چکیده :
در زمان ما این ایده رایج است که علم و دین دو فرهنگ زیربنایی متفاوت دارند. بعضی از دانشمندان معتقدند که آنها به دو فرهنگ مستقل وابستهاند. بعضی نیز معتقدند که آنها در بعضی زمینهها همپوشانی دارند، و برخی آنها را متعلق به دو فرهنگ مکمّل میدانند.
این مقاله میکوشد که ثابت کند علم، آنگونه که معمولا فهمیده میشود، یک فرهنگ خودکفا ندارد و فی الجمله با دین زمینههای مشترک دارد. بعلاوه، علم مبتنی بر بعضی مفروضات متافیزیکی است و همچنین دانشمندان با بعضی ملاحضات اخلاقی سر و کار دارند. پس لااقل علم و دین به دو فرهنگ کاملا مستقل تعلق ندارند، و در واقع آنها میتوانند یک جهان بینی زیربنایی مشترک داشته باشند.
کلیدواژه : علم؛ دین؛ ارزشهای اخلاقی؛ مفروضات متافیزیکی؛ جهانبینی؛ زمینههای مشترک