سیدمجتبی حسینی در نخستین جلسه در تفسیر سوره مبارکه رعد با اشاره به محور کلی این سوره بیان کرد: سوره رعد مطالب بسیار سنگینی دارد و مقداری مسائل تکوینی هم دارد و یک تلفیق تکوین و تشریع را در این سوره میبینیم. از طریق تفسیر آیات این سوره میتوانیم دیدگاه درستتری نسبت به عالم تکوین و ارتباط آن با عالم تشریع به دست آوریم.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نخستین جلسه در تفسیر سوره مبارکه رعد، با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، مفسر قرآن و پژوهشگر دینی، ۱۴ آذرماه به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه بخشهایی از این سخنان را میخوانید؛
«المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ * اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ؛ آنها آیات کتاب است و آن چیزی که بر تو از طرف پروردگارت نازل شده حق است، اما اکثر مردم ایمان نمیآورند. خداوند کسی است که آسمانها را بدون ستونی که آن را ببینید بالا برد، سپس بر عرش مستولی شد و خورشید و ماه را تسخیر کرد و همه چیز و همه اینها برای یک زمان مشخصی جریان دارند. امر را تدبیر و آیات را تفصیل میکند تا شما به لقای پروردگارتان یقین بیاورید.»
فهم نسبت عالم تکوین و تشریع با تفسیر آیات سوره رعد
سوره رعد بسیار مطالب سنگینی دارد و مقداری مسائل تکوینی هم دارد و یک تلفیق تکوین و تشریع را در این سوره میبینیم. از طریق تفسیر آیات این سوره میتوانیم دیدگاه درستتری نسبت به عالم تکوین و ارتباط آن با عالم تشریع به دست آوریم. از ابتدا باید به این نکته توجه داشت؛ چراکه در غیر این صورت یکسری از مسائل شبههناک میشود و برخیها برای عدم ایجاد شبهه، دست به توجیه میزنند. برخی از متدینین هم هستند که راه دیگری را میروند و میگویند علم یک طرف است و قرآن هم یک طرف و هرکدام سر جای خودشان درست است. این گروه مسئله را حل نکردند، اما در خودشان مسئلهای هم به وجود نیامده است؛ بنابراین یک گروهی هستند که میگویند قرآن با علم در تضاد است و گروهی هم میگویند قرآن با علم در تضاد نیست و میخواهند توجیه کنند. گروه سوم هم میگویند هریک در جای خود صحیح هستند.
برای نمونه آیه داریم که میگوید زمین مسطح است، اما از طرفی هم علم نشان میدهد که زمین کروی است. بنابراین یک عده میگویند زمین کروی نیست و یک عده میگویند زمین کروی است و قرآن اشتباه گفته و یک نفر هم میگوید با اینها کاری نداریم. اما در این زمینه باید بگویم که گاهی اوقات هم اشکالات خیلی سطحی است.
مثلاً در مورد همین مسطح بودن زمین باید توجه کنیم که «ارض» در قرآن دارای چند معنا است؛ یکی چیزی است که اسم آن را کره ارض میگذاریم. یک وقت مراد چیزی است که پایین است؛ مثلاً انگشتر ما که میافتد، میگوییم به زمین افتاد و مراد پایین است. در جاهایی که بحث احکام فقهی است نیز ارض به معنای سرزمین است. پس یک معنای این ارض که در زبان معمولی ما هست و در قرآن نیز وجود دارد، به معنای پایین است، یکی اینکه مراد سرزمین است و وقتی میگوییم زمین خریدیم؛ یعنی یک قطعه از زمین را خریدیم. آن قطعه زمین که میتوانید در آن خانه بسازید، مسطح است و اگر زمین جایی بود که مسطح نبود که نمیتوانستید زندگی کنید. پس بسیاری از این اشکالات به سادگی حل میشود، اما برخی مسائل نیز به راحتی حل نمیشود.
در سوره رعد، بحث رعد و مسائل دیگر طبیعیات مطرح شده است و ما گاهی اوقات میگوییم خورشید سر جایش هست و ما هم نمازمان را میخوانیم، اما اینکه جزئیات چیست را کاری نداریم. اگر اینطور بگوییم، در اصل خودمان را از این بحران نجات دادهایم، اما مسئله همچنان وجود دارد و حل نشده است.
دنیایی که در آن زندگی میکنیم را بشناسیم
اما یکی از نکتههای مهم این است که شما باید بدانید در کدام جهان زندگی میکنید. خیلی چیزهایی که در آن پافشاری میکنیم و بر سر آن با دیگران دعوا میکنیم که انجام شود، خواسته ما نیست و در اصل تحریک شدهایم. در حقیقت با بردهداری جدید مواجه هستیم. بردهداری قدیم خیلی هزینه داشت و باید چند برده میگرفتید و یک نفر هم روی اینها کار کند که نگذارد اینها کار را خراب انجام دهند، اما امروزه میگویند باید کاری بکنیم که انسان با پای خودش برده شود و لذت هم میبرد و به زودی هم متوجه نمیشود که برده است. البته کسانی که بخواهند بگویند این سیستم، سیستم بردهداری است باید حذف شوند؛ خواه قرآن باشد، خواه کلام امیرالمؤمنین(ع). امروزه بیهزینه مردم را برده میکنند و مردم پولش را هم میپردازند و از این بردهداری بهتر کجا پیدا میشود. خیلی از چیزها در زندگی ما اصلاً نیاز اولیه نیست؛ البته که شاید نیاز ثانویه باشد، اما نیاز اولیه نیست.
حروف مقطعه و برکات آن
اما نکته دیگر در باب حروف مقطعه است که در ابتدای این سوره نیز آمده است. باید خیلی قدر بدانیم که میتوانیم اینها را بگوییم و بیان کنیم که «المر»؛ یعنی خودتان نمیدانید، اما روی کدهایی دست میگذارید که کار خودش را میکند و شما نمیدانید خیلی اوقات که حالتان خوب است، برای کدام «المر» است، اما چون آدم خوبی هستید، این کدها عمل کرده است و خیلی هم نمیدانیم چه خبر است. فقط میگویند شما این کد را بزن تا فلان نتیجه را بدهد. اینکه معنای کد چیست را باید رها کرد و باید این کد را زد. خداوند چه نعمتی به ما داده که پیامبر(ص) ما این حروف را برای ما آورده است؛ چون حروف مقطعه در هیچ کتاب آسمانی دیگری نیست؛ چون خیلی از آنها اصلاً کتاب آسمانی نبوده و بیان بعدی بوده؛ مانند انجیل و در برخی دیگر از کتابها نیز این را نداریم. از اینرو این مختص قرآن و برای وجود پیامبر(ص) با این عظمت است.
البته بحثهایی در مورد نظریه حروف وجود دارد که هر یک از این حروف دریچهای به دنیایی است اما ما فکر میکنیم حرف معنا ندارد. سپس در ادامه میگوید آنچه از طرف خدا به سوی تو نازل شده حق است اما بیشتر مردم نمیدانند. این کتاب میتواند کتاب تکوین یا کتاب تشریع باشد، چون در قرآن همه اینها را باهم گفته و تفکیک آنها را در قرآن ندیدیم. وقتی میگوید کتاب به همین صورت استعمال میشود و یکجا مراد، کتاب اعمال است و یکی برای قبل است که هر چه اعمال ما است در آن کتاب بوده است؛ لذا وقتی صحبت از کتاب میشود اصرار نداشته باشید که بگویید فقط مراد قرآن است. در سوره بقره فرمود «ذلک الکتاب» و در اینجا به آیات کتاب اشاره کرد، اما هر دو اشاره به دور دارد و قرار است انسان را بالا بیاورد، نه اینکه کتاب را پایین بیاورد.
انسان باید سطح خود را بالا ببرد
یک وقت علامه جعفری را به دانشگاه دعوت کرده بودند. میگفت ما شروع به صحبت کردیم و دیدیم برای ما کاغذ گذاشتند که نوشته بود سطح صحبت را پایین بیاور. میگفت من هم گفتم شما سطحتان را بالا بیاورید، چرا ما سطحمان را پایین بیاوریم؟ حالا هم همین است که دلیلی ندارد کتاب را پایین آورند و شما باید بالا بیایید. دین آمده تا انسان را بالا بیاورد، اما ما همچنان میخواهیم دین را به قدری دمدستی کنیم که همه دور هم لذتش را ببریم و تمام شود. اما دین بالا است و انسان هم باید بیایید و اگر دوست داشته باشد، میآید و هرچقدر هم بیاید ارزشمند است.