سیدهادی طباطبایی، نویسنده و پژوهشگر دین یادداشتی به مناسبت درگذشت آیتالله صافی گلپایگانی، مرجع تقلید فقید و تیک ناتهان راهب بودایی اهل ویتنام در صفحه شخصی خود منتشر کرده که در ادامه میخوانید؛
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، «تیک ناتهان» راهبی بودایی اهلِ ویتنام، عمرِ خود در راه صلح گذاشته بود. صلحِ برون را هم از راهِ صلحِ درون میجست. هفته گذشته بود که دیده از جهان فرو بست. چندی نگذشت که در ایران، آیتالله صافی گلپایگانی درگذشت. او را هم میباید معلمی معنوی دانست. بسیاری دل به تعالیمِ او داده بودند. رسمِ آرامش از او میآموختند.
در آرامشی دیده از جهان فرو بستند. معلمانِ معنویِ بشر بودند. عمری بلند داشتند. یکی قریب به یک قرن زیست و دیگری بیش از این. هم خود به احوالِ نیکویی رسیدند و هم دیگران را مدد میرساندند.
«تیک ناتهان» راهبی بودایی اهلِ ویتنام. عمرِ خود در راه صلح گذاشته بود. صلحِ برون را هم از راهِ صلحِ درون میجست. هفتهی گذشته بود که دیده از جهان فرو بست. چندی نگذشت که در ایران، آیتالله صافی گلپایگانی درگذشت. او را هم میباید معلمی معنوی دانست. بسیاری دل به تعالیمِ او داده بودند. رسمِ آرامش از او میآموختند.
ناتهان به مکتب بودایی ملتزم بود. میگفت که بودیسم باید برای بشرِ امروز، بهروز شود. و معضلِ امروز و همیشگی بشر «رنج» است. او راهِ رهایی از رنج را در «توجه آگاهی» میجست.
میگفت که از همین امورِ روزمره میتوان کسب آرامش کرد. به دنبال امری غیر از همین دنیای پیرامونی نمیباید رفت. با نوشیدنِ آب هم میتوان به معنویت رسید. و آن زمانی است که فقط به نوشیدن در آن لحظه توجه کنی. یا وقتی که راه میروی تنها به قدمهای خود بیندیش. میگفت که هر قدمِ تو، بوسههایی است که بر زمین میدهی و از آن نیلوفری میروید.
ناتهان کتابهای عدیدهای هم نوشت. کتابها همگی نشان از این رسمِ او داشت. «راه و رسم نشستن» «راه و رسم خوردن»، «راه و رسم راه رفتن»، «راه و رسم مبارزه» و … . میگفت که هر کدام از اعمالِ روزمره میتواند تبدیل به مناسکی شود. مناسکِ آب نوشیدن، مناسکِ راه رفتن، مناسکِ نشستن. همین مناسک، تو را از رنج میرهاند.
آیتالله صافی گلپایگانی اما به مناسکِ خاصِ دینی توجه داشت. عموم تأملاتِ وی در خصوص تبیین اعتقاداتِ دینی بود. اگر ناتهان از راه و رسم خوردن و راه رفتن سخن میگفت؛ اما صافی گلپایگانی دست به قلم برده و از «مناسک حج» میگفت. از «ماه رمضان مکتب تربیت و اخلاق» سخن به میان میآورد. او به مناسکِ خاصِ دینی توجه میداد.
حالا این دو معلمِ معنوی دیده از جهان فرو بستهاند. شاید هر دو در پی کاستنِ رنجِ بشر بودند. یکی همهی امور روزمره را به شکل مناسکی میخواست و دیگری، به مناسکِ ویژهی دینی توجه داشت.
اگر در پیِ این مناسک، رنجی کاهش یابد، اگر آرامشی حاصل شود، البته میتواند به کارِ بشرِ امروز هم بیاید. حال این مناسک چه بهروز شود، چه به شکل سنتیاش باقی بماند. اگر با این تعالیم رنجی به سر آید، هم شیخ الفقها را محبوب میکند و هم راهب بودا را.