سنت لوسی فیلیپینی (۱۳ ژانویه۱۶۷۲- ۲۵ مارس ۱۷۳۲) به عنوان یک قدیس وابسته به کلیسای کاتولیک روم تقدیس می شود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سنت لوسی، معروف به لوسیای سیراکیوز یا سنت لوسیا (به لاتین Sancta Lucia)، یک شهیده مسیحی بود که در طی آزار و شکنجه دیوکلتسیان قرن چهارم درگذشت. متون آخرالزمانی نشان می دهد که لوسی، که از یک خانواده مرفه ثروتمند سیسیلی تبار بود، پیشنهاد ازدواج یک مرد بت پرست را رد کرده و قول داده بود که طبق سنت مقدس آگاتا باکره بماند.
با این حال، در این روند، او خواستگار خود را خشمگین کرد، که او را به مقامات رومی گزارش داد. سپس لوسی را شکنجه کردند و کشتند. او به عنوان یک مقدس توسط کلیساهای کاتولیک روم، لوتران، آنگلیکان و ارتدکس مورد احترام است.
او یکی از هشت زن به همراه مریم مقدس است که در «Canon of the Mass» بزرگداشت می شوند. روز سنت لوسی، روز جشن او، در ۱۳ دسامبر هر سال جشن گرفته می شود. او حامی مقدس سیراکوس (سیسیل) ، باکره ها و بینایی است.
لوسی در سال ۲۸۳ در یک خانواده مرفه سیسیلی متولد شد. پدرش از نژاد رومی بود و در زمان ۵ سالگی لوسی درگذشت. نام مادر اوتیکیا بود که نشان می دهد وی از نژاد یونانی بوده است. لوسی اگرچه در سن شیرین بدون پدر مانده بود، مهریه بزرگی به ارث برده بود. مادر لوسی می خواست که لوسی با یک مرد ثروتمند بت پرست ازدواج کند.
اعتقاد بر این است که از آنجا که لوسی مسیحی وارسته ای بود، مایل به ازدواج با یک مرد بت پرست نبود. وی همچنین از مادرش خواست جهیزیه خود را بین فقرا تقسیم کند. با این حال ، مادر او در ابتدا چنین کاری نکرد. در زمان نوجوانی، لوسی متعهد به زندگی تجرد و خدمت به خدا بود.
هدف اصلی او کمک به فقرا بود. علاوه بر این ، او به کاتولیک های دیگر کمک کرد تا در کاتاکومب های زیرزمینی مخفی شوند تا به آنها کمک کند از آزار و اذیت خود جلوگیری کنند.
اعتقاد بر این است که او برای یافتن راه خود از طریق تونل های تاریک، یک تاج گل ساخته شده از شمع بر سر خود می بندد، زیرا دستانش مملو از غذا و مایحتاج مردم است. یک بار، مادر لوسی به دلیل مشکل خونریزی به شدت بیمار شد.
او درمانهای زیادی را امتحان کرد اما هیچ کدام کمکی نکرد. به دنبال این، لوسی از مادرش خواست که با او به زیارت مقدس آگاتا برود. هر دو نماز تمام شب را در حرم خواندند. با این حال، خسته، خیلی زود در آرامگاه خوابیدند.
سپس سنت آگاتا در خواب به لوسی ظاهر شد و به او گفت که مادرش شفا یافته است. سنت آگاتا همچنین به لوسی اطلاع داد که او افتخار سیراکوز ، محل زندگی خود خواهد بود. مادر لوسی به درخواست لوسی بهبود یافت و سپس ثروت خود را بین فقرا تقسیم کرد.
افسانه هایی درباره آزار و اذیت او مرد بت پرستی که از لوسی خواستگاری کرده بود وقتی شنید که لوسی نه تنها به باکره بودن متعهد است بلکه جهیزیه خود را نیز به نیازمندان داده است، عصبانی شد. او به عنوان انتقام خود، در مورد ایمان لوسی به پاسکاسیوس، فرماندار سیراکوز، سیسیل گزارش داد.
در آن زمان، بسیاری از مسیحیان به دلیل ایمان خود مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. فرماندار بدین ترتیب نگهبانان خود را فرستاد تا لوسی را به عنوان مجازات با خود ببرند و به روسپی خانه بفرستند. با این حال ، وقتی سربازان آمدند تا او را ببرند، آنها نتوانستند لوسی را حرکت دهند. وقتی فرماندار از دلیل قدرت او سوال کرد، او ادعا کرد که این یک نتیجه مداخله الهی است.
سرانجام، آنها لوسی را شکنجه کردند و آرزو داشتند او را بسوزانند. نگهبانان چوب دور او جمع کردند، اما حتی این طرح هم شکست خورد، زیرا چوب ها نسوختند. بدین ترتیب آنها با شمشیر گردن او را سوراخ کردند. لوسی بدین ترتیب در سال ۳۰۴ به شهادت رسید. لوسی چشمان فریبنده ای داشت و مرد بت پرستی که از او خواستگاری کرده بود، چشمان او را دوست داشت.
یکی از نسخه های داستان او نشان می دهد که لوسی چشمان خود را به مرد بت پرست ارائه داده و سپس از او خواسته است که او را تنها بگذارد. نسخه دیگر این داستان حاکی از آن است که لوسی هنگام شکنجه به پاسخیوس هشدار داده بود که مجازات نخواهد شد.
با شنیدن این حرف ، پاسخیوس عصبانی به نگهبانان دستور داد تا چشمانش را بیرون بیاورند. با این حال ، این داستان همچنین حاکی از این است که خداوند بعداً چشمان او را ترمیم کرده است.
اگرچه بیشتر زندگی او فقط در افسانه ها دیده می شود، اما اعتقاد بر این است که لوسی احتمالاً به دلیل موج آزار و شکنجه مسیحیان در زمان دیوکلتیان امپراتور روم درگذشته است. از او در مقدسات مقدس روم نام برده شده است. نام وی همچنین در کتیبه ای در سیراکیوز وجود دارد که قدمت آن به ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برمی گردد.
دو کلیسای اختصاص داده شده به او در انگلیس قبل از قرن ۸ ، زمانی که پادشاهی اکثراً بت پرست بود را می توان گواهی داد. بعد از مرگ افسانه ها ادعا می کنند که هنگامی که بدن او برای خاکسپاری آماده می شد، مشخص شد که چشمان او بازسازی شده است.
سیگبرت، که یک راهب گمبلو بود، نوشته بود که در آن بیان شده بود که بدن لوسی ۴۰۰ سال در سیسیل بدون مزاحمت باقی مانده بود، تا اینکه فارالد دوم ، دوک Spoleto، جزیره را فتح کرد و بقایای او را به آبروزو فرستاد، ایتالیا بعداً بقایای این بقایا توسط امپراطور اتو اول در سال ۹۷۲ به متز منتقل شد.
آنها در «کلیسای سنت وینسنت» به جا مانده بودند. از محل نگهداری جسد وی بعد از انتقال به «St. وینسنت.» با این وجود ادعاها حاکی از آن است که هنوز می توان تکه هایی از بدن وی را در ایتالیا (رم ، ناپل ، لیسبون ، ورونا و میلان)، آلمان ، سوئد و فرانسه یافت. میراث، فرهنگ عامه و نمادگرایی قدیمی ترین داستانی که از لوسی نام می برد بخشی از «اعمال شهدا» در قرن ۵ بود. تنها بخشی که چنین روایاتی بر آن توافق دارند، داستان خواستگار عصبانی و اعدام بعدی لوسی در سیراکوس است.
نام او به سرعت به رم گسترش یافت. تا قرن ششم، او مورد احترام کل کلیسا بود. قدیمی ترین شواهد باستان شناسی در مورد وجود وی را می توان در کتیبه های یونانی منجنیق «St.» جان در سیراکوز. ‘Legenda Aurea’ اثر Jacobus de Voragine نسخه محبوب افسانه لوسی در قرون وسطی بود. روز جشن او هر سال در ۱۳ دسامبر برگزار می شود.
در سوئد، روز سنت لوسی نشانگر آغاز جشن های کریسمس است. دختر بزرگ خانواده دیده می شود که ملبس سفید است و تاج گل تزئین شده با شمع بر تن دارد. لوسی همچنین به عنوان حامی شهر سیراکوس (سیسیل)، باکره ها و بینایی (یا نابینایان) مورد احترام است.
نام لوسی می تواند به معنای «نور» یا «شفاف» باشد. در هنر قرون وسطایی به او نشان داده شد که ظرفی طلایی را به چشم دارد و شاخه نخل را در دست دارد که نمادی از پیروزی بر شر است.
سنت لوسی همچنین در «جهنم» شاعر ایتالیایی دانته و در یکی از اشعار جان دون ظاهر می شود. از لوسی به عنوان یک زن جوان شجاع یاد می شود که تصمیم داشت زندگی خود را وقف خدا کند. داستان او به مردم می آموزد که حتی در صورت انتقاد از داشتن اعتقاد یا ایمان خاص ، باید در برابر خود بایستند.