کشته شدن “ابو ابراهیم القریشی” خلیفه داعش دستاوردی نادر در سیاست خارجی برای “جو بایدن” رئیس جمهوری امریکا محسوب میشود. با این وجود، قریشی حتی برای هزاران نفر از نیروهای داعش که وفاداری شخصی شان را به او اعلام کردند نیز به مثابه شبح ناشناخته بود. بنابراین، جایگزینی او با یک شبح مبهم دیگر ممکن است تفاوت عملی اندکی را برای این جنبش جهانی ایجاد کند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، به نظر میرسد “قریشی” مدتها بود که قصد داشت خود، همسر و فرزندان اش را به شکلی خونین منفجر سازد که به طور اجتناب ناپذیری محل اختفایش کشف شد و به ما افراط گراییهای شنیع این فرقه بیمار (داعش) را یادآوری کرد.
زمانی که “دونالد ترامپ” از کشته شدن “ابوبکر البغدادی” سلف قریشی خبر داد و مدعی شد که داعش “کاملاً شکست خورده است” کارشناسان مسائل مرتبط با تروریسم کوته فکری بدیهی چنین ادعایی را به سخره گرفتند. امروز نیز در وضعیت مشابهی قرار داریم در وضعیتی که داعش خود را برای بازگشتی بیرحمانه در بسیاری از کشورهای آسیب پذیر آماده میسازد و گویی شرایط پیشین در حال تکرار شدن است.
گستره عملکرد جاه طلبانه ماه گذشته داعش در حمله به زندان غویران در شمال شرق سوریه نباید برای مان غافلگیر کننده باشد. تبلیغات تروریستی داعش مدتها بر روی “شکستن دیوار” این زندان وسیع و کم دفاع متمرکز بوده است به ویژه زمانی که رهبری داعش به دلیل رها کردن جنگجویان و اعضای خانوادههای آنان در زندان با انتقاد و تمسخر مواجه شده بود.
با توجه به تعداد جنگجویان کشته شده و تعداد اندکی از آنان که موفق به فرار شدند حمله به زندان موفقیتی نبود که داعش امیدوار به کسب آن بوده باشد. با این وجود، حتی تلاش برای چنین عملیات جسورانهای نیز یک کودتای تبلیغاتی برای داعش محسوب میشد.
در اتاقهای گفتگوی سلفیهای تکفیری جوی مملو از تمجید از جنگجویان محاصره شده در داخل زندان وجود داشت کسانی که از دید آنان تا آخر جنگیدند و البته جنایات گستردهای را در این میان انجام دادند. در حالی که کشته شدن قریشی مطمئنا تاثیر کوتاه مدتی بر روحیه تروریستها خواهد داشت با این وجود، صداهای سلفی – تکفیری تاکید میکنند که او در واقع رهبر آنان نبوده یا این یک امتیاز و پاداش بود که برای جهاد در راه خدا جان خود را از دست داد و تاکید میکنند که جنگ داعش بدون توجه به این موضوع ادامه خواهد یافت.
برخی دیگر، قریشی را به دلیل پنهان شدن در قلمروی تحت کنترل گروه رقیب داعش یعنی حیات تحریر الشام (گروه پیشتر همسو با القاعده) که داعشیها آن گروه را “کافر” قلمداد میکنند مورد تمسخر قرار دادند. برخی حتی تا جایی پیش رفتند که امریکا را به همکاری با گروه حیات تحریر الشام برای کشتن قریشی متهم کردند و خاطر نشان ساختند که بغدادی خلیفه پیشین داعش نیز تقریبا در همان منطقه جغرافیایی کشته شد. علاوه بر آن، این موضوع که قریشی در منطقهای تحت کنترل ترکیه در نزدیکی ایست بازرسی نیروهای وابسته به آن کشور سکونت داشته نیز پرسشهایی را در مورد بی کفایتی ترکیه و یا همدستی دولت آن کشور در اقدامات غیر قانونی مطرح میسازد.
برخی از عناصر داعش همواره در برابر رهبری قریشی مقاومت کرده اند و علت اصلی آن تبار ترکمن این رهبر عراقی بود و معتقد بودند که به دروغ نسب خانواده اش به پیامبر اسلام (ص) نسبت داده میشود. مخالفت بیشتر آنان بدان خاطر بود که گفته میشد قریشی زمانی که تحت بازداشت امریکاییها بود افرادی را لو داد و به کنایه در مورد او گفته میشد:”مثل قناری آواز میخواند” و از طریق اطلاعات در اختیار گذاشته شده از سوی او بود که حملات امریکاییها علیه گروههای سلفی – تکفیری صورت گرفت.
حملات در استانهای مرکزی عراق افزایش یافته است از جمله آن که داعش به پادگانی در نزدیکی بعقوبه نفوذ کرده و ۱۱ سرباز را هنگام خواب به ضرب گلوله کشته است. کارشناسان از این بیم دارند که تواناییهای داعش بیشتر از آن چیزی باشد که پیشتر تصور میشد و این که آن گروه در حال بازسازی نیروهای خود بوده باشد. بسیاری از این حملات به طور حساب شده شیعیان عراق را هدف قرار میدهند و هدف از انجام آن تحریک گروههای شبه نظامی عراقی به انجام واکنش شدید و بی رویه شبه نظامیان شیعه علیه جمعیت سنی است. داعش میداند که مطمئنترین راه بازگشت به قدرت، آغاز جنگ فرقهای است و قصد دارد شبه نظامیان شیعه عراقی را در این راستا تحریک به اقدام خشونت آمیز علیه جمعیت سنی سازد.
جوان بودن رزمندگانی که در عملیات اخیر داعش حضور داشتند نشان میدهد که نسل جدیدی با آمادگی عملیاتی به خدمت گرفته شده است. وب سایتهای جریان سلفی – تکفیری اخیرا از ویدئوی داعش که تلقین و آموزش نظامی “فرزندان خلافت” (کودکان و نوجوانان داعشی) در غرب آفریقا را به تصویر میکشد رونمایی کردند که سر و صدا به راه انداخته بود.
کشته شدن چند جوان لبنانی که برای داعش در عراق میجنگند نشان میدهد که تلاشهای پیچیدهای برای جذب نیرو از سوی سلفیهای تکفیری در حال انجام است. تعدادی از این جوانان از مناطق فقیر طرابلس آمده بودند.
ما هرگز نمیتوانیم کنترل طاعون تروریسم را بدون پرداختن به فقر شدید و نابرابریهای تکان دهنده در ثروت آغاز کنیم در حالی که میلیونها نفر در اردوگاههای جهنمی پناهجویان بدون هیچ چشم اندازی غیر از فرصتی برای برداشتن اسلحه و تحمیل رنج بر دیگران کار دیگری نمیتوانند انجام دهند چرا که در تنگنا به سر میبرند. ما نباید جنایات وحشتناکی را که تروریسم علیه مجموعه پیچیدهای از فرقهها و قومیتهای منطقه از جمله ایزدی ها، مسیحیان، شیعیان، یهودیان، سنیها و کردها انجام داده را فراموش کنیم و این که این جنایات بافت اجتماعی منطقه را در هم میشکنند.
استراتژیهای موثر ضد تروریستی نیازمند چندین دهه تلاش صبورانه برای انعطاف پذیرتر کردن جوامع و پرداختن به روایتهای رادیکال است، اما دیپلماتها با کمال تاسف اذعان میکنند که تلاشهای کنونی بسیار کوتاه مدت بوده و از آن تحت عنوان شکستهای حرفهای یاد کرده اند. در دوره ترامپ وزارت امور خارجه امریکا خالی از کارکنان شد و تا مرز فلج کامل پیش رفت. شکست بایدن در افغانستان نیز هدیهای برای داعش و القاعده بود و باعث فروپاشی بیشتر روحیه دیپلماتیک شد.
در ژوئن ۲۰۱۴ میلادی، ظرف مدت زمان کوتاهی داعش نیمی از عراق را تحت کنترل خود در آورد. موج بعدی حملات سلفیهای تکفیری توسط نسل جدیدی از آن گروه صورت خواهند گرفت که احتمالا به تروریسم و شبه نظامی گری در سطح منطقه در ابعاد تازهای دامن میزند. چنین حملاتی احتمالا ما را به همان سرعت پیشین در میان جنگلی از دولتهای شکننده در فروپاشی و سهل انگاری مزمن دیپلماتیک قرار خواهند داد.
با مرگ قریشی، فرصتی برای سرکوب یکپارچه تروریسم و علل ایجاد آن به وجود آمده است. با این وجود، علیرغم تمام نشانههایی که نشان میدهد این فرصت در حال حاضر از دست رفته است خطر واقعی آن است که مرگ “قریشی” صرفا نشان دهنده انتقال باتوم تروریستها به نسلی تازه، رادیکالتر و بیرحمتر باشد.