خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

مخالفان وحدت حوزه و دانشگاه به دنبال علم سکولارند

حسام‌الدین خلعتبری:

حجت‌الاسلام خلعتبری معتقد است عده‌ای از ابتدا با بحث علم و دین و ارتباط حوزه و دانشگاه مخالفت کردند و دنبال یک نوع علم سکولار بودند و می‌خواستند علمی که پشتوانه قوی و معرفتی آن مبتنی بر الهیات و خدا باشد سامان نیابد.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مراسم گرامیداشت روز وحدت حوزه و دانشگاه صبح امروز، ۲۷ آذر، به همت دانشگاه علامه طباطبایی به صورت مجازی برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین حسام‌الدین خلعتبری، رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی، را می‌خوانید؛

وقتی بحث وحدت حوزه و دانشگاه شروع شد، عده‌ای صف‌آرایی کردند و می‌خواستند در برابر این جریان بزرگ بایستند. اندک‌اندک انسان سرّ این مخالفت‌ها را می‌فهمد که اگر حوزه در کنار دانشگاه و دانشگاه در کنار حوزه قرار بگیرد، یقیناً کاری بزرگ تحقق پیدا می‌کند و انقلاب به اهداف بلندش می‌رسد.

شبهات زیادی را مطرح می‌کردند که دانشگاه تحقیقی و حوزه تقلیدی است یا می‌گفتند دانشگاه خط قرمز ندارد و حوزه خط قرمز دارد تا بین حوزه و دانشگاه با این تلبیسات تفرقه بیندازند، اما روزبه‌روز این دو نهاد به هم نزدیک‌تر شدند، تا جایی که دروس دانشگاهی در حوزه مطرح شد و برخی از دانشگاهیان به حوزه آمدند و گویی برخی از دانشگاهیان با علم دانشگاهی سیراب نشدند و به سراغ حوزه آمدند. در یونان، معتقد بودند که آثار مادی مربوط به خدایانی است که رب النوع هستند و در مسائل مادی تأثیر می‌گذارند. یقیناً این فکر باعث می‌شد علم در حوزه طبیعی خود پیشرفت نکند؛ لذا سقراط در برابر این خدایان ایستاد اما این مسئله هم برایش مطرح بود که این علم باید به جایی تکیه زده باشد. همان چیزی که دانشگاهیان را نیز دل مشغول کرده است.

درس سقراط برای امروز چیست؟
وقتی سقراط از خدایان انتقاد می‌کرد و پایه تئوریک آن خدایان فرومی‌ریخت، مسئله او سکولار یا غیرسکولار بودن علم نبود، بلکه معتقد بود که ما تکه‌های آهنی هستیم که به یک کوه بزرگ مغناطیس مرتبط شده‌ایم. اگر دانشگاهیان به این نکته سقراط که پدر علم جدید است توجه کنند، مشکل حل خواهد شد. سقراط جام شوکران را سر کشید و گفت خودم را به قابض الارواح الحکما تقدیم می‌کنم. در واقع انسانی که پایه علم در جهان اسلام و حتی غرب است این‌طور می‌گوید. البته باید توجه کرد که به باور برخی، اساس حکمت او نیز به پیامبران برمی‌گردد و انبیا پایه علم را گذارده‌اند.

بنابراین بحث‌هایی مطرح می‌شود که جریان علم باید به این مغناطیس بزرگ مرتبط شود؛ از این رو ماهیت علم در تفکر جدید آمد و از این حقیقت مغناطیسی جدا شد و این مهم‌ترین اشتباه تفکر و علم جدید بوده است. باید این حقیقت به جایگاه خودش برگردد. یکی از مسائل مهم درباره حوزه و دانشگاه، مبناسازی است. دانشگاه بر اساس یک نیاز در ایران به وجود آمد و اولین دانشگاه‌هایی که به وجود آمدند نیز بیشتر به علوم فنی می‌پرداختند و از علوم انسانی خبری نبود و بعدها علوم انسانی آمد، اما وقتی علوم انسانی رواج یافت همان علوم انسانی غربی بود، بدون اینکه از حیث مبنا، تغییری در آن وجود داشته باشد. بعدها نیز تصمیم گرفتند افرادی را به خارج بفرستند و علوم انسانی را به داخل بیاورند اما در مبنای آن تأمل نمی‌شد. آنچه علم را رنج می‌دهد حقیقتی است که بدون مبنا باشد.

دکارت هم به این نکته رسید؛ یعنی همان نکته‌ای که سقراط دریافت، دکارت نیز آن را دریافت کرد. دکارت ریاضی‌دان بود و وقتی فکر می‌کرد که این قضایای واضحه که کل از جزء بزرگ‌تر است و … از کجا می‌آید، برایش جای سؤال شد که چطور به این چیزها پی می‌بریم و جوابش این بود که خدا اینها را در ما قرار داد.

علوم انسانی چه زمانی در عرصه عمل موفق می‌شود؟
علوم انسانی برای اینکه در عرصه عمل موفق باشد و از افسانه بودن خارج شود و واقعاً علم باشد، باید در مبانی خودش از مباحث قطع‌آفرین بهره‌مند شود. مباحث قطعی چیست؟ مباحثی است که بر آن سندی داشته باشیم و برهانی باشد یا منتسب به برهان باشد. اینکه می‌گویم باید علوم به الهیات تکیه کنند از این‌ روست که علوم باید به چیزی تکیه بزنند. بنابراین باید در بحث مبنا، مبنایی را در حوزه علم داشته باشیم. حال مبنا را چیزهای مختلفی در نظر گرفته‌اند که ظنی است و در این صورت نمی‌تواند علم نتیجه‌اش باشد و اینجاست که مبناهای مختلفی را گذاشته‌اند و تا امروز این مبانی سرگردان هستند.

کسانی که از ابتدا با بحث علم و دین و ارتباط حوزه و دانشگاه مخالفت کردند به دنبال یک نوع علم سکولار بودند و می‌خواستند علمی که پشتوانه قوی و معرفتی آن مبتنی بر الهیات و خدا باشد سامان نیابد و خواستند در ایران نیز با بودن مبانی معرفتی دینی، علم در الحاد شکل بگیرد، اما الحاد امری نیست که بومی این جامعه باشد و در مرز و بوم این جامعه، الحاد زمینه‌ای ندارد.

مکتب اهل بیت(ع) بالاترین معارف را دارد؛ یعنی معارف آن با عقل برهانی قابل اثبات است؛ بنابراین باید ماهیت علم مبنای دینی خود را داشته باشد. علم نه در موضوع باید سکولار باشد و در نه در روش و همچنین در ارزش هم نباید سکولار باشد. در مورد ارزش علوم انسانی اتفاق دیگری رخ داده است و گویا علوم انسانی می‌تواند نسخه سعادت انسان باشد. حال اینکه در حوزه علوم تجربی این ادعا وجود ندارد و انیشتین هم چنین ادعایی نمی‌کند. اگر بحث بومی‌سازی و اسلامی‌سازی بخواهد محقق شود، باید این نکته به عنوان گرایش غالب توجه شود و علم باید از مبدأ خود دور نشود تا نسخه سعادت‌بخش داشته باشد. دانشگاهی که این مبنای دینی را داشته باشد می‌تواند تحولات زیادی را ایجاد کند.

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.