امروز بزرگترین قدرت در حزب الدعوه نوری المالکی است که ائتلافی به نام دولت قانون را دارد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پیش از ورود به تفصیل مباحث احزاب ذکر نکته ای حائز اهمیت است. هنگامی که صدام سقوط کرد دو رویکرد کلی در میان شیعیان عراق وجود داشت؛ عمدتا از آمریکا حمایت میکردند و البته برخی حامی ایران بودند. کم کم ضدیت با آمریکا و گرایش به ایران در میان شیعیان بیشتر شد. چون کسی حامی شیعیان بما هم شیعیان نبود، غیر از ایران! بعد از مدتی مردم عراق از ایران و آمریکا و سعودی اعلام نارضایتی داشتند تا زمانی که داعش تحرکات خود را شروع کرد و چند سالی توجهات به درگیری با داعش بود. الان در سطح نخبگان سیاسی عراق، تمام بازیگران مطرح دنبال موازنه مثبت هستند، یعنی معتقدند سهم همه باید از کیک قدرت به رسمیت شناخته شود.
حزب الدعوه
این تشکل، اولین تشکل رسمی و منسجم و فراگیر در میان شیعیان عراق بود. سال ۱۹۵۷ تاسیس شد و از ابتدا عنوان حزب را برگزید و شهید سید محمد باقر صدر نقش موثری در تشکیل آن داشت. اگر تشرینیها را کنار بگذاریم، تقریبا همه احزاب شیعه، باواسطه یا بیواسطه برآمده از این جریان هستند. حزب الدعوه بواسطه سیل تحولاتی که هر روز در عراق رخ میدهد، آن هیمنه و قدرت انسجام سابق را در فضای شیعه و عراق ندارد. الان حزب الدعوه بیشتر یک چتر سمبولیک است که جنبه معنوی دارد و مثل قبل ساختار منسجم حزبی در آن وجود ندارد. خیلی افراد از این حزب جدا شدند که آخرین آنها حیدر العبادی بود، البته او هم هنوز بصورت قطعی اعلام نکرده است!
امروز بزرگترین قدرت در حزب الدعوه نوری المالکی است که ائتلافی به نام دولت قانون را دارد. در دوره صدام حزب الدعوه دو شاخه داشت؛ یک شاخه سورینشین و دمشقنشین و یک شاخه تهراننشین و ایراننشین. نوری المالکی ساکن سوریه بود و پس از صدام، ۳ دوره نخست وزیر عراق بود که برای هیچ شخصی چنین امکانی فراهم نشد. نوری المالکی فردی تکنوکرات است و با توجه به اینکه ۱۲ سال نخست وزیر بوده توانست یک سری پروژهها را انجام دهد. اما بلحاظ بودجهای که داشته و مدت زمانی که در صدر حکومت بوده، چندان کار بزرگی انجام نداد. پاشنه آشیل دولت نوری المالکی فساد آن بود، چون دولت و شخص او را متهم به فساد گسترده میکردند. نوری المالکی خیلی برند همراهی با فساد را پیدا کرد و باعث شد عراق به وضعیت کنونی برسد. با وجود اینکه ائتلاف دولت قانون در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ یک چتر حمایتی بزرگ بود که ۸۹ نماینده داشت در سال ۲۰۱۸ آن تعداد نماینده به ۲۵ نماینده رسید و این یک شکست بزرگ برای نوری المالکی بود.
اگر تشرینیها را کنار بگذاریم، تقریبا همه احزاب شیعه، باواسطه یا بیواسطه برآمده از این جریان هستند. حزب الدعوه بواسطه سیل تحولاتی که هر روز در عراق رخ میدهد، آن هیمنه و قدرت انسجام سابق را در فضای شیعه و عراق ندارد. الان حزب الدعوه بیشتر یک چتر سمبولیک است که جنبه معنوی دارد و مثل قبل ساختار منسجم حزبی در آن وجود ندارد. خیلی افراد از این حزب جدا شدند که آخرین آنها حیدر العبادی بود، البته او هم هنوز بصورت قطعی اعلام نکرده است! امروز بزرگترین قدرت در حزب الدعوه نوری المالکی است که ائتلافی به نام دولت قانون را دارد.
نوری المالکی نوچه سیاسی ایران به حساب نمیآید و اینکه بگوییم طرفدار ایران بوده درست نیست. اولین سفر سیاسی او، به عنوان نخست وزیر، به عربستان سعودی بود و اولین قراردادهای کلان و پایه او با اردن بوده و الان هم مصطفی الکاظمی بر پایه همان قراردادها عمل میکند. اولین سفیر غیرمقیم عربستان در دوره نوری المالکی به عراق برگشت، گذرگاه عرعر در دوره او چند روز بازگشایی شد تا اینکه داعش آمد و موارد متعدد از این نمونهها هست که نشان میدهد او هوادار ایران نیست. ما در پروندههای زیادی با او اختلاف داشتیم که به آمریکا خیلی نزدیک شد یا تلاش میکرد نزدیک شود. اما الان دولت قانون گوشه رینگ است و اصلیترین مخالف نخست وزیری مصطفی الکاظمی نوری المالکی بود اما این مخالفت بی نتیجه ماند! الان شعار اصلی که ائتلاف قانون در انتخابات تکرار میکند هیبت الدوله است. میگوید الان هیمنه دولت شکسته شده و ما بودیم که آن هیبت را داشتیم، ما بودیم که مقتدی را در بصره به عنوان یک جریان مسلح قوی، سرکوب کردیم. اصلیترین شکاف در بیت شیعی بین نوری المالکی و مقتدی صدر است.
جریان ملی حکمت
خیلی از حرکتها در عراق ریشه و نفوذ خاندانی دارند. مثلا در جریان صدر خود مقتدی نیست که نفوذ داشته باشد، بلکه پدر مقتدی که ملقب به صدر ثانی است و البته شهید سید محمدباقر صدر خیلی جایگاه داشتند و مقتدی وارث آن جایگاه است. همین حرف در مورد عمار حکیم و جریان حکمت صادق است. آیت الله سید محسن حکیم مرجع قبل از آیت الله خویی، در دوره عبد السلام عارف حکم حرمت محاربه با اکراد را صادر کرد، حرمت پیوستن به کمونیست ها را داد و لذا از همان دوره خاندان حکیم در صحنه سیاسی عراق ظهور و بروز داشتند. الان هم عمار میراثدار و طلایهدار آن خاندان است. برخی خاندان حکیم، در دوره صدام، مقیم ایران و در ابتدا عضو حزب الدعوه بودند. در آن زمان مجلس اعلای انقلاب اسلامی را در ایران تاسیس کردند. اما بعد بخاطر اینکه خیلی متهم به اطاعت از ایران میشدند اسم آن را به مجلس اعلای شیعیان عراق تغییر نام دادند.
خیلی از حرکتها در عراق ریشه و نفوذ خاندانی دارند. مثلا در جریان صدر خود مقتدی نیست که نفوذ داشته باشد، بلکه پدر مقتدی که ملقب به صدر ثانی است و البته شهید سید محمدباقر صدر خیلی جایگاه داشتند و مقتدی وارث آن جایگاه است. همین حرف در مورد عمار حکیم و جریان حکمت صادق است.
مرحوم آیت الله سید محمود شاهروی خیلی در مجلس اعلای عراق نفوذ داشت و در یک دوره دبیرکل آن بود. بعد این سمت به عموی عمار یعنی سید محمدباقر حکیم رسید. شهید سید محمدباقر حکیم بعد از سقوط صدام به عراق برگشت و شخصیتی کاریزماتیک بود و نفوذ بالایی داشت و آدم مکتبی بود. ایشان خیلی زود ترور شد و بعد از او، پدر عمار یعنی سید عبدالعزیز حکیم، رئیس مجلس اعلای عراق شد. ایشان نیز چند سال بعد به علت سرطان فوت کرد و بعد از او سید عمار حکیم رئیس مجلس اعلای شیعیان عراق شد. عمار نفوذ پدر و عمویش را ندارد ولی نفوذ خاندانی به او رسیده است.
بلحاظ عملکردی، وزیر نفت از این جریان بوده و در حوزه بصره بیشتر فعالیت دارند مثلا استاندار بصره متعلق به جریان حکمت است. عمدتا افراد وابسته به جریان حکمت به فساد و ناکارآمدی شناخته میشوند. اما جوانگراترین نیروی باسابقه سیاسی شیعی در عراق، جریان حکمت است. اما در شارع عراقی طرفداران جدی ندارد. شاهد این ادعا این است که سال ۲۰۱۸، قبل از شروع تظاهرات اکتبر، جریان حکمت برای برگزاری تظاهرات گسترده فراخوان داد ولی استقبال خیلی خیلی کمی شد.
در حوزه سیاست خارجی عمار حکیم به دنبال رابطه با همه است، مثلا به السیسی بخاطر انتخاب شدن در مصر پیام تبریک داد. به تازگی هم عربستان به دنبال ارتباط با او بوده و گویا کمکهایی هم به بازوی رسانهای جریان حکمت داشته است. در سال ۲۰۱۸ جریان حکمت به صورت مستقل وارد انتخابات پارلمان شد و ۱۹ کرسی پارلمان را به دست آورد، که برای شروع تعداد خوبی محسوب میشد. البته خودشان میدانند بدون ائتلاف با احزاب بزرگ دیگر، آینده درخشانی ندارند. الان با حیدر العبادی یک ائتلاف به نام «قوی الدوله الوطنیه» را تشکیل دادند و شعار آنها تشکیل حاکمیت و نظم و انسجام امور است و در مقابل کسانی هستند که به عنوان «اللا الدوله» شناخته میشوند. این جریان تقریبا گفتمان لیبرال اسلامی را ترویج میکنند هرچند چنین چیزی را به زبان نیاورند! اینها جوانان زیادی را که رویکرد و اظهارات تند ضدایرانی داشتند جذب کردند. اما در مجموع رویکرد اعلامی این جریان و تمام جریانات شیعه عراق، «نه سیخ بسوزد نه کباب» است! البته در سطح اعمالی ممکن است متفاوت باشد. ملی گرایی به عنوان ناسیونالیسم، بعد از تجارب بعث در عراق، مرده است. اما همه میگویند: «العراق اولا» و جریان حکمت هم این شعار را میگوید.
وزیر نفت از این جریان بوده و در حوزه بصره بیشتر فعالیت دارند مثلا استاندار بصره متعلق به جریان حکمت است. عمدتا افراد وابسته به جریان حکمت به فساد و ناکارآمدی شناخته میشوند. اما جوانگراترین نیروی باسابقه سیاسی شیعی در عراق، جریان حکمت است. اما در شارع عراقی طرفداران جدی ندارد.
ائتلاف فتح
به نظر من این ائتلاف بزرگترین بلوک پارلمانی است، یا اگر اولی نباشد دومی قطعا هست! این ائتلاف در واقع یک چتر حمایتی از تمام احزاب و گروههای سیاسی است که سابقه مبارزه با داعش یا آمریکا یا هر دو را دارند. مثلا عصائب اهل الحق در زمره ائتلاف فتح است که، کتله الصادقون، جناح پارلمانی عصائب اهل الحق است و ۱۴ نماینده دارد. حدود ۱۶۰ هزار نیرو در حشد الشعبی جنگیدند اما قرارداد خیلی از اینها فسخ شده، اما الان ۷۰ هزار نفر تحت عنوان حشد ولایی، نزدیک به ائتلاف فتح و ایران هستند! هادی العامری در ابتدای سکونت در ایران جزو حزب الدعوه بود اما بعد به مجلس اعلای شیعیان پیوست و بعد وارد سپاه بدر شد. او جدیترین سابقه رزمی در میدان مبارزه با صدام(در جنگ تحمیلی) و بعد داعش را داشته است و خانم او ایرانی است.
هادی العامری زمانی که موصل سقوط کرد وزیر حمل و نقلِ دولت قانون بود، اما استعفا داد و با ابومهدی المهندس وارد درگیری با داعش شد. او در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ به دلیل حضور در جبهههای جنگ علیه داعش و رها کردن ریاست بخاطر نجات عراق، محبوبیت بالایی در میان عراقیها داشت. ائتلاف فتح حضور و بروز وزارتی نداشته و تنها دورهای که میتوان عملکرد اجرایی آنها را بررسی کرد همان دوره وزارت هادی العامری بوده که طولانی نبوده و در مجموع رزومه قوی اجرایی در این ائتلاف وجود ندارد.
ائتلاف فتح بیشتر متمرکز روی جنگ فکری برای اثبات بنیادهای فکری خود است، البته در قالب حشد فعالیتهایی دارند. اخیرا بر سر چند وزیر در ائتلاف فتح شکاف ایجاد شده و مهمترین شکاف در مورد گروه پارلمانی صادقون وابسته به عصائب با سایر بخشهای ائتلاف فتح است. مثلا در مورد انتخاب الکاظمی به عنوان نخست وزیر و خروج آمریکا از عراق و موارد دیگر اختلافاتی در فتح رخ داده است. ائتلاف فتح نزدیکترین ائتلاف کلان به ایران است. البته باید توجه داشته باشیم که آنها نیز رویکردهای مستقل دارند و این اقتضای جامعه عراقی است، یعنی هیچ حزب و ائتلاف و مجموعهای در عراق خودش را وابسته به هیچ کشور عنوان نمیکند و از اعلام وابستگی یا هواداری احتراز میکنند. به همین دلیل نمیتوانیم هیچ حزب و جریانی را پیدا کنیم که یار صددرصدی ایران باشد و مثلا به هواخواهی ایران، با آمریکا مقابله کند. شاید برخی نمایندگان فتح ضد ایران هم صحبت کنند! البته النجباء به عنوان حزب ولایت فقیه در عراق شناخته میشود. اما ائتلاف فتح جریان مقاومت را زیر چتر خودش دارد و خیلی از عراقیها محب مقاومت هستند و با اینکه جامعه عراق خیلی چند پاره است، گفتمان مقاومت یکی از گفتمانهای قوی و اصلی است.
ائتلاف فتح نزدیکترین ائتلاف کلان به ایران است. البته باید توجه داشته باشیم که آنها نیز رویکردهای مستقل دارند و این اقتضای جامعه عراقی است، یعنی هیچ حزب و ائتلاف و مجموعهای در عراق خودش را وابسته به هیچ کشور عنوان نمیکند و از اعلام وابستگی یا هواداری احتراز میکنند. به همین دلیل نمیتوانیم هیچ حزب و جریانی را پیدا کنیم که یار صددرصدی ایران باشد و مثلا به هواخواهی ایران، با آمریکا مقابله کند. شاید برخی نمایندگان فتح ضد ایران هم صحبت کنند! البته النجباء به عنوان حزب ولایت فقیه در عراق شناخته میشود.
جریان صدر
جریان صدر و شخص مقتدی صدر از ویژگیهای خاندانی آل صدر استفاده می کند که شخصیت های مهمی در تاریخ معاصر عراق داشته است. نفر اول این خاندان که توسط جریان صدر استفاده می شود شهید محمد باقر صدر است. و فقیهی نواندیش و نابغه بود که نفوذ بالایی در جامعه شیعه عراق داشته و با انقلاب و امام خمینی(ره) بسیار همسو بود و برخی دلیل شهادت ایشان را همسویی ایشان با انقلاب ایران عنوان میکنند. ایشان در مورد امام خمینی(ره) میگوید: «ذوبوا فی الامام الخمینی کما هو ذاب فی الاسلام» در امام خمینی ذوب شوید همانطور که او در اسلام ذوب شده است.
نفر بعدی شهید سید محمد صدر است که میتوان وی را موسس جریان صدر در عراق نامید؛ وی معروف به صدر ثانی، پسر عموی شهید سید محمد باقر صدر و پدر مقتدی صدر است. او بعد از چند سال در جایگاه سیاسی اجتماعی صدر اول(شهید سید محمد باقر صدر) قرار گرفت و بیشتر جماعتی که پیرو شهید سید محمد باقر صدر بودند، دور او جمع شدند. صدر ثانی شخصیتی کاریزماتیک با صراحت لهجه و شجاعت خاص و به شدت ضدآمریکایی و ضداسرائیلی بود. او توانست با همین ویژگیها بخش بزرگی از جامعه شیعی عراق را جذب کند. در انتفاضه شعبانیه صدر ثانی مصاحبهای دارد و معترضین را غوغائین یعنی آشوبگران، عنوان میکند.
جان نیکسون در کتاب «بازجویی از صدام» میگوید: «در ماجرای عدم همراهی صدر ثانی با انتفاضه شعبانیه، رابطه صدام با او به قدری خوب میشود که ریاست اوقاف شیعی را به او میدهد». البته بعد از مدتی صدر ثانی از صدام فاصله میگیرد، طوری که در یکی از خطبههای نماز جمعه انتقاد تندی را متوجه صدام میکند. وقتی پایین میآید توسط استاندار نجف مورد توبیخ قرار میگیرد اما با عصبانیت، عصای خود را به سینه استاندار نجف میزند، این کار در زمان حکومت صدام خیلی شجاعانه به حساب میآید و در عراق این کار ایشان برجسته میشود. وی در سال ۱۹۹۹ به همراه دو تن از فرزندانش پس از نماز جمعه ترور شد.
نفر سوم مقتدی صدر است. بخش بزرگی از نفوذ مقتدی بخاطر انتسابش به خاندان صدر است، همانطور که نفوذ عمار حکیم مرهون خاندان اوست. البته مقتدی در دوره صدام در عراق بود ولی عمار حکیم در ایران بود و این یک مزیتی برای مقتدی به حساب میآید و خود او در سخنرانیها به این نکته اشاره میکند که من در دوره صدام هم در کنار مردم بودم. سخنرانیهای مقتدی غرا است، اما لحن کاریزماتیک ندارد، در مقابل سیمای مقتدی، کاریزماتیک است! در مجموع مقتدی در یک دوره به عنوان یک رهبر سیاسی شیعی در سطح کلان مطرح شد و امروز هم این جایگاه را دارد.
جان نیکسون در کتاب «بازجویی از صدام» میگوید: «در ماجرای عدم همراهی صدر ثانی با انتفاضه شعبانیه، رابطه صدام با او به قدری خوب میشود که ریاست اوقاف شیعی را به او میدهد». البته بعد از مدتی صدر ثانی از صدام فاصله میگیرد، طوری که در یکی از خطبههای نماز جمعه انتقاد تندی را متوجه صدام میکند. وقتی پایین میآید توسط استاندار نجف مورد توبیخ قرار میگیرد اما با عصبانیت، عصای خود را به سینه استاندار نجف میزند، این کار در زمان حکومت صدام خیلی شجاعانه به حساب میآید
جیش المهدی
جیش المهدی در اوایل ظهورش در چند جبهه میجنگیدند. تقابل جیش المهدی با آمریکا، دامنهاش به تقابل شیعیانِ نزدیک به آمریکا هم کشیده شد و درگیریهایی هم ایجاد شد. حتی برخی میگویند پسر آیت الله خویی را جیش المهدی کشته است و این انگی است که به جیش المهدی خورده و به سادگی قابل رد یا تایید نیست. البته جیش المهدی تندرویهایی در مقابل آمریکا و سنیها و حتی شیعیان داشته است.
به مرور زمان برخی انشعابات در دل جیش المهدی بوجود آمد. از جمله «نجبا» که عناصری معقول، کارآمد، آمریکاستیز و همسو با ایران هستند، از جیش المهدی جدا شدند. دلیل این انشعابات فقط ناپختگی مقتدی نبود. شیعه ناگهان با فضای جدیدی مواجه شد و تا قبل از ۲۰۰۳ کاملا در حاشیه و مورد سرکوب شدید صدام بود. این فضای باز پساصدام و خفقان و محدودیتهای سابق، اقتضائاتی به همراه داشت که یکی از آنها چندپارچگی زودهنگام گروههای شیعی بود.
جیش المهدی دو درگیری سنگین داشت. یکی درگیری با آمریکایی در نجف، که آمریکاییها آنها را محاصره کردند و آیت الله سیستانی ورود کرد و غائله ختم شد. درگیری بعدی که بزرگترین شکاف در بیت شیعی را ایجاد کرد، تقابل مقتدی با نوری المالکی در «عملیات صوله الفرسان» بود. در این عملیات نیروهای دولتی و شخص نوری مالکی در بصره، توسط نیروهای جیش المهدی محاصره شدند و ظاهرا آمریکاییها مالکی را از معرکه نجات میدهند. بعد از این ماجراها مقتدی به قم میآید و بعد بیانیه میدهد و از جیش المهدی میخواهد که سلاح را به زمین بگذارند، ولی جریان صدر به کار خودش ادامه میدهد. سال ۲۰۱۰ مقتدی در مصاحبه با الجزیره میگوید به رهبر ایران در خصوص دخالتهای ایران در امور عراق، گلایه کردم! این اولین پاتک مقتدی به جمهوری اسلامی ایران بود.
دلیل اصلی که آمار کرسیهای صدر در این انتخابات افزایش داشت، پایین بودن سطح مشارکت بود. اکثریت جامعه عراق با مقتدی صدر همراه نیستند، ولی چون آنها شرکت نمیکنند و در مقابل تمامی حامیان مقتدی در انتخابات شرکت میکنند، جریان مقتدی رأی میآورد و کرسی میگیرد.
عملکرد جریان صدر
جریان صدر بیشتر در فاز سیاسی کار کرده است. تمام وزارتخانههای عراق کموبیش وابسته به یک جریان هستند، اما هیچ دورهای مثل دوره مصطفی الکاظمی، وزارتخانه رسما دست یکی از نمایندگان جریان صدر نبوده است! در دوره مصطفی الکاظمی دو وزارتخانه برق و بهداشت در دست جریان صدر بوده که ناکارآمدیهای زیادی در عملکرد این دو وزراتخانه رخ داد. از طرفی چند آتشسوزی به فاصله کم در چند بیمارستان رخ داد. از طرف دیگر قطعیهای مکرر برق و خرابی دکلهای برق را در همین دوره شاهد بودیم، بعلاوه فسادهایی هم در این دو وزارتخانه بود. مخالفین صدر این حوادث را حاکی از فساد و ناکارآمدی جریان صدر میدانند و طرفداران صدر میگویند اینها توطئهای برای ناکارآمد و فاسد جلوه دادن جریان صدر است. در مجموع ذهنیتی که در جامعه عراق وجود دارد این است که جریان صدر علیرغم شعارهای تندی که علیه فساد سر میدهد خودش هم درگیر فساد است!
برخی از این ناکارآمدیها به روحیه مقتدی برمیگردد. او فردی دم دمی مزاج و یکی به نعل و یکی به میخ زن، است! در سال۲۰۱۰ یک گروه پارلمانی تحت عنوان «کتله الاحرار» تشکیل داد که حدود ۳۰ کرسی در پارلمان داشته است. در ۲۰۱۴ به بیشتر این نمایندهها گفت به عنوان جریان صدر در انتخابات 2018 شرکت نکنند و یک ائتلاف جدید با شخصیتهای جدید تشکیل داد. هر ازگاهی دفتر مقتدی صدر چند نفر را به اتهام فساد و… از جریان صدر اخراج میکند و نوسان و ریزش و رویش زیاد دارد. مثلا دبیرکل کتائب حزب الله در دورهای عضو جریان صدر بوده اما دفتر سیاسی جریان صدر اینها را متهم به فساد کرد.
یکی دیگر از مشکلات مقتدی صدر تناقضات او در عمل و حرف است که این تناقضگویی و تناقض در حرف و عمل، اصلیترین عامل تضعیف جریان صدر بوده و خواهد بود و به همین دلیل ممکن است آینده این جریان خیلی درخشان نباشد. مثلا حیدر العبادی را در یک دوره حمایت کرد و بعد از مدتی، حمایت از او را کنار گذاشت. در ناآرامیهای ۲۰۱۹ ابتدا همراهی کرد اما بعد از مدتی گفت این حرکت آغشته به فساد است و نمونههای زیادی از این تناقضگویی در حرف و عمل مقتدی صدر وجود دارد.
طرفداران جریان صدر قائل به «ایران بره بره» هستند ولی شخص مقتدی صدر به آن غلظت نیست و شاهد این ادعا رفت و آمدهای او به ایران و قم است. البته از نصرالله، بیش از ما حرف شنوی دارد و به همان اندازه که به قم رفت و آمد دارد، به بیروت هم میرود. برخی جریانات عراقی در مورد ایران معتقدند چون ایران در حوزه امنیتی دست برتر را دارد، باید دست ایران را کوتاه کنیم تا متوازن شود.
در انتخابات 2018 جریان صدر ۵۴ کرسی، یعنی بیشترین کرسی را به دست آورد. مقتدی شخصیتهای قبلی که نماینده جریان صدر در انتخابات 2014 بودند را تقریبا کنار گذاشت! دلیل اصلی که آمار کرسیهای صدر در این انتخابات افزایش داشت، پایین بودن سطح مشارکت بود. اکثریت جامعه عراق با مقتدی صدر همراه نیستند، ولی چون آنها شرکت نمیکنند و در مقابل تمامی حامیان مقتدی در انتخابات شرکت میکنند، جریان مقتدی رأی میآورد و کرسی میگیرد. تمام جریانات شیعی تلاش میکنند مشارکت در انتخابات 2021 بالا باشد. اما اصلیترین دشمن مشارکت بالا در انتخابات 2021 جریان صدر است. چون هر اندازه درصد مشارکت بالا برود مسلما تعداد کرسیهای جریان صدر کم میشود. جریان صدر بازی گردان خوبی است و میتواند از تجمعات به نفع جریان خودش استفاده کند. با گرفتن چند عکس و فیلم و تصاویر هوایی از جمعیت شرکت کنندگان، برای جریان خود هواخواه میتراشد.
در ۲۰۱۸ توییتهای زیادی از مقتدی منتشر شد که در انتخابات شرکت کنید. اما تعداد آرایی که به جریان صدر داده شده ۱میلیون و پانصد هزار نفر بوده است. درحالی که ۲۲ میلیون نفر واجد شرایط رأی بودند. اگر ۱۳ میلیون از این تعداد واجد شرایط شیعه باشند، یک و نیم میلیون نفری که به جریان صدر و لیست سائرون رأی دادند حدود ۱۰ درصد بودند، یعنی حدود ۱۰ درصد از جامعه عراق با طیف مقتدی همراه هستند. اما چون هواخواهان جریان صدر محکم پای این جریان ایستادند، این جریان خوب میتواند بازیسازی کند. تعبیر عراقیها برای هواخواه،«جمهور» است. مثلا به هواخواهان صدر، «جمهور صدر» میگویند. اگر «جمهور عصائب» و «جمهور حشد» شکل بگیرد، قطعا قویتر از «جمهور صدر» خواهد بود.
مقتدی در انتخابات 2021 سه تا سیبل را هدف گرفته و به وسیله زدن اینها میخواهد آراء را به سمت جریان خودش جذب کند. اول اینکه میگوید: من ضدفساد هستم یعنی فساد را نشانه گرفته، دوم اعلام میکند ضد تطبیع، یعنی عادی سازی روابط با اسرائیل، است و سوم اعلام میکند ضد تبعیت از ایران است.
تشرینیها ۲۸ تشکل و حزب سیاسی شکل دادند که چندتا از آنها جدیتر هستند. مشارکت کنندگان جنبش تشرین طیفهای مختلفی بودند؛ فارغ التحصیلان بیکار، جریان صدر، ضد ایرانیها، معترضین به فساد، ضد آمریکاییها و… در واقع معترضین تشرین یک دست نبودند. تنها نقطه مشترک همه اینها ضدیت با فساد بود! اصلیترین جریانی که باعث تداوم تشرین شد جریان صدر بود.
رویکرد سیاست خارجی جریان صدر
روابط مقتدی با عربستان مثبت است و مسافرتی هم به عربستان داشته و دیدارهایی با بزرگان عربستان ترتیب داده است. عربستان تا قبل از ۲۰۱۶ ایستاده بود که شیعیان نباید در عراق حاکم باشند و اساسا بغداد یک پایتخت سنی است. ولی بعد از آن سال، رویکرد عربستان تغییر کرد و با حکیم و مقتدی و نخست وزیرهای عراق که شیعه بودند، رابطه برقرار کرد.
طرفداران جریان صدر قائل به «ایران بره بره» هستند ولی شخص مقتدی صدر به آن غلظت نیست و شاهد این ادعا رفت و آمدهای او به ایران و قم است. البته از نصرالله، بیش از ما حرف شنوی دارد و به همان اندازه که به قم رفت و آمد دارد، به بیروت هم میرود. برخی جریانات عراقی در مورد ایران معتقدند چون ایران در حوزه امنیتی دست برتر را دارد، باید دست ایران را کوتاه کنیم تا متوازن شود.
مقتدی در سطح گفتار کاملا ضداسرائیل و ضدآمریکا است، اما چند سال گذشته حرکاتی داشته که نشان میدهد از جدیتش در تقابل با اسرائیل کم کرده است.
در مورد رابطه مقتدی با سوریه؛ مقتدی اولین رهبر شیعی بود که به بشار اسد گفت از قدرت کنارهگیری کند، اما در انتخابات اخیر سوریه و پیروزی بشار اسد پیام تبریک داد.
در میان جریانات تشرینی، بیشترین استقبال از حرکت امتداد است، چون پتانسیل جذب اجتماعی بالایی دارد و شعارهایی مطرح میکند که با جامعه عراق بیگانه نیست. ضمن اینکه علا الرکابی مثل یک رهبر در اعتراضات ۲۰۱۹ حضور میدانی داشته است.
احزاب و تشکلهای نوظهور
در یک تقسیمبندی میتوانیم دو طیف از احزاب نوظهور را در بیت شیعی عراق ترسیم کنیم؛ تشکلهای تشرینی، تشرین نام سریانی اکتبر است، یعنی تشکلهایی که در اعتراضات اکتبر ۲۰۱۹ و بعد از آن بوجود آمدند. تشکل دوم گروههایی جوانتر که حاصل پوستاندازی از جریانات سابق سیاسی هستند.
تشرینیها ۲۸ تشکل و حزب سیاسی شکل دادند که چندتا از آنها جدیتر هستند. مشارکت کنندگان جنبش تشرین طیفهای مختلفی بودند؛ فارغ التحصیلان بیکار، جریان صدر، ضد ایرانیها، معترضین به فساد، ضد آمریکاییها و… در واقع معترضین تشرین یک دست نبودند. تنها نقطه مشترک همه اینها ضدیت با فساد بود! اصلیترین جریانی که باعث تداوم تشرین شد جریان صدر بود. چند ماه بعد از شروع جریان تشرین، جمعیت تجمعات کم شده بود، ولی جریان صدر و سرایا السلام در میدان ماندند! دورهای که مقتدی گفت ما دیگر در اعتراضات حضور نداریم میدان خالی شده بود!
تشرینیها
فائق الشیخ علی: وی موسس حزب «تمدن» و ضد ایرانیترین نماینده پارلمان عراق از بیت شیعی بوده است. پیش از اینکه نماینده پارلمان بشود مورخ بوده و در مورد پدر مقتدی و بازماندههای خاندان پادشاهی عراق، کتاب نوشته است. او مدتی در ایران بوده و به شدت ضد ایران است و حتی علیه حاج قاسم، صحبت میکرد. بیشتر عمرش را در لندن بوده و تابعیت انگلیسی هم دارد. او در روابط خارج از عراق، قرابت زیادی به کویت دارد و در دوره نمایندگیاش در پارلمان، همزمان به عنوان سفیر کویت هم بوده است و قطعا یکی از مهرههای نزدیک به کویت در سیاست خارجی عراق است اما تا حد زیادی جزو مستقلین هست. اوایل ضد مقتدی نبود، ولی بعد از جریان تشرین ضد مقتدی شد!
طلال الحریری: وی «حرکت ۲۵ اکتبر» را تأسیس کرد و صریحترین فعال سیاسی عراق است که حامی تطبیع، عادی سازی روابط با اسرائیل، است.
غیث التمیمی: وی مؤسس حزب «مواطنون» است. او در ابتدا طلبه و جزو جیش المهدی بوده است. بعد از مدتی رئیس یک مؤسسه تقریب مذاهب میشود. حدود سالهای ۲۰۱۲ به انگلیس مهاجرت میکند و آنجا عمامه را کنار میگذارد و در انتخابات پارلمان برجسته میشود. شبکه الحره قبل از قضایای اکتبر، مستندی در مورد فساد جنسی در حوزه نجف میسازد و بحث صیغه و … را مطرح میکند. در این مستند از صحبتهای غیث التمیمی هم استفاده میشود و او دلیل خارج شدن خودش از حوزه را همین فسادها عنوان میکند! او در لندن با برخی خانوادههای مأمورین موساد ارتباط دارد و عکسهای وی با اینها در فضای مجازی موجود است. غیث التمیمی الان با مقتدی رابطه خوبی ندارد و تا حدی حامی تطبیع و عربستان و امارات است و بخاطر حضورش در اربیل در اکتبر ۲۰۱۹ از مسعود بارزانی هم تمجید میکند.
عبدالحسین عبطان شخصیت نسبتا جوانی است که ورزشگاه بصره را افتتاح کرد و خیلی بازیها در این ورزشگاه برگزار شده که یک امتیاز جدی برای او به حساب میآید. این فرد در افکار عمومی عراق نسبتا کارآمد شناخته میشود به همین دلیل میتوانیم او را به عنوان یکی از گزینههای نخست وزیری آینده عراق جدی بگیریم.
علا الرکابی: او مؤسس جنبش«امتداد» و اهل ناصریه و دکتر داروساز است. ناصریه در اعتراضات ۲۰۱۹ قطب آشوب بود و تندترین شعارها و فعالیتها را داشت، او در انتخابات۲۰۲۱ کاندید شده و تاحدی یک تشرینی مثبت به حساب میآید! اظهارات شدیدی ضد ایران ندارد و میتوانیم او را مستقل بدانیم. عدهای از جوانان عضو جنبش امتداد در سفری که به اردن داشتند با سرکنسول اسرائیل دیدار میکنند و جنبش امتداد یک بیانیه علیه آنها صادر میکند و آنها را رسما از جنبش اخراج میکند. در میان جریانات تشرینی، بیشترین استقبال از حرکت امتداد است، چون پتانسیل جذب اجتماعی بالایی دارد و شعارهایی مطرح میکند که با جامعه عراق بیگانه نیست. ضمن اینکه علا الرکابی مثل یک رهبر در اعتراضات ۲۰۱۹ حضور میدانی داشته است.
اسعد الناصری: امام جمعه منصوب جریان صدر بوده و به دلیل صحبتهای شدیدِ ضد ایران، از جریان صدر اخراج شد. او در حوزه ناصریه فعال است و چون تشکیلات خاصی ندارد فعالیتهای او بعد از اعتراضات ۲۰۱۹ فروکش کرده است.
صلاح العرباوی: حزب«الوعی» را تشکیل داد او جزو جریان حکمت بود. خیلی افراد معتقدند، حرف او همان حرف جریان حکمت است و حرف جدیدی ندارد، ولی خودش تلاش کرده بگوید متفاوت است!
ضرغام ماجد: ظاهرا پزشک و در حوزه بابل فعال است. او هم تقریبا فرد مثبتی است و رویکردهای ضد ایرانی او زیاد نیست. اخیرا به دنبال گسترش فعالیتهای خودش به استانهای سنی نشین بوده اما از حضور وی ممانعت کردند! ضرغام ماجد تشکیلات سیاسی خاصی ندارد به همین دلیل بعید است آینده روشنی داشته باشند.
جریانهای جدید منشعب شده از جریانهای قدیمی
محمد شیاع السودانی، وزیر کار دولت قانون بود که سال ۲۰۱۵ از حزب الدعوه استعفا داد و تشکل «الفراتین» را تأسیس کرد که رویکردهای ملی گرایانه دارد و ضد ایران و آمریکا نیست. وی بلحاظ سیاسی معتدل و بیشتر تمرکز او روی مباحث اقتصادی و بازسازی عراق و تولید داخلی است.
عبدالحسین عبطان، مؤسس حزب «اقتدار» که فعالیتهای گستردهای دارد و لیستی برای انتخابات 2021 داده که بیشتر طیفهای ملیگرا هستند و بعضا تشرینیهای نسبتا مثبت در لیست وی حضور دارند، بعلاوه حامیان حاج قاسم و ابومهدی هم داخل لیست هستند. رویکرد مثبتی نسبت به ایران دارد ولی خودش را تابع ایران نمیداند. بلحاظ اخلاقی رویکرد اسلامی دارد و فردی پراگماتیست با گرایش به مقاومت است. او وزیر ورزش و جوانان دوره حیدر العبادی بوده و عضو جریان حکمت بوده که جدا شده است. عبدالحسین عبطان شخصیت نسبتا جوانی است که ورزشگاه بصره را افتتاح کرد و خیلی بازیها در این ورزشگاه برگزار شده که یک امتیاز جدی برای او به حساب میآید. این فرد در افکار عمومی عراق نسبتا کارآمد شناخته میشود به همین دلیل میتوانیم او را به عنوان یکی از گزینههای نخست وزیری آینده عراق جدی بگیریم.