چکیده :
نگاه به دو متغیر « تبادل فرهنگی » و « تهاجم فرهنگی » و تبیین نسبت های منطقی و اصولی بین آن دو همواره مدخل ورود به سؤالات بسیاری بوده است. یکی از سؤالات آن است که با توجه به اینکه درشرایط کنونی تهاجم فرهنگی واقعیت انکارناپذیری در عرصۀ روابط بین ملت ها و دولت هاست چگونه می توان به گفت وگو و تبادل فرهنگ ها جامعیت بخشید و بین دو متغیر فوق که نسبت معکوسی دارند، ناهمواری های موجود را مرتفع و زمینه های رفع بحران تفاهم میان فرهنگ ها را فراهم کرد؟ فرضیۀ مقاله آن است که تبادل فرهنگی زبان خاص خود را می طلبد که بتواند با تفاهم فرهنگی سوءتفاهم ارتباطات بشری و ملتها را مرتفع سازد. زبان تمدن ها در سایۀ تقابل و تهاجم فرهنگ ها میسور نیست و فرهنگها برای ورود به عرصۀ گفت وگو بایستی به کارایی مثبت فرهنگ تمسک جویند .
فرض این است که تهاجم فرهنگی بسیاری از مبادلات فرهنگی بین ملتها را دستخوش آسیب و زیان کرده و سدی در مقابل مفاهمۀ فرهنگ ها نهاده است که تأیید این فرضیه در دو قسمت عرضه خواهد شد:
الف) تبیین جایگاه تهاجم فرهنگی در تاریخ ملتها و بیان برجستهترین اصول، خصوصیات و سابقۀ تاریخی تهاجم فرهنگی.
ب) بحث نظری در باب تحقق بستر مناسب برای تبادل فرهنگی و قرائت مناسب از کارایی بیرونی فرهنگ ها به منظور حذف زمینههای تهاجم و تقابل فرهنگی.
آشنایی با مفهوم فرهنگ، تمدن، و تهاجم فرهنگی مقدمه ای بر مباحث اصلی این مقاله است.
کلید واژه : تمدن، فرهنگ، تهاجم فرهنگی، تبادل فرهنگی، تفاهم فرهنگی