اهل اشک و ناله و ضجه است، عطوف است جامعه سارق،کاذب و فتان و امثال آن
نیست. جامعهای که عاطفی است مردم آن دیگر برای هم چاقو نمیکشند. این از
برکات روضه و جریان کربلاست. همان طور که فرمود در میلاد و خوشحالی ما
خوشحال باشید هم یک طرف دیگر این جامعه عطوف، خندان است. این جامعه خندان و
با نشاط است. این جامعهای که اشک و خنده آن سر جایش باشد جامعهای عطوف
است و اهل چاقو کشی نیست. این دو عامل یعنی حزن و خنده به خاطر اهل بیت
واقعاً جامعهساز است و جامعه را متمدن میکند.
حضرت آیتالله
جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات ۲۲ تا ۲۶ سوره
«زمر» روز دوشنبه، ۲۶ آبان ماه، بیان کرد: سوره مبارکه زمر هم معارف الهی و
توحیدی را برهانی میکند و هم برای اوحدی از اهل سیر و سلوک راه نشان
میدهد و هم از قبال کسانی که مؤمن هستند و سر از کفر و نفاق در آوردهاند
آنها را تهدید و انذار میکند.
وی ادامه داد: آیه «اللَّهُ نَزَّلَ
أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» میتواند از غرر آیات این سوره مبارکه باشد برای
اینکه این آیه بین وحدت و کثرت جمع کرد، روش تفسیر قرآن را نشان داد، راه
سیر و سلوک اوحدی از اشخاص را مشخص کرد و ضمن اینکه جمله، جمله خبریه است
به داعیه انشاء میتواند القا شده باشد که راه نشان داده باشد و هدایت ویژه
اهل معرفت را مشخص کرد. فرمود از این سخن، سخنی بالاتر نیست. وحدت و کثرت
را ملاحظه کرد، اجمال و تفصیل را ملاحظه کرد جمع و مفرد را ملاحظه کرد،
گاهی جمع سخن گفت گاهی مفرد. فرمود احسن الحدیث که مفرد است، کتاب است کتب
نیست، اما این مثانی که در این آیه جمع است بعد از این است که واحد را
تکثیر کرد، مجمل را مفصل کرد و مفرد را جمع کرد و فرمود این کتاب متشابه
است. منظور از تشابه، تشابه درونی است و بیرونی نیست و زمانی که درونی بود
یعنی اینکه در کتاب کثرت وجود دارد.
این مرجع تقلید بیان کرد: پس
این کتاب میشود صور، آیات و اگر صوری و آیاتی نباشد این کتاب متشابه به
چیزی خواهد بود. اوصافی مانند متقن، مبرهن، لایاتیه من بین یدیه و لا من
خلفه است که میتواند وصف کتاب باشد اما وقتی گفته میشود کتاب متشابه است
یعنی آیات و صور او همگون هستند و وحدت دارند و زمانی که کثرت ملاحظه شد پس
جمع هم میتواند باشد برای همین است که مثانی برای کتابی که مفرد است به
صورت جمع آمده است. در این صورت مثانی یعنی انعطاف در آیات که هر آیه و
سورهای به سایر آیات نظر دارند و همین میشود تفسیر قرآن به قرآن چرا که
وقتی همه آیات به همدیگر نظر دارند ممکن است آیات دیگر بتوانند مشکلات یک
آیه را حل کنند.
وی افزود: هدایتهای قرآن به چند صورت بیان شدهاند
هدایت اول همان هدایت عمومی است که برای عموم مردم است «شَهْرُ رَمَضَانَ
الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِّلنَّاسِ» و آیاتی که در موارد
چون نذیرا للبشر، نذیر للعالمین، ذکری للبشر و همچنین آیاتی که با یا ایها
الناس نازل شده است اشاره به همین هدایت عمومی دارد. این هدایت به معنای
ارائه طریق است و هدایت ابتدایی است. یک سری هدایت، هدایتهای پاداشی است
مانند «وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا» و آیه «وَ مَنْ یؤْمِنْ بِاللَّهِ
یهْدِ قَلْبَه» این هدایت هم فیض جدیدی میآورد و انسان گرایش پیدا میکند
به فضیلت و نماز اول وقت. این هدایت برای خواص اهل فضیلت است.
آیتالله
جوادی آملی بیان کرد: اما آنهایی که اوحدی اهل معرفت هستند نیز سیر و
سلوک آنها را نشان داد، انبیاء، ائمه و شاگردان مخصوص آنها. خیلیها مکه
میروند اما اینطور نیست که هنگام لبیک گفتن حنجره آنها بند بیاید. روایت
شده است که حنجره امام سجاد (ع) هنگام طواف و لبیک گفتن گرفت، خدمت ایشان
رسیدند و گفتند چه شد یابن رسول الله؟ ایشان فرمودند میترسم لبیک بگویم و
خداوند بگوید لا لبیک. در مورد امام حسن مجبتی (ع) وارد شده است که ایشان
هر وقت میخواستند «قد قامت الصلاه» بگویند دو پهلویش میلرزید از ایشان
دلیل آن را پرسیدند و گفتند چرا صورتتان در این هنگام زرد میشود فرمودند
که میخواهم امانت الهی را ادا کنم شاید نتوانم.
وی ادامه داد:
بنابراین وقتی خداوند میفرماید «أَلاَ بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ
الْقُلُوبُ» این اطمینان قلب به راحتی به دست نمیآید این جان کندن
میخواهد. آن آرامشی که حضرت امیر (ع) داشت و هیچ تهدیدی ایشان را چه در
جنگ و چه در غیر جنگ تهدید نمیکرد و باعث از بین رفتن آرامش ایشان نمیشد
در مورد حضرت رسول فرموده است هر وقت در زمان جنگ احساس هراس میکردیم
نزدیک پیامبر که میشدیم مثل این بود که وارد یک قلعه و سنگر میشدیم. این
آرامش به راحتی حاصل نمیشود. این راه خواص از علما و اهل معرفت نیست این
برای کسانی است که وقتی میخواهد نماز بخواند میلرزد یا وقتی میخواهد
لبیک بگوید حنجرهاش میگیرد.
این مفسر قرآن کریم تشریح کرد: کرامت و
معجزه علم نیست که کسی بخواهد یاد بگیرد. خداوند در مورد حضرت داوود دو
کار انجام داد یکی به او زره بافی آموزش داد که این فن و حرفه بود و دیگران
هم توانستند و یاد گرفتن و دیگری به او معجزه و کرامت این را داد که آهن
در دست او لطیف و خم شود. این کرامت است که راه فکری ندارد و علم نیست و به
قداست روح وابسته است روح اگر منزه و مقدس شد مجرای تدبیر الهی میشود
مانند فرشتگان میشود که مدبرات امر هستند لذا آهن در دستش نرم میشود لذا
در جریان زره بافی فرمود: «وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَّکمْ» اما
درباره آهن فرمود: «وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ» ما نرم کردیم نه اینکه به
او یاد دادیم چگونه نرم کن. پس الانه حدید به دست اوست.
آیتالله
جوادی آملی عنوان کرد: پس وقتی او میتواند آهن را نرم کند دل انسان را هم
خواهد توانست نرم کند. چند چیز است که دل را به واقع نرم میکند یکی از
آنها جریان شهادت سیدالشهدا(ع) است. جریان امام حسین (ع) سهم تعیین
کنندهای در ایجاد امنیت و آرامش دارد. این جریان باعث اشک میشود و این
اشک با جامعه را چه کار میکند؟! جامعهای که اهل اشک و ناله و ضجه است این
جامعه عطوف است جامعه سارق و کاذب و فتان و امثال آن نیست. جامعهای که
اهل اشک است عاطفی است جامعهای که عاطفی است دیگر برای هم چاقو نمیکشند.
این از برکات روضه و جریان کربلاست. همان طور که فرمود در میلاد و خوشحالی
ما خوشحال باشید هم یک طرف دیگر این جامعه عطوف، خندان است. این جامعه
خندان و با نشاط است. این جامعهای که اشک و خنده آن سر جایش باشد جامعهای
عطوف است و اهل چاقو کشی نیست. این دو عامل یعنی حزن و خنده به خاطر اهل
بیت واقعاً جامعه ساز است و جامعه را متمدن میکند. خشونت در اثر نبود
عطوفت و خنده و نشاط است.
منبع : شفقنا