هر روز و در ساعت های پایانی بعداز ظهر زنان و مردان سالخورده و همین طور شماری اندک از جوانان برای نیایش مشترک روزانه موسوم به “چاوکا” به این کلیسا می آیند. همسرایی گروه کر پسران دانش آموز که در سمت چپ محراب ایستاده و دختران دانش آموز که در سمت راست محراب می ایستند نیم ساعت به طول می انجامد. این دعا که به صورت یک سروده است به مسیحیان قرن اول میلادی در آنتیوخیا بازمی گردد، همان شهر باستانی که برای اولین بار پیروان عیسی مسیح به مسیحیان شهرت یافتند. مسیحیان ارتدوکس سوریه به شدت پایبند سنت هایشان هستند و هیچ کلیسایی به اندازه کلیسای مریم باکره در این منطقه با این سنت ها و اعمال سال های اولیه مسیحیت چنین پیوند تنگاتنگی ندارد.
بیش از همه این مردان و زنان سالخورده هستند که هر روز نیمکت های این کلیسا را اشغال می کنند و قبل از تاریک شدن هوا و سرمای زمستانی که در پیش است از میان خیابان های نیمه تاریک به سوی خانه هایشان بازمی گردند. آن همسرایی پس از نیم ساعت پایان می گیرد و حال نوبت کشیش است که سرود خود را تکخوانی کند. موسیقی این کلیسای ارتدوکس سوریه بیشتر از آن که به موسیقی گرگوری قرون وسطی شباهت داشته باشد به اذان مسلمانان شبیه است.
در پایان مراسم حاضران به سمت کشیش که دستش را به علامت دعای خیر بالا گرفته است می آیند و زنان و دخترانی که موهای خود را با یک روسری سفید پوشانده اند به سوی صندوق های صدقه آویخته در زیر تمثال های مقدس می روند و هر یک اسکناسی را به داخل این صندوق ها می اندازد تا خداوند و عیسی مسیح (ع) حاجت او را برآورده سازد. و سپس چراغ ها خاموش می شود و هر کس به هنگام خروج به درگاه خدا دعا و نیاز خود را طلب می کند.
و البته این مردم امروز در مقایسه با گذشته دلایل زیادی برای دعا و استغاثه دارند. بسیاری از مسیحیان از قمیشلی رفته اند. آنها به عنوان مسیحی در اکثر استان های سوریه جایی ندارند زیرا نیروهای گروه تروریستی داعش در آن استان ها حکومت می کنند و چنانچه یک مسیحی را ببینند بی درنگ او را اعدام می کنند. البته نه تنها مسیحیان بلکه مسلمانان و ایزدی ها هم از این منطقه کوچ می کنند و هر کس که بتواند برای همیشه چمدان های خود را می بندد.
پدر روحانی یعنی عبدالمسیح یوسف که در ضمن استاد علوم دینی در کلیسای مریم باکره نیز محسوب می شود می گوید:” پیش از آغاز این بحران پنج هزار خانواده ارتدوکس سوری در قمیشلی زندگی می کردند”. البته به گفته این کشیش تا قبل از پنج سال پیش شمار اعضای کلیسای ارتدوکس سوریه بالغ بر ۲۵۰۰۰ نفر بود. کلیسای مریم باکره در شهر قمیشلی بزرگ ترین کلیسای منطقه در کنار هفت کلیسای کوچک تر به شمار می آید. در این منطقه یک کلیسای ارامنه و یک کلیسای انجیلی نیز وجود دارد.
عبدالمسیح یوسف می گوید:” از زمان آغاز این بحران بیش از نیمی از مسیحیان ارتدوکس سوریه غالبا به اروپا مهاجرت کردند”. به گفته این کشیش دلایل این مهاجرت ها البته متفاوت است: بسیاری از آنها به دلایل اقتصادی و این که در سوریه دیگر شغلی نداشتند تن به مهاجرت دادند و برخی دیگر برای ادامه تحصیل و به دلیل عدم امکان تحصیل در سوریه و عده ای به دلایل پزشکی و بیماری شهر و کشور خود را ترک گفتند. البته پدر عبدالمسیح با وجود آن که جامعه ارتدوکس سوریه به ۱۵۰۰ خانواده تقلیل پیدا کرده است، دلایل مهاجران را درک می کند:” به هر صورت هر کسی زندگی خودش را دارد!”.
جالب آن که قمیشلی با وجود وضعیت ناخوشایند فعلی در عین حال پذیرای پناهجویان و به ویژه پناهجویان مسیحی نیز هست. یکی از ساکنان جدید قمیشلی یک کرد مسلمان به نام “عبدالباری” است که خود را نماینده پارلمان جدید به اصطلاح کانتون می نامد. او با این کلیسا به خوبی آشنایی دارد و گاه به این جا می آید و با پدر یوسف رابطه خوبی دارد. این دو نفر به خوبی یکدیگر را درک می کنند و به قول پدر یوسف:” ما مسیحیان و مسلمانان 1400 سال در کمال صلح و مسالمت در این جا و در کنار هم زندگی کردیم و امروز هم از این نظر با گذشته تفاوتی ندارد”. با این حال مسیحیان ساکن شمال شرق سوریه کمتر از کردها و ایزدی ها در معرض خطر نیروهای داعش قرار دارند زیرا آنها در امتداد مرز ترکیه زندگی می کنند و شمار اندکی از آنان در جنوب و در امتداد جبهه داعش بسر می برند. مرز میان سوریه و ترکیه در سال ۱۹۲۰ از سوی قدرت های استعماری تعیین شد اما خانواده و دوستان روابط خود را با یکدیگر در دو سوی مرز حفظ کردند.
این مرز تعیین شده توسط قدرت های استعماری اما شهرهای قمیشلی در سوریه و نصیبین در ترکیه را از یکدیگر جدا کرد. نصیبین یکی از مراکز بزرگ علوم دینی در سال های نخست مسیحیت به شمار می رفت و یکی از برجسته ترین عالمان مسیحی به نام “افریم” در سال ۳۰۶ میلادی در همین شهر متولد شد. اما نصیبین امروزه دیگر آن اهمیت گذشته را ندارد و بسیاری از مردم حتی از تاریخ این شهر نیز آگاهی ندارند. از شهر قمیشلی می توان شهر ماردین ترکیه را دید همان شهری که مرکز کلیسای ارتدوکس ترکیه به شمار می آید.
تا مدت ها شمار اندکی از مسیحیان ساکن در جنوب قمیشلی به دلیل پیامدهای پیشروی های نیروهای داعش خانه و کاشانه خود را ترک کرده بودند اما به گفته عبدالمسیح یوسف:” پس از آن که نیروهای تروریست داعش سه منطقه واقع در امتداد جنوب قمیشلی را با خاک یکسان کردند برای مسیحیان آن منطقه نیز چاره ای به غیر از فرار باقی نماند”. همان طور که پیش از این آمد قمیشلی پذیرای شمار بالایی از مسیحیان پناهجوی بخش های دیگر سوریه است، مسیحیانی که غالبا از دیرالزور، حمص و حلب به این جا پناه آورده اند. برخی از آنان نزد اقوام خود و برخی دیگر با حمایت های کلیسا زندگی می کنند. کلیسای ارتدوکس قمیشلی افزون بر صدقات مردم از کمک های مالی مسیحیان ارتدوکسی که در خارج از کشور زندگی می کنند نیز برخوردار است.
گروهی از جوانان عضو کلیسا برای حفاظت از محله های مسیحی نشین قمیشلی در برابر حملات احتمالی داعش به تشکیل یک گروه شبه نظامی به نام سوتورو اقدام کرده اند. البته به گفته پدر یوسف کلیسا ارتباطی با این گروه ندارد و مردان جوان مسیحی به صورت مستقل سازماندهی این تشکیلات را انجام داده اند:” ما به عنوان کلیسا اسلحه ای نداریم و تنها جملات انجیل را داریم”. البته پدر یوسف به خوبی می داند که برای مقابله با جنون داعش تنها جملات انجیل کفایت نمی کند.
در سالن اجتماعات جنب کلیسا هنوز هم تصویز بزرگ پرزیدنت بشار اسد بر روی دیوار آویزان است. پدر یوسف زمانی از جوانان کلیسا خواسته بود که به ارتش رسمی سوریه بپیوندند اما برخی از آن جوانان به نشانه اعتراض مهاجرت کردند و برخی دیگر در کنار نیروهای کرد علیه تروریست های داعش در جبهه ها می جنگند. و صد البته از شمار جوانانی که همیشه برای دعای بعد از ظهر به کلیسای مریم باکره می آمدند روز به روز کاهش می یابد.
منبع : شفقنا