مکتب فلسفی اصفهان یک مکتب فلسفی اسلامی است. این مکتب توسط میرداماد تأسیس شد و در کار ملاصدرا به تکامل کامل رسید. این نام توسط سید حسین نصر و هانری کوربین ابداع شد.
ردنا (ادیان نیوز)- به دلیل توجه شاه عباس در دوره صفویه در ایران به سنت فکری در اسلام، اصفهان به همراه شهرهای ری و شیراز به شهر دانشگاهی معروف و مرکز فکری ایران در آن زمان تبدیل شد.
این مکتب زمانی شروع به توسعه کرد که ایران از نظر اقتصادی و سیاسی باثبات بود. دربار صفوی همچنین بودجه ای برای هنر فراهم کرد که به توسعه نیز کمک کرد.
در آن زمان اختلافات زیادی بین علمای شیعه مانند احمد علوی و علمای مسیحی و یهودی وجود داشت. در این دوره حیات فکری سهروردی توسط میرداماد و ملاصدرا احیا شد.
از نظر سید حسین نصر، این مکتب هم در رابطه فلسفه و نبوت و هم در تربیت ملاصدرا نقش مهمی دارد. مکتب اصفهان زیرمجموعه مکتب فلسفی شیراز است.
فیلسوفان متعددی که جزء مکتب شیراز نبودند نقش بسیار مهمی در تهیه مکتب اصفهان داشتند، مانند ابن ترکه، قادی میبدی و ابن ابی جمهوری احسایی. گروه بنیانگذاران بعد از آن شیعه را به عنوان مذهب رسمی در ایران اعلام کردند تا کل کشور را با پایتختی اصفهان متحد کنند.
بنیانگذار مکتب فلسفی اصفهان
میرداماد مکتب فلسفی اصفهان را تأسیس کرد. او برادرزاده محقق کرکی از علمای مهم شیعه بود که در فقه شیعه نفوذ داشت. برخی او را در نتیجه مسئله زمان با پیشگویی های فلسفی آشنا می دانند. کربن، میرداماد را دارای ذهنی تحلیل گر و آگاه به بنیان دینی معرفت توصیف می کند.
شاید مهم ترین ویژگی فلسفه میرداماد ترکیبی است بین اندیشه های ابن سینا و ابن رشد یا سنتز او بین امر عقلی و معنوی باشد.
نظریه میرداماد در باب زمان به اندازه نظریه حدوث دهری مشهور است، هرچند نظر فلسفی داماد مورد انتقاد شاگرد حدوث، ملاصدرا قرار گرفته است. از نظر تاریخی، اختلاف نظرهای فلسفی زیادی در موضوعاتی مانند زمان، بین ملاصدرا و میرداماد رخ داد.
میر ابوالقاسم فندرسکی فیلسوف مشاء و پیرو فارابی و ابن سینا بود. او بر خلاف اشراق، مشاء بود. او به عنوان یک دانش پژوه در مکتب اصفهان دروس علمی متعددی مانند ریاضیات و طب را تدریس کرد.
این بحث وجود دارد که آیا ملاصدرا زیر نظر او تحصیل کرده است یا نه، اگرچه این دو به طور گسترده با هم کار می کردند. او همچنین چندین اثر در مورد فلسفه هند، مجموعهای از رسالهها در هنرهای زیبا، و یکی درباره تجربیات عرفانی خود نوشت.
به گفته نصر، او در فلسفههای مختلف، شعر، کیمیا و فلسفه یوگا تسلط کامل داشت. میر فندرسکی برای نگارش رساله سناییه با میرداماد همکاری کرد و سعی کرد فلسفه و نبوت را پیوند دهد. میر فندرسکی همچنین تلاش کرد چندین اثر فلسفی هندی را به فارسی ترجمه کند.