استادان حاضر در نشست «نهاد دین و نهاد علم، تجارب جهانی» مطرح کردند: ما شاهد تغییر جایگاه معنویت شده ایم. نهاد علم خود تبدیل به دین شده است و پیروان خود را نیز دارد؛ در این رونمایی شکل و غالب جدیدی از معنویت و قدسی انگاری در نهاد علم را شاهد هستیم.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، نشست علمی «رابطه نهاد علم و نهاد دین، تجارب جهانی» امروز ۲۷آذرماه از سوی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با حضور جمعی از اساتید بین المللی به صورت آنلاین برگزار شد.
دکتر السدر جان میلبانک، استاد الهیات و مطالعات دینی از دانشگاه ناتینگهام به وضعیت رابطه نهاد علم و نهاد دین در جهان مسیحیت و پسا مسیحیت اشاره و بیان کرد: نهاد دین و علم علاوه بر درگیری و نزاعی که داشته است، منجر به نوعی تغییر نیز شده اند.
کشاکش آراء میان نهاد علم و دین
استاد الهیات و مطالعات دینی از دانشگاه ناتینگهام بیان کرد: سالیان سال کشاکش آراء میان چگونگی حضور و مواجهه نهاد علم و دین به یکی از مسائل اساسی جوامع تبدیل شد. در ایران نیز این جریان وجود دارد. معتقدم با ایجاد رابطه عقلانی میان دو نهاد علم و دین به مشکلات انسانی و جوامع می توان کمک کرد.
وی تصریح کرد: علت حضور سازمانی چون پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ایران نشان می دهد برای این موضوع خلق بستر شده است. و تلاش می گردد در این زمینه پیوندی ایجاد شود. شما بایستی بتوانید از تجارب نخبه های مسیحی در این زمینه بهره مند شوید. ضمن اینکه، مطمئناً به الهیات کلیسا و رابطه علم و دین در مسیحیت برای ارائه نظریه اسلامی خویش توجه داشته اید.
وی افزود: بر این اساس مواجهه کلیسا و دانشگاه مدرن را مواجهه دو نگاه برمی شمارید. بنده قصد دارم در این نشست صحنه این مواجهه را برای شما ترسیم کرده و تجارب معاصر مسیحیان در زمینه گفتگو و همکاری با دانشگاه های مهم دنیا را در اختیارتان بگذارم. اما سوال مهم این است؛ چگونه می توان پیوند میان دین و علم را برقرار کنید؟
استاد الهیات و مطالعات دینی ادامه داد: نهادها به مانند تمدن ها محکوم و نیازمند گفتگو میان یکدیگر هستند. کما اینکه ارتباط بین کلیسا و دانشگاه بسیار سخت است و دو مسیر جدا از هم دارند. هر یک بر اساس مفاهیم مجزا بنیانگذاری شده است. الهیات دینی در نهاد دین و الهیات نهاد علم منبعث از معارف متفاوتی است.
انتقال معنویت و جایگاه قدسی از کلیسا به دانشگاه
وی تصریح کرد: امروزه در اروپا و مناطق مختلف افراد و اقشار مذهبی درون دانشگاه ترجیح می دهند سکوت کنند و علائق و باورهای خودشان را بروز ندهند. چرا که سیطره لیبرالیسم و علوم سکولار تمام قد بر سایه دیگر ابعاد سنگینی می کند. از این روی معنویت از کلیسا به دانشگاه رخنه کرد.
میلبانک خاطر نشان کرد: در تمدن های گذشته دو ویژگی وجود داشته است. نخست؛ حقیقت کیهان شناختی و دوم، عرضه و ارائه یک جهانبینی بر اساس روایت حقیقت و واقعیتی برآمده از آن. اما در تمدن ها به شکل کنونی و نسخه عصر حاضر، نوعی از معنویت جدید پدیدار شده است. معنویت و قدسی شدگی نظام سیاسی نوع جدیدی از این تصویر است. در گذشته مسیحیت، معنویت و چهره تقدس به کلیسا عنوان داده می شد، معابد در آئین بودا و هندوئیسم نیز شکلی از معنویت انگاری پی ریزی شده است. اما تغییرات گسترده ای شکل گرفته است.
استاد الهیات و مطالعات دینی از دانشگاه ناتینگهام بیان کرد: غرب حاکمیت کلیسا و معنویت را کنار گذاشته است و از معنویت در قالب و شکل جدیدی رونمایی نموده است. امروز دانشگاه تقدیس می شود و اندیشمند و اصحاب علم مبدل به روحانیون پیشتاز این دین به شمار می آید. حاکمیت و دستگاه نظام سیاسی نیز به دنبال فلسفه فایده گرایی در پی تحقق تمامی آمال و آرزوهای فردگرایانه و منفعت جویانه برنامه ریزی می کند.
سیطره سکولاریسم به دلیل حکمفرمایی نهاد علم است
وی افزود: از طرفی، ما دیگر استاندار و تعریف شاخص و معینی برای تدقیق موضوع «خیر جمعی» نداریم! چراکه به دنبال رشد انسانی و تعالی انسانی نیستیم. بلکه دنبال زندگی شادتر و راحتری هستیم. ساخت جامعه ای که تامین رفاه و آسایش و کاستن رنج ها را در پی داشته است.
میلبانک با بیان تفاوت و تغییرات انجام گرفته در نسل های قبلی نسبت به نسل کنونی، گفت: دانشگاهیان جوان دارای رویکردی کاملا متفاوت نسبت به نسل ما هستند. آنان امروز به دنبال حقیقت و ارزش های مشترک نیستند. بلکه اختلاف ها و گروه های مختلف دارای پایگاه و عقاید و دیدگاه های متفاوتی را پذیرفته اند. همه نظریه ها در دانشگاه مورد احترام واقع می شوند. البته چنین چیزی را بنده نمی پذیرم، چراکه دانشگاه باید مکان خطر و ریسک کردن نیز باشد!
وی ادامه داد: در این نظام، علم و تمامی نمایندگان نهاد علم جایگاه دینی و معنوی پیدا می کنند. همانگونه که اگوست کنت اینگونه تعبیر کرده است. البته بنده نیز با حاکمیت و سیطره تمام و کمال علم بدین شکل و نحو مخالفت جدی دارم. چرا که علم، جنبه های خاصی از جهان طبیعی را می بیند. علم در تعریفی پوزیتویستی که تنها به سراغ درک انسان ها از جنبه فایده گرایانه می رود.
نهاد علم به تنهایی نمی تواند پاسخ گوی نیازهای انسان باشد
میلبانک عنوان کرد: نهاد علمی که حاصل آن برساختی از وضعیت کنونی است. چنین رویکردی، انسان ها را به صورت اتم و جامعه را مجموعه ای از اتم ها مشاهده می کند و نه هویت جمعی و مستقل! و همه چیز تبدیل به ماشین می گردد. در جهان غرب، حاکمیت از مجموع تکنولوژی و علم ایجاد و بازطراحی شده است. این علم توان تبیین انگیزه های دینی را ندارد. پرسش هایی نظیر: چرا جهان خلق شده است؟ معنای طبیعت چیست؟ ما برای چه کاری خلق شده ایم؟و بسیاری پرسش های هستی بخش و معرفتی که علم را توان پاسخ دهی به آن نیست.
وی در خصوص جنبش ها، جریان ها و اتفاقاتی که در سال های اخیر با رویکردهای دینی پدید آمدند اشاره و بیان کرد: در انگلستانِ دهه شصت یک جریانی به نام «هیـپی ها» پدید آمدند. هیپی با تاکید بر معنویت بپاخواست و جمعیت و علاقمندان زیادی را با خود به همراه داشت. چه شد که برقرار نماند؟
وی ادامه داد: این مواجهه و ناکامدی جریان های معنویت گرا و دینی به علت قدرت و تسلط مثال زدنی حاکمیت لیبرال، تکنوکرات و علم زدگی فضای سکولار پدید می آید. درک وضعیت ماشینی و فهم جریان های معنویتگرا و دینی در چنین وضعیتی کم دوام، متزلزل و کوتاه مدت خواهد بود.
چه باید کرد؟
میلبانک درمقام چه باید کرد به این موضوع اشاره و عنوان کرد: ما اکنون در همه جا دنیا با بحران مواجهیم و البته می خواهیم با تکنوکراتیک آن را حل نماییم. در فرایند ماشینی عنصری به نام دولت، توانسته است در خط مقدم آن جای گیرد. اما باز دچار بحران میشود. این وضعیت برای ما یک تلنگر محسوب می شود. ما باید اصول خود را تغییر دهیم. به دنبال رشد و حقیقت انسانی باشیم. باید به شرایط ماقبل فرانسیس بیکن بازگردیم. شرایطی که معنویت گزینه مهم ما باشد. البته در پالایش و بازآفرینی جایگاه علم باید به این نکته توجه داشت، نسخه الهیات مسیحیت نیازمند تلطیف با قواعد دموکراتیک تری است. ما نیازمند بازگرداندن دین مسیحیت با نسخه و ورژنی نظم پذیرتر و جدیدتری هستیم.
ایجاد آشتی مفاهیم علم و دین
در ادامه این جلسه، ساری حنفی، استاد جامعه شناسی دانشگاه بیروت بیان کرد: باید این سوال را مطرح نمود که چگونه میتوان میان علوم اجتماعی و دین ارتباط برقرار کرد؟ در این راستا سه دسته نگاه وجود دارد. آن دسته که معتقد هستند، علوم اجتماعی سکولار هستند. چرا که مجموعه علوم اجتماعی ماهیت و بنیادی سکولار دارند. ذات علم اجتماعی غیردینی است. به همین دلیل ارتباط و تعامل میان این دو را برابر نمی دانند. دسته دوم، کسانی هستند که معتقد علوم اجتماعی را بایستی پس از آن که اسلامی کردیم می توانیم تعامل و ارتباط و پیوند میان دین و علوم اجتماعی را ایجاد کرد. بخش آخر موضع کسانی هست که معتقد هستند، علم الاجتماع و مقوله دین هر دو نیازمند ارتباط و تامل با همدیگر هستند. چرا که هر یک از آنان محکوم به ارتباط و تعامل با همدیگر هستند. از نمایندگان این طرز فکر می توان به ابن رشد اشاره کرد.
ساری حنفی اظهار کرد: بومی سازی علوم بر اساس ایده شیخ جرجانی و دیگرانی که به آن پرداخته اند در نظر من قابل توجه است. بنابراین بنده یک قسمت چهامی را به سه دسته بندی قبلی اضافه میکنم. لذا نظریه بنده در این زمینه با عنوان فصل، وصل و کنش است.
استاد جامعه شناسی دانشگاه بیروت بیان کرد: در مرحله وصل، در موضوع مثلا دموکراسی، از منظر علوم اجتماعی و بخشی دیگر از انواع آن بایستی نوعی از نگاه شرعی را نیز به آن افزود. لذا نگاه شرعی و دینی بایستی به موضوعات عام انسانی و اجتماعی که از زوایه و دریچه عناصر علمی به آن نگریسته می شود، پرداخت.
وی ادامه داد: در مرحله بعدی ما نیازمند آن هستیم تا تطبیق مسئله در حوزه میدان های مختلف زندگی را بدان اضافه نماییم. لذا در این قسمت مثالی می زنیم، مسئله اختلاط میان دختر و پسر در مدارس از جنبه علوم اجتماعی بسیار مثبت و شاید مطلوب واقع شود. اما از مننظر دینی این موضوع منتفی و سویه های منفی و آسیب زایی دارد. لذا باید بتوانیم با تلفیق مواضع علمی و دینی، توجیهات برپایه استدلالات منطقی و برهان لازم را گردآوری و ارائه نماییم تا مرحله اقناع صورت پذیرد.
توجه به مفهوم شهروند در مقولات دینی
استاد جامعه شناسی دانشگاه بیروت تصریح کرد: من خود در بسیاری از شهرهای اسلامی بوده ام و کمترین حجاب را در پایتخت ایران مشاهده کرده ام. چون احساس میشود در قوانین مدنی این کشور تک نگری لحاظ شده است و جنبه های مختلف ابعاد علم اجتماعی آن در مقولات و قواعد فقهی و دینی لحاظ نشده است.
در پایان ساری حنفی به مدل و الگوی عملیاتی و پیشنهاد خاص خود اشاره و بیان کرد: نظریه مرکزی من این است که بایستی بتوان به نوعی خوانش اخلاقی در نهایت گزاره های این موضوع دست یابیم. ما باید از دریچه اخلاق و فلسفه اخلاقی وارد این مقولات شویم. به عنوان مثال، سرقت یک عمل منفی و مذموم شده ای به حساب می آید. اما برخوردها با این اتفاق از زوایای مختلفی می تواند روی دهد و نتایج هر یک نیز متفاوت خواهد بود. درواقع، باید به مفهوم شهروند در مفاهیم دینی توجه کرد و در حوزه علوم اجتماعی نیز نباید اسیر کامل سکولاریسم شد.
دوگانه علم و دین اصلا مسئله ما نیست!
دکتر علیرضا شجاعی زند، استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز در این برنامه گفت: دین و علم از یک جنس نیستند و از تبار و خاستگاه های متفاوتی آمده اند. هیچ یک نیز پاسخگوی شرایط فعلی و نیازهای موجود جامعه نیستند. جامعه ما فراتر از دوگانه علم و دین قرار گرفته است.
وی ادامه داد: ما درگیر سه نوع دوگانه شده ایم. مواجهه اول دوگانه میان نهاد علم و دین است. که مسئله جامعه ما نبوده است. موضوعی بوده که از نتایج نزاع های معرفتی در غرب در آستین ما افتاده است. اصلا مختصات جامعه ما درگیر این دوگانه نمی تواند باشد و به طور کل، مسئله ما چیز دیگری است.
وضع و موضع ما در ایران کنونی بسیار پیچیده تر از آن است. چالش های ما با غرب مسیحی و غرب مدرن متفاوت است. ما با مسئله شناسی متفاوتی روبه رو هستیم. حتی در حوزه های مشترک نیز با مسئله شناسی متفاوتی مواجه ایم. دوگانه علم و دین؛ یک مسئله معرفتی مسبوق به سابقه است. بدون اینکه حل شود به دلیل چیره شدن از موضوعیت افتاد و به حاشیه رفت. البته دیگران از امواج آن بی نصیب نماندند.
شجاعی زند در مقام تشریح دوگانه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: این دوگانه یک مسئله نهادی است نه معرفتی. موضوعی که بیشتر مربوط به نیروهای اجتماعی است. شان نزول آن و چرایی ایجاد آن در شرایطی اتفاق افتاده است که نظام معرفتی و سوال های مطروح متفاوت بوده است و نباید تبدیل به یک مسئله بزرگ اجتماعی تبدیل شود.
وی یادآور شد: خطای بزرگی است اگر این مسائل را نابجا به تحلیل ببریم. همچنین سابقه بسیجی گری، نقش روشنفکران معاصر و روحانیون در حرکت های انقلابی از طرفی و نقش حاکمیت سیاسی دوران انقلاب چنین مسائلی را پدید آورده است.
دوگانه اسلام و مدرنیته مسئله اصلی ما محسوب می شود
استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس بیان کرد: دوگانه سوم که مسئله امروز جامعه ما تلقی می شود؛ دوگانه دین و مدرنیته است. دوگانه ای که بنده با آن موافقم. البته بایستی به حدود و مختصات تعریفی آن توجه زیادی کرد.
وی در ادامه بیان کرد: مسئله دین و مدرنیته فراتر از چالش های معرفتی و نهادی صرف است. مجموعه ای از تفاوت هایی است که در موقعیت دین رخ داده است. برخاسته از اتفاقاتی هست که منجر به تحول در سنت و مدرنیته شده است. این موضوعات نباید بایکدیگر خلط شود.
شجاعی زند با اشاره به تلاش های اخیر در حوزه بومی سازی علم، خاطر نشان کرد: دوگانه علم و دینی که برای ما نیست و برآمده از مشکل و مسئله و تاریخ ما نیامده است و حتی مسئله وحدت دانشگاه و حوزه باید مورد بازبینی قرار بگیرد و از نو پالایش شود. مسئله امروز ما نه علم و دین است که از ابتدا نبوده است. اصلا برای ما نیست. مسئله ما دوگانه میان اسلام و مدرنیته است. درواقع ایده اصلی این است که اگر ما مدرنیته را بپذیریم نظام مسائل و مشکلات و چالش های ما متفاوت است و تا زمانی که دانشگاه ما نسبت خودش را با مدرنیته و اسلام روشن نکند این تعارض همچنان ادامه دارد و وحدت میان حوزه و دانشگاه صورت نخواهد گرفت؟