در طی مطالعه تاریخ معاصر شبه جزیره، در مورد ریشه این نگاه به زن و محروم کردن آنان از حقوقشان آنچه برجسته می نماید قدرت بالای شیوخ سلفی عموما و وهابی خصوصا در مشروعیت دادن به چنین تصمیماتی درباره زنان است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در ماه ها و به خصوص روزهای اخیر خبرهای بسیار متفاوتی درباره وضعیت زنان از عربستان مخابره شده است و بعضا روند تغییرات چنان سریع بوده که دنبال کننده خبر بر اثر سرعت تحولات از آن جا می ماند. از آنجایی که بناست در این مصاحبه پیرامون وضعیت زنان عربستان گفتگو شود، بر تحولات این حوزه تمرکز شده است. در عربستان که به تشدد و سختگیری بر زنان شهرت جهانی داشت از اواخر سال ۲۰۱۷ خبرهایی مبنی بر آزادی های گسترده برای زنان به گوش رسید که موجب شگفتی و تعجب همگان شد. متن زیر حاصل گفتگوی ما با سید هاشم رضوی کارشناس مسائل عربستان سعودی است.
لطفا در ابتدا بهطور خلاصه تاریخچه ای از وضعیت زنان در عربستان از گذشته تاکنون را بفرمائید؟
ناعدالتی جنسیتی در شبه جزیره عربستان موضوع جدیدی نیست و همانطور که میدانید ریشه در تاریخ دارد. مردسالاری، بافت قبیله ای و نگاه مذهبی خاص برخاسته از تفکر تنگ نظرانه وهابیت به زن و سنت هایی که از گذشته در این جامعه رایج بوده باعث تقویت شیء انگاری زنان در عربستان و کشورهای مجاور آن شده است.
این انگارهها به حدی در این جوامع رسوب پیدا کرده بود که، حتی پس از آنکه در بسیاری از جوامع فمنیسم و برابری جنسیتی و تساوی حقوق زن و مرد سکه رایج مطالبات شد، در این کشورها هنوز بر سر اینکه زن حق رانندگی یا رای دادن دارد یا خیر جدل می کردند.
منظور از نگاه تنگ نظرانه وهابیت چیست؟ چه محدودیت هایی برای زنان در این کشور وجود داشت؟
در طی مطالعه تاریخ معاصر شبه جزیره، در مورد ریشه این نگاه به زن و محروم کردن آنان از حقوقشان آنچه برجسته می نماید قدرت بالای شیوخ سلفی عموما و وهابی خصوصا در مشروعیت دادن به چنین تصمیماتی درباره زنان است. تفکر وهابیت اساسا نگاهی تحقیر آمیز به زن دارد و محروم کردن زنان از حقوق اجتماعی و سیاسی در قرن ۲۱ ریشه در تفکری دارد که صدها سال پیش با صدور فتاوهای مضحک و گاها شرم آور در مورد زنان زمینه ساز نقض حقوق آنان در عصر حاضر شده است.
این شیوخ که در عرصه دینی، قدرت خود را همپای قدرت سیاسی حاکمان سعودی می دانستند حاضر به کوتاه آمدن از نظرات افراطی خود در باب حقوق زنان نبودند. تا جایی که حتی هنگامی که مجلس شورای منصوب پادشاه سعودی می خواست به استناد بار مالی حدودا ۳ میلیارد دلاری که هرساله استخدام حدود ۱ میلیون راننده خارجی بر اقتصاد این کشور تحمیل می کند، به ممنوعیت رانندگی زنان خاتمه دهد، هیئت کبارِ علمای سعودی فتوایی صادر کرد و رانندگی زنان را مخالف با شرع اعلام کرد و همه تلاش ها برای لغو این ممنوعیت را با شکست روبرو کرد.
تا پیش از روی کار آمدن ملک سلمان در سال ۲۰۱۵ عربستان تحت حاکمیت سعودی یکی از کشورهایی بود که بالاترین شاخص ناعدالتی جنسیتی را به خود اختصاص داده بود. این محدودیت ها و محرومیت به حدی بود که منجر به نوعی آپارتاید جنسیتی در آن جامعه شده بود.
حتی هنگامی که مجلس شورای منصوب پادشاه سعودی می خواست به استناد بار مالی حدودا ۳ میلیارد دلاری که هرساله استخدام حدود ۱ میلیون راننده خارجی بر اقتصاد این کشور تحمیل می کند، به ممنوعیت رانندگی زنان خاتمه دهد، هیئت کبارِ علمای سعودی فتوایی صادر کرد و رانندگی زنان را مخالف با شرع اعلام کرد و همه تلاش ها برای لغو این ممنوعیت را با شکست روبرو کرد.
شاید برخی تعبیر آپارتاید جنسیتی را مقداری تند و غلوآمیز تلقی کنند اما بررسی وضعیت زنان در عربستان کاملا گواه این موضوع است. تبعیض بین حقوق زن و مرد و ناعدالتی اعمال شده علیه زنان، عدم امکان دسترسی زنان به بسیاری از امکانات، منوط کردن بسیاری از حقوق زنان به میل و اجازه و خواست مردان و جداسازی های افراطی میان دو جنس به حدی در جامعه معمول شده بود که زنان برای کار خارج از خانه بایست از وزارت امور اسلامی که معادل وزارت فرهنگ ماست اجازه اشتغال می گرفتند و این وزارتخانه تنها به زنانی اجازه کار می داد که می توانستد ثابت کنند برای امرار معاش خود نیاز به درآمد آن شغل دارند، که به طور طبیعی بسیاری از زنان مستعد، خلاق و توانمند این کشور به دلیل عدم نیاز مالی نمی توانستند مشغول به کار شوند در نتیجه یا مهاجرت را انتخاب می کردند یا مجبور بودند این ظلم را تحمل کنند و دم نزنند. البته این تنها یکی از موانعی بود که برای منصرف کردن زنان از کار در بیرون از خانه بر سرراه آنان قرار داده بودند. اصولا از آنجایی که سیستم، مخالف نقش آفرینی زن در جامعه بود تعداد موانعی هم که برای محروم کردن زنان از این حق می توانست به کار ببندد را می توان به عدد نفوس مردم عربستان دانست. به اضافه اینکه ورود زنان به برخی مشاغل و مناصب اساسا ممنوع بود به عنوان مثال به کارگیری زنان در وزارتخانه ها، ادارات، برخی سمت های اجرایی، مشاغل مرتبط با دادگستری و موارد مشابه منع قانونی داشت.
همین موضوع باعث شده بود که در سالهای گذشته و علیرغم اینکه زنان تحصیل کرده و دانشگاهی عربستان که کم هم نیستند، پایین ترین درصد اشتغال را در جهان داشته باشند؛ حتی برخی آمارها این میزان را کمتر از ۵ درصد می داند و عمده زنان شاغل نیز در مشاغلی مانند معلمی در مدارس دخترانه و پرستاری در بخش های مربوط به زنان یا کارگاه ها و کارخانه های کاملا زنانه مشغول به کار بودند.
موضوع دیگری که می تواند مخاطب را متوجه عمق فاجعه وضعیت زنان در عربستان کند بحثی تحت عنوان سرپرستی است. اصولا قوانین و مقررات سعودی زن را به عنوان شخصیتی مستقل به رسمیت نمی شناخت و همواره وی ذیل یک مرد به عنوان سرپرست تعریف می کرد. این مرد می توانست پدر، همسر، پدر بزرگ، برادر، عمو یا حتی پسر یک زن باشد. زنی که در عربستان به دنیا می آمد تحت سرپرستی پدر بود و اگر ازدواج می کرد قانون شوهر را سرپرست جدید تشخیص می داد و در صورت فوت سرپرست یا طلاق زن سرپرستی به مرد محرم دیگری که از نظر سنی از زن بزرگتر بود منتقل میشد و اگر محرم بزرگتری وجود نداشت، برادر یا فرزند زن می بایست سرپرستی وی را به عهده بگیرد و در این میان بلوغ زن یا به سن قانونی رسیدن وی هیچ تاثیری در موضوع نمی داد. زنان عربستان از سیستم سرپرستی به عنوان سیستمی برای تملک زن توسط مردان خویشاوند تعبیر می کنند.
جداسازی های افراطی میان دو جنس به حدی در جامعه معمول شده بود که زنان برای کار خارج از خانه بایست از وزارت امور اسلامی که معادل وزارت فرهنگ ماست اجازه اشتغال می گرفتند و این وزارتخانه تنها به زنانی اجازه کار می داد که می توانستد ثابت کنند برای امرار معاش خود نیاز به درآمد آن شغل دارند، که به طور طبیعی بسیاری از زنان مستعد، خلاق و توانمند این کشور به دلیل عدم نیاز مالی نمی توانستند مشغول به کار شوند در نتیجه یا مهاجرت را انتخاب می کردند یا مجبور بودند این ظلم را تحمل کنند و دم نزنند.
این سرپرست بود که می بایست کارهای روزمره مربوط به زنان تحت سرپرستی اش را اداره می کرد و تشخیص می داد که این زنان اجازه دارند که چه کاری انجام دهند یا اینکه حق انجام چه کارهایی را ندارند. قوانین و مقررات حاکم بر جامعه عربستان نیز اراده این سرپرست را بر اراده و خواست زنان تحت سرپرستی اش ترجیح می داد هرچند که مولی از مولی علیه در تحصیلات و سواد و فهم و درک و چه بسا محجوریت و شخصیت در حد پایین تری بود. اما اینکه این سیستم سرپرستی شامل چه ساحت هایی از زندگی زنان میشد این خود قصه پرغصه دیگری بود. زن بدون اجازه سرپرست نمی توانست به سفر برود، ازدواج کند، آموزش ببیند، به بیمارستان برای درمان برود، معامله حقوقی حتی در حد رهن و اجاره مسکن انجام دهد، مدارک هویتی درخواست کند یا حتی به تنهایی به از داخل عربستان برای حج به مکه برود و یا اینکه پس از انقضای مدت محکومیت از زندان خارج شود.
چرا تا پیش از روی کار آمدن ملک سلمان وضعیت برای زنان بسیار سختگیرانه و بعد از پادشاهی وی اوضاع به طور چشمگیری تغییر کرد؟
در سال های اخیر و به خصوص پس از شبه کودتای سلمان علیه خاندان سعودی و به قدرت رساندن پسرش محمد در سال ۲۰۱۷ شاهد تغییراتی به ظاهر اساسی در وضعیت زنان این کشور هستیم. به طور کل با روی کار آمدن محمد بن سلمان وضعیت عربستان بیش از همه از لحاظ سیاسی دگرگون شد. شاهزاده جوان که با سرکوب عموها و برادرزادگان قدرتمند و دیگر بزرگان خاندان سعودی و برخلاف همه پروتکل های رایج تا آن زمان به ولایتعهدی رسیده بود و به تخت پادشاهی نظر داشت ناامید از پشتوانه های سنتی قدرت به دنبال حامیان دیگری برای مشروعیت دادن به حاکمیت خود بود. لذا دست به تغییرات گسترده ای در همه ابعاد حکومت از سیاست و اقتصاد و فرهنگ و… زد. محمد بن سلمان به خوبی دریافته بود، زنان عربستان که نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند بیشترین فشار ناشی از سیاست های غلط حکومت سعودی را تحمل کرده اند. از سوی دیگر تغییر در وضعیت زنان باعث می شد که فشار کشورها و سازمان ها و نهادهای حقوقی غرب غلیه سعودی کاهش یابد و غرب را در حمایت از خود همراه کند.
از سوی دیگر کاهش محبوبیت و به تبع آن نفوذ و قدرت شیوخ وهابی بخصوص پس از تحولات سالهای اخیر منطقه و جنایات تندروهای سلفی در سوریه و عراق و حتی خود عربستان و گاها کشورهای غربی زمینه را برای برخورد بن سلمان با آنان فراهم کرده بود. هرچند بن سلمان همه افرادی را که ظرفیت اعتراض به برنامه های وی را داشتند دستگیر و زندانی نمود؛ همچنین برای اطمینان بیشتر با تغییراتی در ساختار هیئت کبارِ علما از وابستگی آنان اطمینان لازم را حاصل کرده و تغییرات مورد نظر خود را اعمال کرد.
زنی که در عربستان به دنیا می آمد تحت سرپرستی پدر بود و اگر ازدواج می کرد قانون شوهر را سرپرست جدید تشخیص می داد و در صورت فوت سرپرست یا طلاق زن سرپرستی به مرد محرم دیگری که از نظر سنی از زن بزرگتر بود منتقل میشد و اگر محرم بزرگتری وجود نداشت، برادر یا فرزند زن می بایست سرپرستی وی را به عهده بگیرد و در این میان بلوغ زن یا به سن قانونی رسیدن وی هیچ تاثیری در موضوع نمی داد. زنان عربستان از سیستم سرپرستی به عنوان سیستمی برای تملک زن توسط مردان خویشاوند تعبیر می کنند.
استراتژی هایی که بن سلمان در خصوص زنان اتخاذ کرد کدامند؟
در سال ۲۰۱۷ بن سلمان از سندی به نام چشمانداز ۲۰۳۰ رونمایی میکند که ریشه خیلی از تحولات عربستان میباشد، چه تحولات سیاسی، چه اقتصادی، چه فرهنگی و اجتماعی که شامل مسائل زنان هم میشود. یعنی میتوان ادعا کرد استراتژی بن سلمان در خصوص زنان همین چشمانداز است و اصلیترین و مهمترین مبحثی که در چشمانداز مطرح شده برابری جنسیتی میباشد! کشوری که تا ۴ سال پیش حق رانندگی به زنان نمیداد الان شعار برابری جنسیتی میدهد که این برابری جنسیتی همه چیز را شامل خواهد شد. لغو ممنوعیت رانندگی زنان، بازگشایی سینماها، برگزاری کنسرتها و لغو ممنوعیت مختلط بودن زن و مرد در اماکن عمومی، حذف مقررات مربوط به سرپرستی و قیمومیت مردان بر زنان به گونه ای که زنان اکنون نه تنها مجاز هستند تنهایی به سفر بروند بلکه می توانند با وجود داشتن خانواده در مسکن مستقل به همراه دخترانی دیگر یک زندگی به سبک غربی داشته باشند از جمله این آزادی هاست. همچنین برای دختران در مدارس زنگ ورزش تعریف شده است یا اینکه در سالگرد تشکیل حکومت سعودی زنان می توانند به ورزشگاه ها بروند. پس از آن پادشاه حق رانندگی را به زنان داد یا اینکه زنانی به مناصب مهمی چون سفیر یا شهردار و .. گمارده شدند.
آزادی های دوره سلمان به این موارد ختم نمی شود. زنان عربستان اکنون اجازه یافته اند به کنسرت ها و کلوپ های رقص مختلط رفته و در آنجا مواد مخدر یا مشروبات الکی مصرف کنند.
اهداف بن سلمان از اتخاذ چنین استراتژی هایی چیست؟
اهداف بن سلمان را باید فارغ از بحث زنان بررسی کرد چرا که بن سلمان صرفا برای ایجاد برابری جنسیتی نیامده است.
همانطور که پیشتر ذکر شد بن سلمان با یک شبه کودتا به قدرت رسید. ملک سلمان دو تا از برادران و یکی از برادرزاده هایش را قربانی کرد تا بن سلمان به قدرت برسد؛ لذا بن سلمان که از مسیری خلاف مسیر ۱۰۰ ساله آل سعود به حکومت رسید باید به نحوی به حکومت خود مشروعیت میبخشید؛ هم در بعد داخلی و در اذهان مردم هم در بعد بین الملل به خصوص بین کشورهای منطقه.
کشوری که تا ۴ سال پیش حق رانندگی به زنان نمیداد الان شعار برابری جنسیتی میدهد که این برابری جنسیتی همه چیز را شامل خواهد شد. لغو ممنوعیت رانندگی زنان، بازگشایی سینماها، برگزاری کنسرتها و لغو ممنوعیت مختلط بودن زن و مرد در اماکن عمومی، حذف مقررات مربوط به سرپرستی و قیمومیت مردان بر زنان به گونه ای که زنان اکنون نه تنها مجاز هستند تنهایی به سفر بروند بلکه می توانند با وجود داشتن خانواده در مسکن مستقل به همراه دخترانی دیگر یک زندگی به سبک غربی داشته باشند از جمله این آزادی هاست. آزادی های دوره سلمان به این موارد ختم نمی شود. زنان عربستان اکنون اجازه یافته اند به کنسرت ها و کلوپ های رقص مختلط رفته و در آنجا مواد مخدر یا مشروبات الکی مصرف کنند.
یکی از راه های مشروعیت بخشیدن، همین چشمانداز بود که وی خواست با چنین تحولاتی به قدرت رسیدن خود را بسیار مثمر ثمر جلوه دهد به طوری که همگان اظهار کنند چه خوب شد وی به جای دیگران به قدرت رسید!
ضمن اینکه بن سلمان میداند که با اجرای این سند، میتواند جامعه را همانطور که غربی ها میخواهند پیش ببرد. چراکه در تنظیم سند از مشاوران غربی کمک گرفته است. لذا حمایت غرب را برای خود خواهد داشت.
علاوه بر مشروعیت بخشیدن و جلب حمایت غرب، بعد از بهار عربی، حکام عربستان دریافتند که جامعه عربستان دیگر کشش و توان تحمل فشار و اجباری بیش از این را ندارد و اگر فشار همچنان ادامه یابد ممکن است عربستان نیز به یک بهار عربی دچار شود، پس آزادی هایی را اعمال کردند که آزادی زنان را نیز شامل میشد. در اینجا ذکر این نکته لازم است که این آزادی ها غالبا از نوع اجتماعی هستند زیرا امکان اعطای آزادی سیاسی در این کشور وجود ندارد و هرگونه آزادی یا اجازه اصلاحات به مردم در بعد سیاسی منجر به نابودی سیستم پادشاهی آل سعود خواهد بود پس آزادی در هر زمینه ای دیده میشود به جز سیاسی.
شاهزاده جوان که با سرکوب عموها و برادرزادگان قدرتمند و دیگر بزرگان خاندان سعودی و برخلاف همه پروتکل های رایج تا آن زمان به ولایتعهدی رسیده بود و به تخت پادشاهی نظر داشت ناامید از پشتوانه های سنتی قدرت به دنبال حامیان دیگری برای مشروعیت دادن به حاکمیت خود بود. لذا دست به تغییرات گسترده ای در همه ابعاد حکومت از سیاست و اقتصاد و فرهنگ و… زد. محمد بن سلمان به خوبی دریافته بود، زنان عربستان که نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند بیشترین فشار ناشی از سیاست های غلط حکومت سعودی را تحمل کرده اند. از سوی دیگر تغییر در وضعیت زنان باعث می شد که فشار کشورها و سازمان ها و نهادهای حقوقی غرب برغلیه سعودی کاهش یابد
اتخا چنین سیاست هایی بن سلمان را با چه چالش هایی مواجه کرده است؟
اما دوران گذار از سنت به مدرنیته در دوره سلمان چنان به سرعت طی شد که باز هم زنان قربانی آن شدند. به عنوان مثال وی که برخلاف گذشته زنان را تشویق به خروج از خانه و حضور در جامعه و مشارکت در بازار و اقتصاد کرده است، در بازار کار هجوم زنان جویای کار و نبود شغل مناسب، دستمزد کم زنان در برابر مردان، تفکر سنتی جامعه در تقابل با کار زنان چالشهای بسیاری برای زنان بوجود آورده است.
علاوه بر این، تحولات اخیر که با برچیدن پلیس مذهبی موسوم به کمیته های امربه معروف همراه بود زنان عربستان را با پدیده افزایش اذیت و آزار جنسی روبرو کرده و امنیت آنان را تحت الشعاع قرار داده است و هرچند که مورد استقبال جوانان قرار گرفته اما خانواده ها به آن به چشم مراسمهای مختلط نفرتانگیز همراه با آزار و اذیت نوامیس مردم می نگرند. در همین جشن های اخیری که تحت عنوان فستیوال ریاض برگزار شد بی بی سی گزارش داد که فراگیر شدن این جشن ها، ترس زنان این کشور را از افزایش پدیده آزار و اذیت علیه آنها افزایش داده است. گزارشهای مبنی بر آزار و اذیت زنان آنقدر بالا بوده که سازمان امنیت عمومی با هدف جلوگیری از مستندسازی حوادث آزار و اذیت، عکاسی با تلفن همراه در مکانهای تفریحی را ممنوع کرده است.
تحولات اخیر که با برچیدن پلیس مذهبی موسوم به کمیته های امربه معروف همراه بود زنان عربستان را با پدیده افزایش اذیت و آزار جنسی روبرو کرده و امنیت آنان را تحت الشعاع قرار داده است و هرچند که مورد استقبال جوانان قرار گرفته اما خانواده ها به آن به چشم مراسمهای مختلط نفرتانگیز همراه با آزار و اذیت نوامیس مردم می نگرند. در همین جشن های اخیری که تحت عنوان فستیوال ریاض برگزار شد بی بی سی گزارش داد که فراگیر شدن این جشن ها، ترس زنان این کشور را از افزایش پدیده آزار و اذیت علیه آنها افزایش داده است.
در این میان بدترین وضعیت را زنانی دارند که برای بهبود وضعیت زنان دست به مبارزات مدنی و حقوقی زنده اند. در حال حاضر بیش از ۱۰۰ زن در عربستان به دلیل چنین فعالیتهایی با سرکوب شدید حکومت روبرو شده که حدود ۶۰ نفر از آنان همچنان به طور خودسرانه در بازداشت به سر میبرند و کسانی که آزاد شده اند با محدودیتهای مانند ممنوعیت از سفر مواجه هستند.