جلسه رونمایی کتاب «طرح حقایق» به میزبانی حجت الاسلام محمدرضا یوسفی و با حضور «چراغعلی بسیم»، «سیدابوطالب مظفری» و «محسن سعیدی» به شکل اینترنتی برگزار شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سیدابوطالب مظفری در مراسم رونمایی از کتاب «طرح حقایق» اظهار کرد: در تاریخ افغانستان اعم از گذشته و امروز، هیچ دورهای به اندازهی دو دهه اخیر در حق مذهب، دین و نمادهای دینی ما جفا نشد. حتی در دوران مارکسیستها که آنها را ناخداانگار تلقی میکردیم این اندازه جفا ندیدیم. همانها، چهرههای معروفشان با مفاهیم و شعائر دینی از در مخالفت علنی در نیامدند. در نوشتهها و صحبتهای همانها هم اینقدر صریح به شعائر دینی توهین ندیدیم که در این دو دهه انجام شد.
وی ادامه داد: در دو دهه اخیر باب توهین باز شد و مذهب و شعائر مذهبی مثل: نمادها و چهرههای دینی مورد هجوم و هجمه قرار گرفتند. از یک جنبه روشنفکران ما بودند که از در مخالفت و قبول نداشتن دین و مذهب وارد شدند و دیدیم به مقدسات اسلامی اعم از شخصیتهای دینی و متون مقدس مثل قرآن توهینها کردند. از طرف دیگر شاهد بودیم و هستیم که طرفداران مذهب از طالبان تا مجاهدان با برداشتهای غلط از دین، طرفداریهای نادرست از دین و اعمال ناشایستی که به پای مذهب و دین نوشته شد، به سیمای دین آسیب زدند.
شاعران ما امروز به موضوعات دینی و مذهبی نزدیک نمیشوند
نویسندهی کتاب «پایتخت پریها: شعر معاصر افغانستان» جای شعرهای مذهبی و آیینی را در سرودههای امروز خالی دید و از این جهت بر ارزشمندی کار شاعرانی مثل «چراغعلی بسیم» تأکید و تصریح کرد:
شاعران ما امروز اغلب به این موضوعات نزدیک نمیشوند. شعرها شعرهای تغزلی، انتزاعی و ذوقی است و دربارهی مسائل اجتماعی و نمادهای قومی و قبیلهای صحبت میکنند، ولی بسیار کم داریم کسانی که درمورد مذهب حرف بزنند. درحالی که افغانستان در ادبیات فارسی و مدایح مذهبی و شعرهای آیینی و دینی تاریخ درخشان دارد. اصلا شعر آیینی و مذهبی در همین خراسان ما در همین سرزمینی که ما داریم شروع شده است. کسانی مثل: کسایی بلخی، سنایی غزنوی و ناصر خسرو اولین پیشگامان ادبیات مذهبی ما بودند. ما پیشینه فخیمی داریم، اما چرا در این زمینه ادبیات ما امروز دچار تغافل یا انکار باشد؟
منقبتخوانی و شعرخوانی خانقاهی بر شعر مناقبی اثرگذاشته است
این پژوهشگر ادبیات افغانستان گفت: در افغانستان سنتی داشتیم که خیلی روی ادبیات ما خصوصا شعر مناقبی ما تأثیر داشته است. در جامعه اهل سنت خانقاههایی داشتیم و شاعران صوفیمسلک شعرهایی از بزرگانی مثل بیدل میخواندند و سنت بیدلخوانی، مولاناخوانی یا حافظخوانی داشتند. در جامعه اهل تشیع هم علاوه بر اینکه به همان نوع شعرها اقبال نشان میدادند سنت مناقبخوانی را داشتیم. این مناقبخوانی از آن جهت مورد توجه من است که به شعر «چراغعلی بسیم» ربط دارد.
او اضافه کرد: یکی از دلایلی که شاعران آیینی ما بر ظرایف قالبهای ادبی و فنون شاعری تسلط دارند این است که در مجالس مناقبخوانی شرکت میکردند. مناقبخوانان شعرها را حفظ میکردند و از بر میخواندند. از بر خواندن یکی از شاخصههای مهم شاعری است؛ چنانکه به عنوان نظریه از شمس قیس رازی و دیگران داریم گفتند: کسی که میخواهد شاعر باشد باید این مقدار شعر از قدما و متأخرین حفظ باشد. این حفظ و از بر کردن شعر خودش در تربیت ذهن و ضمیر شاعران تأثیرگذار است.
مظفری گفت: از طرفی مناقبخوانان شعر را با آواز میخواندند. کسی که شعر را با صدا میخوانَد با کسی که شعر را مطالعه میکند، خیلی فرق دارد. با بلندخوانیِ شعر به ظرایف زبانی و موسیقیایی کار واقف میشوید و میدانید این شعر از لحاظ موسیقیایی و آهنگ یا وزن در اوزان خوشنواز سروده شده است یا نه؛ یا فلان کلمه در این بیت و مصرع جاافتاده است یا نه.
او در توضیح تأثیر سنت منقبتخوانی بر شعر شاعر افزود: در مناقبخوانی شعر در حضور مخاطب و چهره به چهره خوانده میشد و مخاطب واکنش عملی به شعرها نشان میداد و مناقبخوان متوجه میشد چه مقدار مورد قبول و پسند مستمع قرار میگیرد. به این دلایل کسانی که شعرهای آیینی سروده اند و در چنین شرایطی سرودند، توانمندند.