عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: در میان نیروهای سردار سلیمانی افرادی از مذاهب، ادیان و ملیتهای مختلف حضور دارند و آنان به مذهب و دین همدیگر احترام میگذارند. بنابراین مکتب شهید سلیمانی خاستگاه اتحاد و همگرایی است و این امر یکی از بسترهای اصلی زمینهسازی ظهور محسوب میشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بیست و پنجمین نشست علمی در همایش «فرهنگ انتظار و راهبرد مقاومت شهید سلیمانی» با عنوان «نقش انسجام و اتحاد مسلمانان در زمینهسازی ظهور با تأکید بر مکتب شهید سلیمانی» امروز شنبه ۱۸ دی با ارائه حجتالاسلام والمسلمین حسین الهینژاد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را میخوانید:
اکنون دو بحث کلی را پی خواهیم گرفت که یکی مفهومشناسی و دیگری تصدیقی و چهارچوب نظری است. در زمینه مفهوم شناسی با کلماتی مواجه هستیم. اولین کلمه، انسجام و اتحاد است. انسجام در کتابهای لغوی به معنای هماهنگی و سازگاری است که مترادفهای زیادی همانند ائتلاف، همگرایی، همسویی و همدلی دارد. در قرآن کریم کلمه اتحاد و انسجام را نداریم، اما کلماتی شبیه به آن آمده است. برای مثال خداوند در آیه ۵۲ سوره مؤمنون فرموده: «وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ؛ و این مردم همه یک دین و متفق الکلمه یک امت شمایند و من یگانه خدای شما هستم، پس از من بترسید». کلمه «أُمَّهً وَاحِدَهً» در این آیه یا در آیه ۲۰۸ سوره بقره «کَافَّهً» آمده که به معنای اتحاد و اتفاق نظر است. در آیات دیگری از قرآن کریم نیز کلمات مشابه دیگری هست که بر همدلی و اتحاد مسلمانان دلالت دارند.
معنای اتحاد در اندیشه اسلامی
اتحاد از منظر علوم اجتماعی، به معنای همسویی عقاید و آرا و در عرف سیاسی به معنای همسویی چند حزب سیاسی برای نیل به هدف واحد و نیز ظهور از ماده ظَهَرَ به معنای آشکار و عیان شدن و پدیدهای فرادینی و فرامذهبی است؛ فرامذهبی یعنی همه مذاهب اسلامی و فرادینی یعنی همه ادیان آسمانی آن را قبول دارند. مسئله بعدی درباره زمینهسازی ظهور است. ظهور بسان هر حادثه، که در بستر تاریخ بشریت رخ میدهد، نیاز به برخی از بسترها و تمهیدات دارد تا زمینه آن فراهم شود و به آنها زمینهسازی ظهور گفته میشود.
کلمه بعدی، مکتب شهید سلیمانی است. در مورد شهید سلیمانی سه مقوله را مورد بحث قرار میدهیم که یکی حیات و زندگی شهید، دوم سردار سلیمانی و فعالیتهای وی و شهادتشان است که میتوانیم کارکردها و فوایدی را از قِبَل آن بیان کنیم. مقوله سوم مکتب شهید سلیمانی است. تعاریف مختلفی از مکتب وجود دارد، اما به صورت کلی مکتب یعنی طرحی جامع و منسجم که با جهانبینی و دستورالعملهایی که ارائه میدهد بشر را به سمت کمال و سعادت هدایت میکند.
تعریف شهید مطهری از مکتب
شهید مطهری درباره مکتب میفرمایند که مکتب یک تئوری کلی و طرح جامع و هماهنگی است که هدف اصلی آن تأمین سعادت همگانی تلقی میشود و در آن بایدها و نبایدها، نیازها، دردها و درمانها، مسئولیتها و تکالیف مشخص شدهاند و منبع تکالیف برای همه افراد محسوب میشود. شهید مطهری مکتب را به عنوان ایدئولوژی معرفی میکند که شاید تعریف جامعی نباشد و چون جهانبینی را دربر نمیگیرد، جامع و مانع نیست، بلکه زمانی جامع و مانع است که مکتب را شامل جهانبینی و ایدئولوژی بدانیم. در تعریف دیگر، مکتب را به معنای افکار و آرای نظاممند آوردهاند که مسیر رسیدن به کمال را برای انسان فراهم میکند.
مکتب را با دو رویکرد هستیشناختی و جامعهشناختی تعریف میکنیم. مکتب در نگاه هستیشناختی همان جهانبینی و ایدئولوژی است، اما با رویکرد جامعهشناسی، مکتب یک سبک و نوع خاص از زندگی و روش خاصی در رسیدن به اهداف تلقی میشود. مکتب شهید سلیمانی با رویکرد هستی شناختی قابل تعریف نیست، چراکه شهید سلیمانی دارای یک جهانبینی و ایدئولوژی خاص و هم عرض امامین انقلاب نیست، بلکه از دل مکاتب امامین انقلاب بیرون آمده است. لذا ایشان مکتبی را با رویکرد جامعهشناختی ارائه داد تا بدانیم که چگونه میتوانیم با کاربست ابزار مقاومت با استکبار مقابله کنیم. شهید سلیمانی الگویی را در مبارزه با استکبار و صهیونیسم جهانی ایجاد کرد.
عوامل ظهور در اندیشه اسلامی
در زمینه مباحث تصدیقی و چهارچوب نظری باید گفت ظهور مهمترین و پرکاربردترین مسائل مهدویت است. ظهور هم دارای مسائل مختلفی نظیر شرایط ظهور، رخداد ظهور و نشانههای ظهور و هم زمینههای ظهور است که در میان مباحث مختلف میخواهیم به زمینهسازی ظهور بپردازیم. در مهدویت مهمترین بحث، ظهور و در ظهور نیز مهمترین بحث زمینهسازی آن است که رسالت و وظایف منتظران اهمیت زیادی دارد. برای اینکه بفهمیم مردم چه نقشی در زمینهسازی دارند باید گفت که ظهور متشکل از سه عامل فاعلی، غایی و اِعدادی است.
علت فاعلی که همان نقش ایجادی را دارد مربوط به فعل خداست، چراکه ظهور به اذن خدا در جامعه اجرا میشود. عامل غایی، نقش پیشران را برای ظهور ایفا میکند. عامل غایی همان تحقق عبودیت در جامعه است، اما علت اِعدادی ظهور مربوط به مباحث تمهیدی ظهور است و نقش مردم پررنگ است. بایستی جامعه به نحوی زمینه ظهور را فراهم کند. دو راه برای ظهور وجود دارد که شامل عوامل ایجابی و سلبی است. راه ایجابی یعنی به دنبال کارهایی همانند اعمال صالح، قدرشناسی امام، اتحاد و همگرایی باشیم.
راه سلبی نیز مربوط به عوامل غیبت است. سؤال این است که چه کاری انجام دادیم که غیبت رخ داد؟ ما قدرنشناسی کردیم و ایمان ما به خدا و امام زمان ضعیف بوده است. در رویکرد سلبی نباید کارهایی را انجام دهیم. به نظر میرسد برطرف کردن موانع ظهور، راحتتر از اعمال مثبت جدید باشد و مردم با نگاه به علت اعدادی نقش مهمی دارند.
نقش شهید سلیمانی در زمینهسازی ظهور
باورداشت به مهدویت و انتظار، عامل وحدت و همگرایی است و در کنار آن برخی مؤلفهها زمینه همگرایی و در نتیجه ظهور را فراهم میکنند. مکتب شهید سلیمانی مکتبی است که عامل اتحاد و همگرایی در میان مسلمانان از جنبه فرامذهبی و فرادینی است. شهید سلیمانی در زمان حیات، عامل اتحاد بود و در زمان شهادت نیز عامل اتحاد شد و تشییع جنازه این پیکر پاک نشان از اتحاد گروههای مختلف با فرهنگها و سلایق و نگاه سیاسی متفاوت داشت. در واقع شهادت شهید سلیمانی عامل اتحاد ملتهای خاورمیانه شد و این به نحوی زمینهسازی برای ظهور تلقی میشود.
در این مکتب سه عامل اصلی برای اتحاد وجود دارد. یکی از زمینههای اتحاد در آن مهرورزی شهید سلیمانی بود. ایشان در زمان حیات با عشق و علاقه در میان رزمندگان و مردم حاضر میشدند و به حل مشکلات آنها میپرداختند. شاخصه بعدی عدالت و مساوات است. شهید سلیمانی در خط مقدم بود. به گفته یکی از دوستان ایشان میگفت بیایید نه این اینکه بگوید بروید. این همان نگاه عدالتی و مساوات است. شاخصه بعدی، که زمینه اتحاد در مکتب شهید سلیمانی میشود، احترام به دیدگاه مخالف است و به همین دلیل در میان سربازان سردار سلیمانی افرادی از مذاهب، ادیان و ملیتهای مختلف حضور دارند. لذا این افراد آستانه تحملشان بالاتر رفته و به مذهب و دین همدیگر احترام میگذارند. بنابراین مکتب شهید سلیمانی به خاطر این مؤلفهها، خاستگاه اتحاد و همگرایی است و این امر یکی از بسترهای اصلی زمینهسازی ظهور محسوب میشود.