استاد دانشگاه ادیان و مذاهب ضمن اشاره به تاریخچه نگارش آثار تبیینی در مسئله امامت، بیان کرد: برخی معتقدند در زمان ائمه هیچ وقت عدد ائمه در میان مردم اعلام نمیشد، زیرا مسئله امام دوازدهم اعتقادی و سیاسی بوده و چون مسئله قیام و برچیدن بساط ظلم مطرح بوده، مشمول امر تقیه شده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست «پرداخت نظریه امامت اثنی عشری در «الغیبه» نعمانی» ظهر روز نوزدهم بهمن با سخنرانی محمد جاودان، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در این دانشگاه برگزار شد.
این نشست از سلسلهنشستهای تخصصی شیعهشناسی است که با همکاری دانشکده شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب و بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدسی رضوی برگزار میشود.
جاودان در ابتدا به توضیح درباره تاریخچه پرداختن به موضوعات امامت پرداخت و اظهار کرد: موضوع بحث من تبیین کتاب «الغیبه» نعمانی است که به غیبت اختصاص دارد. به دلیل ویژگیهای کتاب، خوب است که نگاهی تاریخی به کتاب در مسئله امام داشته باشیم. ابتدا چند نکته را بیان میکنم. نکته اول اینکه بدیهی است که امامت محوریترین و اساسیترین موضوع اعتقادی و دینی در مذهب تشیع است. بحث توحید و نبوت از امامت مهمتر است، ولی همه موضوعات دینی از جمله توحید و نبوت با قرائت امام بر ما عرضه میشوند و ما شیعیان منظومه فکریمان را از طریق ائمه دریافت کردیم. به همین دلیل اساسیترین موضوع مذهبی در تشیع، امامت است. نظریه امامت در طول چهار سده به وسیله ائمه تبیین و بعد در منابع امامیه ثبت شد و این را در دو سنت منابع حدیثی و کلامی میتوان دنبال کرد.
کاملترین تبیین مسئله امامت در مکتب حله
عضو هیئت علمی دانشگاه یادآور شد: اگر به منابع کلامی نگاه کنیم، کاملترین شکل تبیین امامت به عنوان یک نظریه، که همه ابعاد آن به شکل ساختارمند طرح شده باشد، در مکتب حله اتفاق افتاده است و کاملترین تبیین را خواجه نصیر در آثارش دارد. یک نمونه از آثار خواجه نصیر که به موضوع امامت پرداخته رساله کوتاه الامامه است و در مقدمه آن اشاره میکند که یکی از شخصیتهای روزگار از او خواسته کتابی را درباره امامت بنویسد و ویژگیاش این باشد که مسئله امامت را با نگاه بروندینی تبیین کند بدون اینکه متکی بر نقل باشد.
وی اظهار کرد: فاضل مقداد مهمترین چهره حله متأخر است و در کتاب «لوامع» در تبیین امامت از کلام خواجه استفاده کرده و درباره ساختار امامت به طور کامل بحث شده است و این سنت تبیین مسئله امامت در کلام امامیه به شمار میآید، اما در سنت حدیثی مهمترین آثار حدیثی مربوط به مکتب قم است. وقتی به کتاب «محاسن» برقی مراجعه میکنیم، بحث ائمه دوازدهگانه در آن مطرح نشده و روایاتی که برقی آورده تا ده امام است و شامل امام یازدهم و دوازدهم نیست.
تعداد ائمه مشمول امر تقیه بوده است
جاودان به تبیین کتاب نعمانی پرداخت و تصریح کرد: کتاب الغیبه نعمانی مشتمل بر بیست و شش باب است. هفده باب از بیست و شش باب به بحث غیبت اختصاص دارد و بحث غیبت در آن جامع و منظم است. مثلاً بعد از مطرح شدن ضرورت اینکه زمین از حجت خالی نمیشود، بحث غیبت امام مطرح میشود و همه ائمه به امام دوازدهم انذار دادند. آقای امیرمعزی درباره کتاب «بصائرالدرجات» مقالهای نوشتهاند و درباره تعداد ائمه توضیح دادهاند و میگویند که عدد ائمه که در قرن چهارم در منابع روایی آمده، در زمان ائمه بین شیعه دو وجه داشته است؛ یک وجه وسیعتر و عمومیتر و دیگری وجه خصوصی. به اعتقاد ایشان در زمان ائمه هیچ وقت عدد ائمه در میان مردم اعلام نمیشد، زیرا مسئله امام دوازدهم اعتقادی و سیاسی بوده و چون مسئله قیام و برچیدن بساط ظلم مطرح بوده، مشمول امر تقیه شده است. لذا ائمه عموماً آن را مطرح نمیکردند.
وی در پایان گفت: در میراث حدیثی خودمان احادیث مختلفی درباره تعداد ائمه(ع) داریم؛ مثلا در زمان امام باقر(ع) کسی گفت که عدد ائمه پنج تاست یا روایاتی داریم که کسی گفته عدد ائمه هفت تاست. از نظر امیرمعزی، وقتی هر امامی امام بعدی را معین میکرد، افراد فکر میکردند که تعداد ائمه همان است و در جمع خواص تعداد ائمه گفته میشد، ولی کتابت نمیشد تا زمانی که امام دوازدهم متولد و سپس غایب شد. از آن به بعد سلسله ائمه به صورت کامل مشخص و کتابت شد و محدثان در آثارشان روایات قبلی را مبنی بر تعداد ائمه آوردند. کتاب نعمانی منحصربهفرد است، زیرا هماهنگی را در سنت حدیثی و سنت کلامی که در مکتب بغداد مطرح میشود و در مکتب حله به کمال میرسد، شاهدیم.