرد پوست آن را سلاخی میکند!)، که اشاره به رد این تصمیم داشت.»
العمری اشاره کرد که امتناع محمد بن ابراهیم باعث شد که ملک فیصل در سال ۱۹۷۱ هیئه کبار العلماء را با هدف مشارکت بخشی از علمای خارج از خاندان آل شیخ، مانند شیخ عبدالعزیز بن باز و دیگران و به منظور کاهش نقش آل شیخ، تاسیس کند.
وی افزود: «وضعیت امروز این است که اعطای تابعیت به اعضای رابطه العالم با هدف سوق دادن آنها به صدور فتواهایی است که عادیسازی با اسرائیل را مشروع کرده و جامعه را برای رسیدن به جاهطلبیهای محمد بن سلمان غربزده کنند.»
العمری درباره دلیل جذب مبلغان از خارج به جای تکیه بر شهروندان، گفت: «وهابیت در بین مبلغان داخلی ریشهدار است، بنابراین راه حل اساسی این است که (به خارجیها) تابعیت اعطا کنند و مبلغان داخلی را با دادن نامهای وزین به آنها ساکت کنند.»