انتقاد رحیمپور ازغدی از بحران هویتی طلاب/ منظور مرا از حوزه سکولار را نفهمیدند
در مراسم روز وحدت حوزه و دانشگاه؛
رحیمپور ازغدی گفت: دو سه سال پیش بنده به فیضیه رفتم و درباره خطر سکولاریسم در حوزه صحبت کردم. برخی بزرگان متوجه منظورم نشدند و صورت مسئله درست تصور نشد.
یه گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مراسم گرامیداشت هفته پژوهش و روز وحدت حوزه و دانشگاه، صبح روز ۲۴ آذر در دانشگاه معارف اسلامی قم با سخنرانی حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد.
وی در این نشست به انتقاد از نبود مهندسی علمی در کشور پرداخت و اظهار کرد: در حوزههای علمیه طلاب باانگیزه و بیهدف و نیز بااخلاص و بیبرنامه زیاد هستند. وقتی که ترافیک طلبه برای ورود به حوزه ایجاد میشود، مسئولین بلد نیستند که آنها را به کار بگیرند. یک وقت هم با کمبود طلبه مواجه میشویم. الان تعداد کسانی که داوطلب طلبگی هستند از نیاز کشور کمتر است. در نتیجه نه دانشگاه آماده تمدنسازی است و نه حوزه. در این شرایط اگر حوزه و دانشگاه با هم وحدت پیدا کنند، راهی را پیش نمیبرند. البته در این چند دهه، حوزه و دانشگاه بسیار رشد کردهاند ولی رقبای ما از ما قویتر شدند. مضاف بر اینکه مشکلات بر زمینمانده زیاد است. ما نباید خودمان را با گذشتهمان مقایسه کنیم، بلکه باید با مشکلات و کارهای عقبمانده و رقبایمان مقایسه کنیم.
وی ادامه داد: از حدود نود کشور دهها هزار طلبه غیر ایرانی به قم و مشهد آمدند. در جامعهالمصطفی برای تربیت طلاب تلاش کردند که قابل تقدیر است، ولی برای تربیت طلاب غیر ایرانی برنامه درستی نداشتیم و فکر کردیم همه آنها آمدند که ادبیات و صرف و نحو لمعه بخوانند. آیا کسی که از آسیای میانه میآید با کسی که از آفریقا و اروپا آمده است مثل هم هستند؟ مگر نیازهایشان یک جور است؟ یکی باید پنج سال درس بخواند و به کشورش برگردد و دیگری باید در حد اجتهاد درس بخواند. باید برنامهریزی کرد و برنامه حاضر در حد تمدنسازی نیست.
تکلیف حوزه و دانشگاه با خودشان روشن نیست
رحیمپور ازغدی به وضعیت دانشگاه اشاره کرد و گفت: در دانشگاه هزاران دانشجو غیر ایرانی آمدند و همه آنها را به وزارت علوم سپردند تا زیر دست فلان استاد مسئلهدار تحصیل کنند. خیلی از آنها با عشق و تصور مثبتی به ایران آمدند ولی بعد نگاهشان عوض شد و عصبانی شدند و از کشور فراری شدند. حوزه و دانشگاه هنوز تکلیفشان با خودشان روشن نیست و نمیدانند باید چه کار کنند. بسیاری از طلاب بحران هویت دارند و نسبتشان با خوشان و جامعه روشن نیست. طرف چند سال به دانشگاه میآید و به حوزه میرود و بعد کار آزاد راه میاندازد .چقدر استعداد در حوزه و دانشگاه داشتیم که آنها را هدر دادیم. این اشکال ما در تمدنسازی است. متأسفانه در مدیریت در حوزه و دانشگاه عقلانیت نداریم.
عضو شورای انقلاب فرهنگی به مسئله سکولاریسم در حوزه و دانشگاه پرداخت و گفت: نکته دیگر بحث تمدن دینی است. بزرگترین مانع حوزه و دانشگاه برای تمدنسازی اسلامی، حل درست سکولاریسم علمی است. حوزه و دانشگاه دو نهاد علمی هستند و وقتی از تعامل حوزه و دانشگاه حرف میزنیم از تعامل دو نهاد علمی صحبت میکنیم. نگاه ساده و ابتدایی به وحدت حوزه و دانشگاه این است که تصور میکند وحدت حوزه و دانشگاه وحدت علم و دین است. باید توجه کنیم که صحبت از وحدت حوزه و دانشگاه در چه بستری و در مواجهه با چه دیدگاههایی مطرح میشود. سکولاریسم از معرفتشناسی شروع میشود و بعد در هستیشناسی آثارش را نشان میدهد. سپس در فلسفههای مضاف مثل فلسفه اخلاق، فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه رسانه و هنر و فلسفه سینما خودش را نشان میدهد.
منظورم از حوزه سکولار را نفهمیدند
رحیمپور ازغدی تأکید کرد: ما کسانی در حوزه و دانشگاه داریم که درک درستی از مسئله ندارند. دو سه سال پیش بنده به فیضیه رفتم و درباره خطر سکولاریسم در حوزه صحبت کردم. برخی بزرگان متوجه منظورم نشدند و صورت مسئله درست تصور نشد. البته بنده به زیارت برخی بزرگان رفتم و گفتم که زمینه اصلی سکولاریسم در حوزه است و خلأ در حوزه باعث میشود کسانی که در دانشگاه نگاه مسلمانی ندارند از این مسئله سوء استفاده کنند. برخی فکر کردند میگویم روحانیت سکولار است یا در حوزه تولیداتی وجود ندارد. برخی فکر کردند سکولار به معنای بیدین است، در حالی که بحث من غیرسیاسی بودن و غیرانقلابی بودن حوزه نبود. بحث این است که تبلور تلاش علمی حوزه در دروس خارج فقه دیده شود.
وی ادامه داد: فقه باید تکلیف جامعه دینی را روشن کند. موضوع فقه چیست؟ افعال مکلف، منتهی مکلف فقط منحصر به افعال فردی و عبادی نیست. فقه یعنی دستورالعمل سبک زندگی در حوزه فردی و اجتماعی. اگر اسلام دین جامع و خاتم و ابدی است، باید در دروس خارج فقه و خارج فلسفه و کلام و تفسیر خودش را نشان دهد. هفتهای نیست که کتابی درباره فقه و اخلاق و … ترجمه نشود. وجه اشتراکشان هم سکولار بودن و نفی مرجعیت دین است. اغلب این کتابها را آقایان نمیبینند. اگر برخی را بخوانند متوجه عمق مسئله میشوند. فقط لازم است در کتابفروشیها قدم بزنید تا ببینید فقه ما چقدر رقیب دارد.
دانشگاه تولید علم ندارد
رحیمپور ازغدی گفت: دانشگاه که همه چیزش ترجمه است و تولید علم ندارد و خیلی ضعیف است. البته در برخی علوم پایه در حوزه تکنولوژی کارهایی برای رفع نیاز کشور انجام میشود. در علوم انسانی درستترین و پرتناقضترین حرفها هست. اینها نیاز به شناخت و دقت دارد. در حوزه و دانشگاه سه نوع سکولاریسم داریم. نوع اول سکولاریسم، سکولاریم ندانسته و نخواسته است. خیلی از دانشجویان مسلمان و مؤمن هستند، ولی نمیدانند مبنای این نظریه با قرآن و اسلام سازگار نیست. فردی نظریات فروید را مطرح میکند ولی نمیداند این نظرش با قرآن تعارض دارد. سکولاریسم ندانسته و نخواسته در دانشگاه هست؛ یعنی سکولاریسم را نمیخواهند، ولی چون متن ندارد همان متون سکولار تدریس و تقلید میشود. به همین دلیل در دانشگاه تولید مثل میکنند نه در تولید علم. خب، متن باید در حوزه تولید شود.
وی تأکید کرد: سکولاریسم دانسته و نخواسته است. برخی متوجهاند که این نظریه غلط است ولی چون در کتاب درسی آمده است همان را تدریس میکنند و بر اساس آن پایاننامه مینویسد. یعنی میفهمند این حرف سکولار است ولی به خاطر تأیید و تشویق دیگران به دنبال آن میروند. در حوزه هم یک سکولاریسم ندانسته و نخواسته داریم که در فیضیه به آن اشاره کردم. اگر اسلام در همه زمینهها حکم دارد، جواب دهید. معنای این سکولاریسم نداشتن طرح و ایده برای جامع و حکومت است. وقتی حوزه جوابی ندارد، جامعه معطل نمیماند و دستورالعملهای آماده دنیامحور غربی و شرقی را میپذیرد. معنویتش را هم از معنویتهای تقلبی میگیرد. کی مقصر است؟ من و شما که در حوزه هستیم. اگر حوزه به موقع کار تولید را انجام دهد، زمینهای برای حاکمیت سکولاریسم در نهادهای اجتماعی نمیماند.
رحیمپور ازغدی در پایان گفت: آقایی میگفت من همه استفتائات را جواب دادهام. اولاً همه را جواب ندادی. ثانیاً مگر بحث شخص است؟ بحث نهاد علمی است. ما در حوزه سکولاریسم دانسته و نخواسته هم داریم. البته تعدادشان کم است. برخی به اسم مدرنیزه کردن حوزه، آن را سکولار کردند. قرار بود برخی مفاهیم غربی در عقلانیت حوزوی هضم و نقد شود، ولی کسانی که این حرفها را بفهمند و تبیین کنند کم داشتیم و در نتیجه دچار سکولاریسم شدیم. اینها نقطه وصل سکولاریسم دینستیز غرب در حوزه و معارف حوزوی هستند. طرف معمم است و درس خارج هم میدهد و الهیات مسیحی و یهودی یاد گرفته است، منتها ضعیف بوده و دچار التقاط شده است. گرچه در قم تعدادشان زیاد نیست، ولی مسائل را درست ندانستهاند و به آدمهای التقاطی تبدیل شدهاند که از التقاطیهای خارج حوزه باسوادتر و خطرناکترند. طرف پیچ و خم فقه و کلام را میداند. بعد با عنوان نواندیشی دینی و قرائت مدرن از دین وارد آموزش و تدریس و شاگردپروری شده است. چند مرکز هم در قم دارند و درصددند جریان التقاط لیبرالیسم و سکولاریسم را با فقه و کلام درست کنند؛ یعنی ظاهر فقه و کلام را با باطن سکولاریسم انطباق میدهند.