عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، نظامسازی دینی را استنطاق خدایی از کل هستی دانست و گفت: نظامسازی دینی بدان معناست که بتوانیم به تدریج با تجارب تاریخی و حرکتهای عقلی و حیث تربیتی که از دین فرا گرفتهایم، حیث خدایی را در پدیدهها استنباط کنیم و با ترکیب بین آنها نظامسازی دینی درست کنیم.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین احمد رهدار، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) ۹ بهمن ماه در پنل کارگروه نظام سازی همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده که از سوی پژوهشکده شهید صدر و با همکاری دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد، با اشاره به سخن برخی مبنی بر اینکه در نظامسازی ابتدا باید مفاهیم و واژگان را شفاف کنیم، گفت: بنده معتقدم برخی مسائل باید به صورت فرایندی شفاف شود، مثلا ما اگر بحثی درباره مشکلات جوانان داشته باشیم، کسی اگر بگوید تا چه سنی، جوان حساب میشود حرف نادرستی نزده است ولی تاثیری در صورت مسئله ندارد. درنگ در بحث مفهوم نظامسازی هم نباید آنقدر ما را معطل کند که از اصل موضوع عقب بمانیم، زیرا همه ما درک اجمالی از مفهوم نظامسازی داریم و همین هم برای بحث ما کفایت دارد.
وی افزود: درک بنده از نظامسازی این است که چه کنیم همه داشتههای معرفتی، تجربی و ابزاری در اختیار ما در هماهنگی حداکثری بتواند اهداف و مقاصد حرکت ما را تامین کند، زیرا ما وقتی ما یک فرد انقلابی، مسلمان و یا فرد انسانی در درون نظام اسلامی هستیم مقاصد و اهداف خود را داریم و به عنوان فرد انقلابی یک دغدغه و به عنوان مسلمان یک دغدغه داریم، ما افراد و مؤسساتی با ظرفیتهای تقریبا مشابه با نتایج زیستی متفاوت داریم و فرد و گروهی موفقتر است که بهتر از امکانات و توان و استعداد خود بهره ببرد.
رهدار بیان کرد: اصل نظامسازی، هماهنگ کردن ظرفیتها و داشتههای بالقوه است. نوع جریانات فکری و افراد، معتقد به این مقدار از نظامسازی هستند چه رسد به اینکه آن را از مقیاس خرد به کلان تغییر دهیم. نفس وجود نظامهای عینی در جهان هم کفایت میکند که بگوییم امکان نظامسازی وجود دارد لذا ما باید از امکان اسلامیسازی عبور کرده و سراغ نظامسازی مطلوب و چگونگی آن برویم.
پرداخت به امکان اسلامیسازی، کلاه روشنفکران بر سر حوزه است
وی افزود: همه نظامات ساخته شده در دنیا حاصل معرفت بشری است، چگونه با معرفت بشری که منبع دینی ندارد امکان نظامسازی داریم ولی وقتی استفاده از منابع دینی به میان آید امکان آن نیست؟ دین خمیری نیست که در هر قالبی بیرون بیاید ولی دین به معنای معرفت دینی با اینکه بشری است ولی ما به ازاء اضافه هم دارد.
وی تاکید کرد: بنابراین عنوان امکان نظامسازی، کلاهی است که روشنفکران بر سر ما گذاشتهاند. ما ۴۰ سال است که نظامی تشکیل دادهایم که دنیا را بهم ریخته و آن وقت ما بر سر امکان و عدم امکان بحث کنیم؟ بنده معتقدم که به جای ضرورت و امکان دنبال چگونگی و نظامسازی مطلوب برویم.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه ولایت تشکیکی است، اظهار کرد: خیلی از کائنات مجبورند رنگ خدا را بگیرند و در آیات قرآن و مجموعه روایات هم بر این مسئله تاکید شده است ولی انسان در مجموعه کائنات، با اراده خلق شده است. حال جای این پرسش وجود دارد که اگر تعریف ما از دین مجموعه بایدها و نبایدها باشد و از طرفی ما با بشری روبرو هستیم که عقل دارد و باید و نبایدهایی را درست میکند آیا وقتی این دو را کنار بگذاریم نظام دینی به معنای آن است که تجارب عقلی و تاریخی بشر در هماهنگی با مجموعه معارف الهی، نظم و سیاق میگیرد؟.
رهدار بیان کرد: ما با گزارههای دینی مواجه میشویم که متعارض و یا عام و خاص هستند، ناسخ و منسوخ هستند حال اگر مجموعه معارف دینی را کنار تجارب بشری بگذاریم و ترکیب کنیم در تعارض بین آنها با چه منطق و دستگاهی بین این دو داوری خواهیم کرد؟ نظام هستی نظام احسن است و وظیفه تجربه تاریخی بشر که خودش مخلوق خداست کشف ودایع هستی در تکوین و تشریع و هماهنگ شدن با آن است.
وی تصریح کرد: بشر نیاز به چیزی که آن را جعل کند ندارد، بشر باید با عقل و تجرب تاریخی خود ودایع الهی را در مکنون هستی کشف کرده و خودش را با آن هماهنگ میکند، هیچ کجای هستی سراغ نداریم که خدا نباشد؛ فردی خدمت امام حسین(ع) رسید و گفت من نمیتوانم گناه نکنم و ایشان فرمودند که خواستی گناه کنی بکن ولی جایی انجام بده که خدا نباشد یعنی خدا همه جا هست.
رهدار اضافه کرد: خدا کیست که همه جا هست، اگر گفتیم دین مجموعه بایدها و نبایدهاست وجود تشریعی خداوند، میشود دین و اینکه خدا همه جا هست یعنی تشریع الهی در همه جا وجود دارد، البته احکام آن در همه جا از جنس وجوب و حرام نیست و در جایی از جنس مکروه و در جایی، مستحب است. در تراث فقهی، فقها خیلی بحث کردهاند که هیچ پدیدهای نیست که خالی از حکم باشد یعنی دین، حداکثری است و در هر فکر و رفتار و کنش انسان حضور دارد.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: برخی میگویند دین جزئی از اجزای حرکت تاریخی بشر است، در تلقی بنده، دین، جزء نیست، دین، بعد است یعنی نسبت خدا با هستی مانند نسبت بدن انسان با روح او هست؛ اگر دست انسان قطع شود باز انسان هست ولی اگر روح او گرفته شود بدنش هم خواهد پوسید؛ خدا جزء هستی نیست و دین او هم جزء نیست بلکه خدا و دین او بعد هستی هستند و در هر چیزی در عالم میتوان خدا را دید.
وی افزود: ما میتوانیم به عنوان فعل بشری در چیزی که خدا هست، از زاویه غیر خدایی تحلیل کنیم ولی در تمام اجزای هستی، خدا و حیث خدایی حضور دارد و بنده به این معنا به دین حداکثری باور دارم و نظامسازی دینی هم به معنای این است که ما بتوانیم به تدریج با تجارب تاریخی و حرکتهای عقلی و حیث تربیتی که از دین فرا گرفتهایم، حیث خدایی را در پدیدهها استنباط کنیم و با ترکیب بین آنها نظامسازی دینی درست کنیم. نظامسازی دینی یعنی استنطاق خدایی از کل هستی.