به اندک آگاهی درباره هر چیزی اکتفا کردن. نگاه عامیانه یعنی پردازش
اطلاعات اندک و افزایش غیر واقعی و خیال پردازانه آنها.
این عوام زدگی آثار سویی به همراه دارد. یکی از آثار سو آن فراهم شدن
زمینه تحریف و انحراف است. یکی دیگر از آثار سو آن این است که حتی اگر این
عوام زدگی موجب تحریف و انحراف هم نشود، لااقل موجب بی زار شدن کسانی می
شود که با دقت و موشکافی برخورد کرده و ضعف های نگاه عامیانه را به سرعت
درمی یابند.
آثار سوء نگاه عامیانه
طبیعتا نگاه عامیانه به انتظار فرج حضرت ولی عصر آثار سوء فراوانی در
ابعاد فردی و اجتماعی خواهد داشت دیگر زمان آن نیست که نگاه های عامیانه به
عنوان حداقل های قابل تحمل موجب دل خوشی بشوند. به عبارت دیگر در شرایط
کنونی عوام زدگی آسیب های اندکی ندارد.
یکی از آثار سو نگاه عامیانه به موضوع منجی و مهدویت عدم اشاعه فرهنگ اصیل
انتظار به موضوع منجی و مهدویت، عدم اشاعه فرهنگ اصیل انتظار در جهان
بشریت است. وقتی ما سطحی نگاه کردیم و تئوری های حکومت امام زمان را به
صورت علمی بیان نکردیم و تحلیلی عالمانه از موضوع مهدویت و منجی ارائه
ندادیم کم کم این موضوع به یک امر خیالی و یا خرافی تبدیل شده و مانند یک
سد بزرگ سبب می شود که نتوانیم فرهنگ اصیل انتظار را به ویژه در میان
نخبگان اشاعه دهیم و ذهن ها را به صورت دقیق متوجه این موضوع کنیم.
در چنین شرایطی خیلی ها موضوع منجی و مهدویت را به دلیل غیر عقلانی بودن
نخواهند پذیرفت اندیشمندان و فرهیختگان مهدویت را امری موهوم و به دور از
عقلانیت تلقی خواهند کرد و ترویج انتظار به محافل مذهبی و مساجد محدود شده و
دین و دنیا همچنان از یکدیگر جدا خواهند ماند. کما اینکه هم اکنون نیز
جامعه ما از جدی گرفته نشدن امر ظهور و حکومت امام زمان در مجامع علمی و
دانشگاهی و نیز در میان نخبگان سیاسی و مدیران جامعه رنج می برند.در حالی
که ما می توانیم با تامل جدی در شیوه حکومت حضرت به رفع مشکلات جامعه و
بهبود برنامه ریزی ها و تدبیر بهتر امور کمک کنیم.
سخن گفتن از اندیشمندان و سیاسیون از حکومت مهدوی شروع خوبی است اما اگر
این آغاز در ادامه با تامل جدی و عمیق شدن در شیوه حکومت مهدوی و توجه به
نتایج این تامل در برنامه ریزی امور همراه نشود دچار آسیب و آفت خواهد شد.
یکی دیگر از آثار سو این نگاه عامیانه بستری است که برای انحراف و بهره
برداری دشمنان از موضوع مهدویت ایجاد می شود. در بستر این نگاه عامیانه به
مفهوم منجی خیلی ها احساس می کنند با چند تا ظاهر سازی ساده می توانند
خودشان را همان منجی یا مرتبط با او معرفی کنند. کم نیستند انواع ادعاهای
دروغین ارتباط با منجی که هر از گاهی خبری از آنها به گوش می رسد. پدیده
بهائیت را هم باید از جنس همین مشکلات قلمداد کرد.
در روایات هم این مطلب آمده است که در عصر ظهور پرچم های انحرافی زیادی که
ادعا می کنند منجی هستند بر افراشته می شوند. این انحراف ها در چه بستری
پدید می آید و رونق می گیرد؟ آیا غیر از این است که نگاه عامیانه به موضوع
منجی بستر رواج چنین انحرافاتی است؟
نگاه عامیانه علاوه بر اینکه می تواند بستری برای بهره برداری دشمنان
فراهم کند می تواند زمینه ای برای انحرافات دوستان نیز پدید بیاورد. یکی از
انحراف هایی که ممکن است در بحث منجی و مهدویت به وجود بیاید این است که
مردم را صرفا بر روی بحث رابطه عاطفی شخصی با امام زمان متمرکز کنند این
رابطه عاطفی خوب است و باید بیشتر هم بشود که البته با افزایش معرفت و دقت
در انجام وظایف الهی رابطه عاطفی بیشتر هم خواهد شد ولی صرفا توجه دادن به
این رابطه عاطفی و تمام آرمان منتظران را یک دیدار مخفیانه و رسیدن به خدمت
حضرت قرار دادن بدون توجه به لوازم و حقایق اجتماعی آن بستر یک انحراف است
انحرافی که می تواند از درونش بسیاری از ضدیت ها با مرام امام زمان که
همان اسلام ناب است بیرون بیاید.
سومین اثر منفی نگاه عامیانه رخوتی است که در میان منتظران ایجاد می کند
به عبارت دیگر نگاه عامیانه عامل ترک وظایف و نشناختن آنها توسط منتظران
خواهد شد. این خیلی بد است که ما به عنوان یک منتظر هر وقت به یاد امام
زمان می افتیم آهی بکشیم و بگوییم: “ان شا الله آقا بیاد” و بعد دوباره به
زندگی پر اشتباه خود ادامه بدهیم.
این یک آفت و آسیب است که منتظر بودن ما در زندگی هیچ تغییری ایجاد نکند
طبیعتا وقتی به موضوع انتظار سطحی نگاه کنیم نمی توانیم تکالیف منبعث از آن
را برای خود استخراج کنیم و در وجود خود بعثتی بیابیم و مسئولیتی احساس
کنیم.
و در نهایت بدترین اثر منفی نگاه عامیانه تاثیری است که ممکن است در عاقبت
به خیری منتظران داشته باشد. به عبارت دیگر ممکن است منتظرانی که عامیانه
به موضوع منجی و مهدویت نگاه می کنند بعد از ظهور جزو دشمنان امام زمان
قرار بگیرند کما اینکه در برابر آن حضرت می ایستند و می گویند: ایشان امام
زمان نیست ایشان نمی تواند فرزند پیامبر باشد. در حالی که قبلا به نوعی
انتظار حضرت را می کشیدند.
چرا کسانی که قبلا انتظار حضرت را می کشیده اند بعد از ظهور به مخالفت با
ایشان بر می خیزند؟ چون آنها یک تصور خیالی و موهوم از امام زمان داشته اند
و زمانی که وجود واقعی و نازنین حضرت را می بینند که با آن تصویر خیالی
آنها سازگاری ندارد با ایشان مخالفت می کنند.
کسانی که نگاه عامیانه دارند و در این نگاه عامیانه شان تصلب پیدا کرده
اند به حدی که برخی رگه های انحراف در آنها مشاهده می شود نه تنها به درد
حضرت نمی خورند بلکه بعد از حضور حضرت موجب دردمندی او هم خواهند شد.
البته بعضی از افراد هم به دلیل خودساخته نبودن و تعارض فرمان های حضرت با
منافعشان که این تعارض هم می تواند به نوعی ریشه در همان تصور اشتباه نسبت
به منجی داشته باشد با حضرت مخالفت می کنند.
درخصوص مهدی موعود هم چون نگاه بعضی از مدعیان انتظار نگاه نادرستی است و
تصور اشتباهی از منجی دارند بعد از ظهور حضرت نمی توانند با ایشان کنار
بیایند. آنها وقتی امام زمان را می بینند در می یابند که هرگز منتظر چنین
کسی نبوده اند. این دلیل ذهنیت اشتباهی است که داشته اند و این ذهنیت
نادرست تنها به این دلیل برایشان پدید آمده است که عالمانه به موضوع منجی
نگاه نمی کرده اند.
یکی دیگر از موارد مهمی که ذکرش لازم است این است که اگر اعتقاد ما به
معجزات ظهور و مطلق دیدن آن در اصلاح امور در حد و اندازه نگاه عامیانه
باقی بماند، اساس کارآمدی دین و اعتقادات دینی ما زیر سوال خواهد رفت. به
این معنا که عده ای خواهند گفت: دیدید دین خدا اجرایی نبود؟ دیدید کار هیچ
کدام از پیامبران نگرفت؟ و نتوانستند مردم را در زیر پرچم توحید و ایمان به
خدا جمع کنند و یک حکومت فراگیر و ماندگار برپا کنند؟ آخر سر هم خدا آمد و
با معجزه همه چیز را درست کرد.
آیا واقعا امام زمان می آیند که بگویند: ای انسان ما از آدم شدن تو ناامید
شده ایم لذا خودمان با یک عنایت معنوی قلب تو را منقلب می کنیم؟ آیا واقعا
این گونه است؟ پس اینکه مردم تا به حال این همه زجر می کشیدند تا خودسازی
کنند کار بیهوده ای انجام می داده اند؟
در حالی که خیلی طبیعی است که مساله ظهور و اقبال مردم به حکومت آن حضرت و
تداوم این اقبلا نباید پدیده ای خارج از قواعد و سنن الهی باشد. اگر قرار
باشد این اقبال و تداوم آن با معلق شدن برخی از قواعد و سنن الهی به وجود
بیاید آن گاه معلوم می شود که اساسا دین خدا ظرفیت اجرایی شدن در قالب همین
قواعد و سنت های طبیعی را که تا کنون در عالم برقرار بوده ندارد و در
نتیجه از همین الان غیر عملی بودن احکام خدا به اثبات خواهد رسید.
البته در یک تحلیل عالمانه از مساله ظهور همه قواعد طبیعی حیات بشر که
یقینا عنصر معنویت هم در اوج آن جای دارد در نظر گرفته خواهند شد. عنصر
معجزه هم در یک گوشه ای از آن منظومه جایگاهی دارد. عنصر نصرت الهی و عنصر
عنایت معنوی حضرت هر کدام جایگاه خودشان را دارند نمی خواهیم اینها را رد
کنیم.
این نیست که امام زمان از عنایت معنوی و اثر معجزه آسا در نگاه و کلام
برخوردار نباشند. عنایت معنوی هم جز همین ساز و کار طبیعی است منتها باید
تئوری های علمی آن را استخراج کنیم و تبیین درستی از اینکه مثلا چگونه یک
رهبر الهی با نورش جامعه را نجات می دهند، داشته باشیم و جایگاه و نقش این
نور را در آن مجموعه و منظومه تمام عواملی که همگی در کنار یکدیگر باعث
نجات جامعه می شوند روشن کنیم.
یه ویژه که ما فراموش نمی کنیم که با وجود حضور نورانی و بی مانند رسول
خدا و سپس امیرالمومنین و دیگر امامان به دلیل فراهم نبودن عوامل دیگر هیچ
گاه آن حکومت نمونه و نجات بخش به طور کامل مستقر نشد و تداوم نیافت.
“انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه” نوشته حجت الاسلام علیرضا پناهیان، انتشارات بیان معنوی
منبع : شبستان