فرخ میرشاهزاد هر چند پتانسیل کشور در تمام حوزهها را بینظیر و ایران یک بهشت گمشده دانست، گفت: تا زمانی که نفت باشد و ما نفت را تبدیل به پول کنیم گردشگری ما توسعه پیدا نمیکند چون گردشگری به کار حرفهای و برنامهریزی نیاز دارد.
چند سالی میشود که مسئولین کشور حداقل در ظاهر به شکل جدیتری دنبال اقتصاد منهای نفت هستند و برای تحقق آن به سمت عرصههای جدید رفتهاند. یکی از این عرصهها حوزه «گردشگری و توریسم» است، جایی که ایران توانایی ذاتی بسیاری در آن دارد.
از اکوتوریسم یا همان طبیعتگردی تا گردشگری سلامت و از گردشگری مذهبی تا گردشگری تاریخی و فرهنگی ایران پتانسیلهای درجه یکی برای تبدیل شدن به یکی از توریستیترین کشورهای جهان دارد.
این پتانسیلها در کنار کاهش قیمت نفت و نیاز کشور به ورود ارز باعث شده تا مسئولین و به تبع آن مردم این تصور را داشته باشند که در دوران پسا کرونا، با احیای برجام، میتوانیم شاهد سیل ورود گردشگران به کشور باشیم.
فرخ میرشاهزاده، کارشناس توسعه گردشگری و مشاور کیفیت خدمات تاسیسات گردشگری در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان پس از کرونا منتظر سیل گردشگر و درآمد گردشگری باشیم یا خیر، گفت: بستگی دارد نگاه ما به گردشگری چه باشد و که را گردشگر بدانیم. اگر گردشگر را فقط مسافر خارجی بدانیم با ماجرای بسیار پیچیدهای مواجه هستیم، هرچند اگر نگاه ما به گردشگری داخلی هم باشد باز هم با معظلات کمی طرف نیستیم.
وی با بیان این پرسش که ما قبل از کرونا پذیرای گردشگر خارجی بودیم، اما حضور آن گردشگر خارجی چقدر بر اقتصاد کشور ما موثر بود، گفت: ما هیچ وقت به این نتیجه نرسیدیم که اگر میخواهیم در عرصه گردشگری فعال باشیم اول باید بستر گردشگری را در داخل ارتقا دهیم و زیرساختها را برای گردشگری داخلی ارتقا دهیم تا بعد بتوانیم اندک اندک میزبان گردشگر خارجی باشیم.
متاسفانه باید گفت که گردشگری در سالهای اخیر بهترین شعار دولتمردان برای مانور پوپولیستی، جاذبه روشنفکری و تغییر نگاه اجتماعی بوده است.
این کارشناس گردشگری با اشاره به اینکه در این سالها اتفاقات بدی نیفتاده و تفرجگاههای شهری، رستورانها و سرویسهای جانبی توسعه پیدا کردند و حتی بعضی از آنها مثل اقامتگاههای بومگردی بدون حساب و کتاب رشد کردهاند، افزود: اما مسئله اینجا است که ما هنوز مفهوم گردشگری را به درستی درک نکردهایم و زیر ساخت لازم را برای آن نداریم.
میرشاهزاده با اشاره به برخی بحرانهای حوزه گردشگری گفت: تنها در یک نمونه درجه بندی تاسیسات گردشگری ما هرچند در حال محقق شدن است، اما حقیقی نیست و این مسئله بعدها به بحران بدل خواهد شد که دست و پای صنعت گردشگری را خواهد بست.
وی با اشاره به این مسئله که در دوران کرونا متولی زیر ساختهای صنعت گردشگری به فکر کاهش هزینه افتادند، گفت: سادهترین کار برای کاهش هزینهها اخراج نیروی انسانی بود. این نیروهای انسانی پس از خروج از صنعت گردشگری فهمید که این صنعت برای آنها چندان منفعتی نداشت. در نتیجه جذب دوباره این نیرو ساده نخواهد بود چون حس میکند در گردشگری امنیت و آینده شغلی لازم را نخواهد داشت.
این کارشناس گردشگری ادامه داد: در نتیجه اگر کرونا برود و گردشگر خارجی هم وارد کشور شود یکی از بحرانهای بزرگ ما در صنعت گردشگری نبود نیروهای کارآمدی است که بتواند به گردشگران خدمات ارائه دهد. ساختمان خالی هم بدون نیروی انسانی هیچ خدماتی ارائه نمیدهد، هر چند متاسفانه ساختمانهای ما هم نمیتوانند در کلاس بینالمللی خدمات ارائه دهند.
وی با توجه به این مسائل افزود: در نتیجه اگر امروز مرزها را باز کنیم و اجازه دهیم گردشگر به معنای واقعی وارد کشور شود ما شرایط این را نداریم که میزبان خوبی برای گردشگران باشیم. نگاههای قشنگی به گردشگری میشود، اما واقعیت این است عملکرد ما در حوزههای مختلف ضعیف بوده است. در این شرایط اگر گردشگری وارد کشور شود با دیدن سطح خدمات فعلی بیشتر تبدیل به یک ضد تبلیغ برای گردشگری ایران میشود.
میرشاهزاده در واکنش به این حرف که با این وضع ورود گردشگری و دلار گردشگران به کشور یک رویا است، گفت: قطعا همینطور است. کدام دلار وارد کشور ما میشود؟ شما نگاه کنید گردشگر وارد شده به کشور ما اصولا پولدار و خرج کن نیست.
میانگین سنی گردشگران کشور ما بالای ۵۰ تا ۶۰ سال است که گردشگر دوران بازنشستگی و دنبال خرج کردن به صرفه هستند. در واقع ایران برای آنها به عنوان یک قطب گردشگری مطرح نیست بلکه به عنوان یک مقصد ارزان جذاب است.
مقصد ارزان هم به طور طبیعی خدمات کم کیفیتی ارائه میدهد. در نتیجه باید گفت امروز ایران تبدیل به مقصدی ارزان برای مسافران ارزان شده است که گاه انتظاراتی غیرمتعارف نیز دارند که از توان ما خارج است.
این کارشناس گردشگری در پاسخ به این سوال که تا چه حد میتوان روی گردشگری مذهبی حساب کرد، گفت: گردشگری مذهبی اصولا از نظر اقتصادی سودآوری کمتری دارد چون گردشگر مذهبی عموما دنبال سفر اقتصادی و مقاصد مذهبی خود است. با این همه اگر در یک تصویر بزرگتر گردشگری مذهبی در قالب بزرگ گردشگری ببینیم متوجه میشویم که ایران به جز مسلمانان برای زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان هم جاذبههای خاصی دارد.
وی ادامه داد: از بعد تشییع ما مثلث قم، شیراز و مشهد را داریم که زیر ساختهای بدی هم ندارد، اما به برنامهریزی و مدیریت رویداد نیاز دارد. ما در گردشگری مذهبی به مدیریت رویداد نیاز داریم. عربستان با وجود مکه مکرمه عملا رویداد محور عمل میکند و بهترین درآمد را در ایام حج دارد. اما ما چه میکنیم؟ ما به گردشگر ورودی خود گاهی سوپسید هم میدهیم. این کار بد نیست ولی در حاشیه این اقدام چه خدمتی به گردشگر میدهیم تا درآمدزایی شود؟
این کارشناس گردشگری هر چند پتانسیل کشور در تمام حوزهها را بینظیر و ایران یک بهشت گمشده دانست، اما با اشاره به اتکای کشور به درآمد نفت، گفت: تا زمانی که نفت باشد و ما نفت را تبدیل به پول کنیم گردشگری ما توسعه پیدا نمیکند چون گردشگری به کار حرفهای و برنامهریزی نیاز دارد. تا وقتی این مهارتها و یک نهاد تصمیمساز کلان نباشد به نتیجهای نمیرسیم.
همین حالا اگر یک نفر بخواهد رستوران یا هتل تاسیس کند با دهها نهاد و مانع طرف میشود. وقتی سرمایهگذار به این حجم از مانع برخورد کند تصمیم میگیرد پول خود را در جای دیگری سرمایهگذری کند و انرژی هدر ندهد.
وی با اشاره به برخی آمارها درباره رشد صنعت گردشگری نیز گفت: متاسفانه یک از ویژگیها ما آمار سازی است و هر کسی که از مرز رد شده و یک آب معدنی خریده را نیز گردشگر حساب کردهایم. تا وقتی این شرایط حکمفرما باشد و نگاه ما به گردشگر به عنوان عامل گردش نقدینگی و توسعه اقتصادی اصلاح نشود مشکلات حل نخواهد شد.