“جلسه اول تفسیر سوره یس” بدین شرح است:
در هر کاری، آن کارگر باید بصیرت بر آن کار داشته باشد. شرط ورود در هر کاری بصیرت است. «علی بصیره من أمری».
أهم
امور قرآن است. ورود در بحث قرآن، بصیرت خاصی میخواهد. شروع ما در بحث
قرآن، از سورهی مبارکهی یس است. سرّ اینکه ابتدا کردیم به «یس»، در خلال
این بحث روشن میشود.
اولا: مستند مطالب باید ریشه از وحی داشته باشد، بالاخص در قرآن؛ «لا یمسه الا المطهرون».ما قرآن را نشناختیم!
ابتداء
به این سوره که کردیم از جهت روایاتی است که وارد شده است، و روایات مشتمل
بر مطالب دقیقه است که هر جملهای محتاج به بحث است.
روایتی که صدوق اعلی الله مقامه نقل میکند و ما یک قسمتی را از این روایت بیان میکنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیه الله فى الارضین واللعن علی اعدائهم الى یوم الدین
در هر کاری، آن کارگر باید بصیرت بر آن کار داشته باشد. شرط ورود در هر کاری بصیرت است. «علی بصیره من أمری».
أهم
امور قرآن است. ورود در بحث قرآن، بصیرت خاصی میخواهد. شروع ما در بحث
قرآن، از سورهی مبارکهی یس است. سرّ اینکه ابتدا کردیم به «یس»، در خلال
این بحث روشن میشود.
اولا: مستند مطالب باید ریشه از وحی داشته باشد، بالاخص در قرآن؛ «لا یمسه الا المطهرون».ما قرآن را نشناختیم!
ابتداء
به این سوره که کردیم از جهت روایاتی است که وارد شده است، و روایات مشتمل
بر مطالب دقیقه است که هر جملهای محتاج به بحث است.
روایتی که صدوق اعلی الله مقامه نقل میکند و ما یک قسمتی را از این روایت بیان میکنیم:
این
سوره، سورهای است که اگر کسی در روز بخواند، آن روز «من المحفوظین
والمرزوقین» است. خوب دقت کنید! حفظ و رزق، اثر این سوره است در روز. اگر
در شب قرائت کند، خدا هزار ملک میفرستد، تا او را حفظ کنند از کل شیطان
رجیم و از هر آفتی. خاصیت روزِ سوره امری است، خاصیت شب امری. اگر در آن
روز یا شب بمیرد، مرگ این شخص چگونه است؟ اگر بمیرد، خدا سی هزار ملک برای
غسل او میفرستد؛ سی هزار ملک در نماز بر جنازهی او حاضر میشوند و این سی
هزار ملک دیگر برنمیگردند؛ در قبر تا روز قیامت، برای این مرد یا زن که
با این سوره رفته، استغفار میکنند. هنگام حشر هم، خدا او را در درجهای
منزل میدهد که آن درجه، منزل ملائکهی مقربین و انبیاء مرسلین است.
این روایات اشاراتی دارد، لطائف و حقایقی دارد.
چون
باید قبل از شروع در تفسیر سوره، بدانید کار چه کاری است و هر کسی خودش را
آماده کند که این مرتبه و مقام چقدر عظیم است. ان شاءالله بحث قرآن را در
«والقرآن الحکیم» طرح خواهم کرد. امروز فقط بیان مختصری است از جهت بصیرت
همه شما در این امر مهم.
روایتی که باز در جامع الاخبار است و قسمتی از این روایت را قطب الدین راوندی در دعوات نقل میکند، باز هم چند جملهای[ می گوییم].
کلمات بر طبق این دو کتاب عظیم، مستند به شخص اول عالم است، آن کسی که « وما ینطق عن الهوی». تعبیر این است:
«
أفضل مِن کل شیء القرآن». این جمله بهت انگیز است! «أفضل مِن کل شیء»!
جمع شده بین اطلاق و عموم؛ اعم مفاهیم «شیء» است، مصدَّر به «کل» شده که از
ادات عموم است. أفضل هر چیزی بلا استثناء قرآن است. دلیل این افضلیت ان
شاءالله، بعد در سورهی «یس» خواهد آمد.
یکی از جملهها این است: آنهایی
که حملهی قرآن اند، اهل قرآن اند، محفوفون برحمه الله، ملبوسون بنور
الله. خود من وقتی هر جملهای را میگویم، متحیرم تا چه اندازه در این جمله
بحث بشود. خوب دقت کنید، ما این تفسیر را، بعد از یک دوره اصول، شروع
کردیم که مغزها آماده بشود و آنهایی که قدرت فکری، در اثر تأمل در کلمات
نوابغ افکار بشر، پیدا کردهاند، این قدرت را در قرآن به کار ببرند.
رحمت
الهیه همان گوهری است که منتهی الآمال جمیع اولین و آخرین است. آن رحمت،
چه رحمتی است؟ باز مرجع قرآن است؛ «ورحمت ربک خیر مما یجمعون»؛ یک رحمت او،
«ورحمت ربک خیر مما یجمعون»! دیگر بالاتر از این تعبیر نمیشود! آن وقت
حملهی قرآن محفوف اند به این رحمت.
بعد جمله دوم بسیار عجیب است.
«الملبوسون بنور الله»؛ اینها کسانی هستند که پوشیده شدهاند به نور خدا.
«الله نور السماوات والأرض». این قرآن است.
بعد مهم این است که همهی
کلمات را که در عظمت قرآن فرمود، تا رسید به اینجا که مستمعش چه خاصیتی
دارد، تالی و قارئش چه خاصیتی دارد. کسی که بشنود، خدا خیر دنیا به او
میدهد . کسی که تلاوت کند خیر آخرت به او میدهد . این است که باید در
کلمات اهل عصمت دقت کنید. شنونده خیر دنیا ، خواننده خیر آخرت ؛ در این یکی
که بهره، دنیا است، در آن یکی که بهره، عقبی است، باز بحث عمیقی است.
تا
رسید به اینجا، اینجا مطلب عوض میشود. بعد فرمود: «إن فی کتاب الله
سوره»؛ در این کتابی که أفضل من کل شیء است، یک سوره هست؛ این سوره یسمّی ،
تسمیه میشود. تسمیه ریشهاش اسم است. اسم مایهاش نشانه است. بعد در مقام
تسمیه فرمود: اسم این سوره «عزیز» است. حالا از اسم، پی به مسمّی ببرید.
مهم این جمله بعد است: «یدعی صاحبها الشریف عند الله». خود سوره عزیز است.
صاحب سوره شریف است. وصف سوره به عزت، وصف صاحب به شرف، باز بحث مفصلی
دارد.
این نکتهها که میگویم، اهلش باید کار کنند.
در این روایت
تعبیر نشده به قاری، تالی. در بعضی از روایات قاری سورهی یس است، تالی
سورهی یس است. در این روایت صاحب سورهی یس است. در صاحب، سرّی است که بعد
معلوم میشود. آن وقت صاحب این سوره یدعی، خوانده میشود شریف. اما شریف
نزد کی؟ شرف، تاره نزد خلق است. شرف نزد خلق، به محدودیت خلق محدود است.
اما اگر شرف، «عند الله» شد، آن شرف، به عندیت الله، میشود غیر محدود.
صاحب این سوره خوانده میشود شریف، اما شریف عند الله.
کلمه «عند الله» باز سرّی دارد. مقامات مختلف است؛ اعلی المقامات، ارفع الدرجات، مقام عندیت است؛ «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر».
سورهی
یس قدرتش این است: صاحب این سوره را از حضیض مادیت و انقمار در شهوت و غضب
جذب میکند، در هیچ آسمانی متوقف نمیشود، تا میرسد به مقام عندیت ملیک
مقتدر. این مقام صاحب سورهی یس است!
این است قرآنی که ما نشناختیم، نه کل را، نه جزء را!
حالا
صاحب این سوره شدن، راهش چیست؟ این روایت ختم کلام است. هم عامه، هم خاصه،
هر دو طبقه از شخص خاتم این روایت را نقل کردهاند و روایت این است:
هر
چیزی قلبی دارد. باز خود حدیث معجزه است؛ هر چیزی قلبی دارد! امروز پیشرفت
علم به اینجا رسیده که کشف میکند هر چیزی قلبی دارد، مرکزی دارد. این
کلمه را در جزیره العرب، هزار و چهارصد سال قبل، در امتی فرمود که آن امت
از حلوا خدا درست میکردند، صبح تا ظهر سجده میکردند، ظهر میخوردند. همچو
کسی، در همچو امتی، ظهور کرد، آن روز یک کلمهای گفت که امروز در عالم
علم، شق القمر میکند!
برای هر چیزی قلب است، حتی اتم. کوچکترین ذره قلب
دارد. قلب هر چیزی هم متناسب با آن چیز است. این است خاتم النبیین! بعد که
هر چیزی قلبی دارد، افضل الاشیاء چی شد؟ قرآن. . وقتی این چنین است، قلب
قرآن چیست؟ بعد فرمود: «قلب القرآن»، قلب قرآن سورهی یس است.
چرا سوره
یس قلب قرآن است؟ هیچ فکر کردید؟ سرّ اعظم این است: عالم امکان هم، قلب
دارد. قلب عالم امکان خاتم پیغمبران است. این قلب عالم است. هر چیزی قلب
دارد، عالم هم قلب دارد. کل العالم، قلبش میشود کل آدم. کل آدم میشود نفس
خاتم. او میشود قلب عالم. سورهی «یس»، سورهی قلب عالم امکان است. این
است که این سوره، قلب قرآن است. پنج اسم دارد: محمد، احمد, ـدر قرآن این
اسماء آمده- عبد، نور. آن اسمی که آن اسم مرموزترین اسماء است، اسم یاسین
است. «یس، والقرآن الحکیم، انک لمن المرسلین»، این خطاب به یاسین است.
یاسین, خاتم النبیین است. او قلب عالم امکان است؛ سورهی او قلب قرآن است.
این
است بصیرت در امر که بفهمید مسئله چیست! حالا که روشن شد اهمیت امر، مهم
باز این است، اصلا سلسلهی مطالب را فکر کنید، همه معجزه است! باز روایت
این است: خود او فرمود من وُدَّ این است…
کلمهی وُدّ غیر از حب است.
تاره گفته میشود: من دوست دارم؛ تاره گفته میشود: من مودت دارم، ود دارم.
به لغت مراجعه کنید، این نکته روشن میشود. در کلمهی ود، آرزو هم
خوابیده. کسی که میگوید من ودم به این امر است، علاوه بر محبت، تمنی و
آرزویش هم متعلق به آن امر است.
روحی و ارواح العالمین لک الفداء، یا
رسول الله! فرمود: آنچه من آرزو دارم این است که در قلب هر یک از افراد امت
من، سورهی یس باشد. این آرزوی خاتم النبیین است.
از امروز هر کس را
این کلمه به او رسید، از دست بدهد، به حسرتی مبتلا خواهد شد که آن حسرت
پایان ندارد. از امروز، هر یک از شما ملتزم بشوید، این سوره را بخوانید. هر
جا به تبلیغ رفتید، مردم را وادار کنید، هر روز این سوره را بخوانند. سرّش
این است که آرزوی خاتم این است. ما دنبال چه هستیم؟! از خواب بیدار بشوید!
دیگران را هم بیدار کنید. مبادا روزی بر شما بگذرد و این سوره را نخوانید،
تا کار به اینجا برسد! آن وقت میشوید صاحب سورهی یس. آنی که گفتم اینجا
است.
قاری یک حساب دارد. تالی یک حساب دارد. صاحب سوره, حساب دیگر دارد.
هر روزه بخوان، میشوی صاحب سوره. بعد مقام، شرف عند الله است. راه هم این
است. دلیلش را، در درس بعد، خواهم گفت. امروز که همه شروع کردید، هدیه
کنید به خود خاتم النبیین. فردا باز سوره را بخوانید، به امیر المؤمنین.
روز سوم به صدیقهی کبری. این ترتیب سرّی دارد که ان شاءالله دلیلش را بعد
خواهم گفت.
منبع : شفقنا