رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه به تعبیر میشل فوکو انقلاب ایران بر نوار و فکر و سخنرانی تکیه داشت، گفت: انقلاب اسلامی نقطه تحول در ادیان بود و آنها را متحول کرد و این سخن را بنده خودم از رهبران ادیان و حتی از بزرگان بودایی جهان شنیدم.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در نشست سوم همایش «بازتاب انقلاب اسلامی ایران در آثار اندیشمندان جهان» که از سوی جهاد دانشگاهی برگزار شد، اظهار کرد: براساس مطالعات و مشاهداتی که از سفر به کشورهای دیگر داشته و دارم میبینم بیشتر متفکران در جهان عرب و اسلام و حتی کشورهای دیگر اتفاق نظر داشتند که انقلاب اسلامی ایران پدیده بی نظیر بوده و امروز هم همین طور است.
وی افزود: زمان ۴۳ سال، برای بی نظیرترین انقلاب جهان زمان زیادی نیست و انقلاب هنوز هم مخاطبان خود را دارد که در سه بعد قابل بررسی است؛ اولین مخاطب انقلاب، انسان است، دوم ادیان و سوم اسلام؛ یعنی جهان انسانی، جهان ادیانی و جهان اسلامی مخاطبان انقلاب اسلامی بوده و هستند.
نواب افزود: بنده یک کارگر بی سواد را در کشتی در یکی از آرژانتین دیدم و از او پرسیدم مشکلات شما کِی حل خواهد شد و او جواب داد وقتی آرژانتین یک خمینی پیدا کند. پس مخاطب انقلاب در درجه اول انسانها در اقصی نقاط عالم هستند، آن هم کسی که کارگر بی سواد است نه استاد دانشگاه و سخنران یک کنفرانس. در آمریکا یک فرد دستفروش را دیدم و هرقدر تلاش کردم با آدرس دادن به آسیا و ایران خودم را به او بشناسانم فایده نداشت ولی وقتی نام امام خمینی را آوردم، شناخت.
انقلاب اسلامی نقطه تحول در ادیان بود
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه بودایی، غیرمسلمان و غیرمتدین و حتی ادیان ابتدایی در آفریقا انقلاب اسلامی ایران و صدای جدید آن را شنیده و درک کردند، تصریح کرد: دایره دیگر مخاطبان انقلاب اسلامی، ادیان بودند، شما محورهای سخنرانی پاپ را از سال ۱۹۶۵ که شورای دوم کلیسا تشکیل شد، بررسی و آن را از سال ۱۹۷۹ به بعد که انقلاب پیروز شد، مقایسه کنید؛ میبینید نگرش آنان به سیاست و انسان و نقش دین تفاوت پیدا کرده و عوض شده است؛ انقلاب اسلامی نقطه تحول در ادیان بود و آنها را متحول کرد و این سخن را بنده خودم از رهبران ادیان و حتی از بزرگان بودایی جهان شنیدم.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: بودا بیشترین میزان پیروان را در جهان دارد، بنده چند روز مهمان رهبر بودائیان میانمار بودم و در جلسهای رئیس جمهور این کشور خیلی به او احترام گذاشت، از او پرسیدم که رئیس جمهور خیلی در برابر شما تواضع و فروتنی به خرج داد، آیا این رئیس جمهور متواضع است یا مقام شما خیلی بالاست، او گفت من از شما تعجب میکنم، ما چیزی نبودیم و خمینی شما ما را به این مقام و مرتبه رسانده است. ما محروم و مطرود بودیم و دین جایی در کشور ما نداشت و با انقلاب شما مطرح شدیم. امروز عکسهای امام را در مناطقی در آفریقا میبینیم که مایه تعجب است، و نشان میدهد تاثیر انقلاب تمام نشده است.
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به رویکرد انقلاب در مواجهه با جریانات گوناگون جهان اسلام، گفت: ما در زمان پیدایش انقلاب چند جریان کلی در برابر انقلاب اسلامی داشتیم، جریان سلطنتی و موروثی که دنباله امویها و عثمانیها و سلاطین بودند و امروز هم تداوم دارند. جریان دیگر مقابل این جریان بود که به آن ناسیونالیست عرب گفته میشد، رهبری آن را جمال عبدالناصر بر عهده داشت. وی محکم هم با این جریان جنگید و به عنوان محور جدی مقاومت در جهان مطرح بود. وی فردی بود که وقتی علیه رژیم صهیونیستی موضع گرفت و اجلاسیه سازمان ملل را ترک کرد، ۱۲۰ رئیس جمهور و پادشاه و نماینده کشورهای جهان پشت سر او جلسه را ترک کردند.
نواب گفت: جریان دیگر، جریان سلفی و تکفیری(التکفیر و الهجره) بود که پدرخوانده جریان داعش امروز است؛ جریان داعش در مصر با ترور سادات به وجود آمد و خواستند جریان سنیگرایی را ایجاد کنند ولی موفق نشدند چون با الگوی امام پیش نرفتند، کما اینکه محمد مرسی هم در دوره جدید، شکست سختی به این جریان داد و به مراتب بدتر از وضعیت سیسی بود.
نظر فوکو درباره امام و انقلاب
وی افزود: الگوی امام جریان گسترده مبتنی بر آگاهیبخشی و روشنگری بود نه ترور؛ امام(ره) حتی یک ترور و ترورهایی که مؤتلفه میخواستند انجام دهند را تأیید نکرد و حتی فتوای ترور حسنعلی منصور را تایید نکرد و از آیتالله میلانی گرفتند. به تعبیر میشل فوکو، انقلاب ایران بر کاست و نوار و فکر و سخنرانی تکیه داشت و امام با این ابزار موفق شد؛ اگر مصریها میخواستند با فکر و اندیشه امام با سادات مبارزه کنند، نباید او را ترور میکردند بلکه باید با تکیه بر اندیشه و فکر به آگاهیبخشی مردم میپرداختند. انقلاب امام با ترور و خشونت همراهی نداشت و مبتنی بر روشنگری بود.
نواب تصریح کرد: مفهوم انقلاب از زمان افلاطون مطرح بوده و به معنای دگرگون کردن و بهم ریختن و مفهومی منفی بوده است ولی امام آن را به مفهومی مثبت تبدیل کرد و آن را مبتنی بر روشنگری، اندیشهورزی و آگاهیبخشی قرار داد، برعکس، انقلاب روسیه و فرانسه واجد این ویژگیها نبودند.
انقلاب استثنایی
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: همه متفکران معترفند که آنچه امام انجام داد کاری استثنایی و مبتنی بر تجربه انسانی بود. تفاوت کار امام با منافقین و مجاهدین خلق و جریانات چپ هم کاملا مشخص است، به همین دلیل امام با آنان سازگار نبود و رفتار آنان را تأیید نکرد. انقلاب امام متکی بر معیارهای انسانی بود و هنوز هم این انقلاب در دنیا میدرخشد و نگاه روشنفکران به انقلاب مثبت است.
وی اضافه کرد: کسانی مانند حسن حنفی که در زندگی شخصی خود یک دوره پیرو حسن البناء و اخوانیها شد و دوره بعد بر ضد آنان بود، در مواجهه با انقلاب اسلامی هم همینطور بودند؛ ما این افراد را ملاک قرار نمیدهیم بلکه ملاک ما از متفکران، کسانی هستند که خط مشی عاقلانه، مبنایی و ثابت دارند و آنها هنوز هم از انقلاب تمجید میکنند و آن را قابل الگوگیری میدانند.