رئیس دانشکده تاریخ دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: آنچه سبب ماندگاری تشیع شد لزوماً تشکیل دولت و عوامل سیاسی نیست بلکه ادامه حیات شیعه مدیون توسعه اجتماعی و ارتباط با سایر جریانات است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست «تطور تاریخی دولتهای شیعی اثرگذار»، ۱۱ بهمنماه، از سوی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد که سیدمحمد حسینی، رئیس دانشکده تاریخ دانشگاه ادیان و مذاهب در این نشست به سخنرانی پرداخت.
در ادامه سخنان وی را میخوانید:
طبعاً برای اینکه زمینههای مناسبات دولتهای شیعی را بشناسیم و بدانیم در چه بستری رخ داده، لازم است ابتدا تطوری تاریخی در میان دولتهای اثرگذار داشته باشیم تا در نهایت به این نتیجه برسیم که این مناسبات چگونه رخ داد و به چه شکلی بوده است؟ چند گونه ورود به بحث وجود دارد که البته هرکدام در جای خود میتواند بحثی مستقل و ویژه باشد. معتقدم لازم است با نگاهی تاریخی به این بحث بپردازم و قبل از نگاههای تاریخی نیز باید درباره فلسفه تاریخ آن به بحث بپردازیم. در زمینه تطور دولتهای شیعی در ایران نیز باید چند مقدمه بیان کنم که مبتنی بر فلسفه تاریخی است.
وابستگی زندگی انسانها به یکدیگر
پیگیری این موضوع از بُعد هستی شناختی و معرفت شناختی در نهایت مشخص خواهد کرد عوامل محرک تاریخ چه موارد هستند. تاریخ آئینه سرگذشت بشر در حوزههای مختلف اندیشه، فکر، سیاست، اقتصاد، اجتماع و موفقیتها و شکستهاست. وقتی به گذشته بشر و مجموعه آنچه بر جای مانده است نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که بشر گذشته برای اینکه به نسل آینده میراثی را منتقل کند و به ما بگوید که ما برای برونرفت از چالشها و مشکلات زمان خودمان، چه راهکارهایی اتخاذ کردهایم، مجموعهای از پندها، تجربیات و عبرتها برای ما نوشته است. شهید مطهری در کتاب «فلسفه تاریخ» تعریفی از فلسفه تاریخ دارد و میفرماید مطالعه تاریخ برای رسیدن به چرایی صیرورت و تحول جوامع است. بنابراین آنچه از گذشته برای ما برجای مانده، میراث گرانبهایی است که باید همواره مورد توجه قرار دهیم.
نکته دیگر این است که نیازهای بشر در طول تاریخ به چند دسته تقسیم میشود که یک دسته نیازهای ذاتی و فردی همانند خوردن و خوابیدن هستند و دستهای از نیازها هم داریم که در تعامل با دیگران تعریف میشود، همانند نیاز به ازدواج و زندگی جمعی و امنیت فردی و اجتماعی و مناسبات و تعاملات اقتصادی و اجتماعی. زندگی بشر همیشه وابسته به همدیگر است و برای بررسی اینکه انسان برای رفع نیازها و چالشهای پیش روی خود خود چه حرکتی انجام داده است، باید به تاریخ مراجعه کنیم تا ایده بگیریم و از عبرتهای گذشته استفاده کنیم.
یکی از مباحث جدی در مطالعات تاریخ و برآمده از میراث مکتوبی که گذشتگان برای ما برجای گذاشتهاند، بحث حضور تشیع در ایران است. تشیع یک جریان فکری است که بعد از فتح ایران توسط اعراب و از سال ۸۵ هجری آرام آرام به صورت گروهی به ایران وارد شد و به تدریج توسعه پیدا کرد و در نهایت به تثبیت رسید و در هر دوره اتفاقاتی افتاد.
حضور تشیع در ایران را باید در دورههای مختلف مطالعه کرد که دوره اول، دوره آشنایی، سپس دوره توسعه یا گسترش و در نهایت دوره تثبیت است و در هر کدام از این دورهها، دولتهای متعددی شکل گرفتهاند و بر این اساس میتوانیم تطور دولتهای شیعی را مطالعه کنیم.
دولت اشعریان قم؛ اولین دولت شیعی در ایران
بر اساس شاخصهایی همانند جمعیت، استقلال و جغرافیا که میتوان از دولت استخراج کرد، باید اولین دولت شیعی در ایران را دولت اشعریان قم بدانیم که از سال ۹۵ تا ۳۱۶ به صورت محلی وجود داشت چراکه اشعریان هم جغرافیای مشخصی را در قم در اختیار داشتند، جمعیت آنها قابل توجه بود و هم از استقلال برخوردار بودند و این موضوع در همه منابع تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است. سپس دولت علویان طبرستان را شاهد هستیم که به نوعی در همین دوره زمانی یعنی از سال ۲۵۰ تا ۳۱۶ حکومت کردند.
همواره مناسباتی بین دولتهای مستقل شیعی وجود داشته است و یکی از بزنگاههای مناسبات شیعی بین گروهها، مناسبات بین اشعریان قم و دیگر جریانات مخصوصاً علویان طبرستان در زمینه تأمین امنیت، داد و ستدهای فرهنگی و حضور قابل توجهی از علما در مناطق شمالی ایران و همچنین در مناطق قم و اطراف آن است. یکی از عوامل موفقیت تشیع در ایران نیز همین موضوع مناسبات میان گروههای شیعی بوده است.
در دوره رشد و گسترش، شاهد گسترش فعالیتهای شیعی در نقاط مختلف ایران از قرن سوم به بعد هستیم. حکومت آل باوند یکی از حکومتهای تأثیرگذار شیعی در این دوران است و به لحاظ ساختار سیاسی، اولین حکومت رسمی است که ساختار قدرت در آن رعایت شده و گرایش به مذهب امامیه هم داشتهاند. البته طول حکومت آنها از قبل از گرایش به تشیع تا زمان فروپاشی حدود هفت قرن است، به گونهای که بسیاری از علمای شیعی امامیه همکاریهای وسیعی با این حکومت داشتهاند.
نقش آل بویه در گسترش تشیع
حکومت دیگر که نقش بسیار زیادی در گسترش تشیع داشته، حکومت آل بویه است. این حکومت از سال ۳۲۲ تا ۴۴۸ ادامه حیات داشته است. آل بویه در سطح بسیار وسیعی همانند سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و تمدنی با باقیمانده علویان طبرستان و دیگر حکومتهای شیعی محلی همانند آل حسنویه در مناطق مرکزی و غربی ایران و آل کاکویه در مناطق مرکزی و جنوبی ایران در بالاترین سطح تعامل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و مذهبی بودهاند. هرچند این مناسبات در دل خود به تقابل هم میانجامد و طبیعی است که حکومت مقتدر مرکزی دارای قدرت ویژه است لذا گاهی مناسبات سلبی هم برای حکومتهای محلی رخ داده است.
یکی دیگر از بزنگاههای مطالعاتی برای پژوهشگران، در زمینه جریان اسماعیلیه است که بر دولتهای همزمان خود همانند سلجوقیان تأثیر گذاشتهاند. این دولت، مناسبات منفی با دولتهای اهل سنت داشته است. اسماعیلیان یک جریان فعال شیعی در تاریخ ایران هستند و در دوران حکومت آنها حکومت همجوار شیعی رسمی و جا افتادهای که دارای ساختار سیاسی مستقلی باشد، نداریم بلکه اسماعیلیه به تنهایی، جریان شیعی را نمایندگی میکنند. این حکومت در سال ۶۵۴ با حمله مغول از بین میرود. حکومت اسماعیلی مناطق وسیعی از شبه قاره هند، شمال آفریقا و اروپا را تحت پوشش خود گرفته بود که یکی از مهمترین علل مانایی اسماعیلیه را باید مناسبات عمیق آنها با جریانات مختلف فکری در حوزه سیاست و تفکر دانست.
جریان دیگر زیدیه است که البته در تاریخ ایران ماندگار نبود. اهتمام جریان زیدیه بر قیام و تشکیل حکومت که در اصول آن نیز تعریف شده، نتوانست شرایط سخت حاکمیت اهل سنت را تحمل کند و از سوی دیگر پشتوانه کافی را نداشته است اما سیاست اصلی اسماعیلیه و امامیه در ایران اینگونه نیست بلکه این دو، نوعی از توسعه اجتماعی دارند و این توسعه اجتماعی سبب شد در بدنه جامعه ایران ادامه حیات بدهند.
تا برآمدن مغولها شاهد گسترش تفکر شیعی در ایران به میزان زیادی هستیم که بعضاً در قالب تشکیل حاکمیت بوده و گاهی هم نبوده است اما از دوره مغول به بعد، تحولات عجیبی در جامعه ایران اتفاق افتاد چراکه مغول تمام ساختارهای سیاسی، فرهنگی و مذهبی را زیر پا گذاشت اما تشیع در قالب زیدی، اسماعیلی و امامیه ادامه داشت و آنچه سبب ماندگاری تشیع شد لزوماً تشکیل دولت و عوامل سیاسی نیست بلکه ادامه حیات شیعه مدیون توسعه اجتماعی و ارتباط با سایر جریانات همانند تصوف است. البته برای بررسی بیشتر این عوامل باید دانشجویان و اساتید تاریخ مطالعات زیادی انجام دهند چراکه منجر به عبرتگیری برای ما میشود تا شیعه در ادامه حیات خود از این تجربیات بهرهمند شود.