تا ۴۰ سوره «زمر» روز شنبه، ۸ آذر ماه، بیان کرد: جدال احسن یکی از
روشهایی است که قرآن کریم برای بیان براهین و معارف توحیدی استفاده میکند
و از آنجا که سوره زمر یک سوره مکی است آیه ۳۷ این سوره یکی دیگر از
جدالهای احسن خداوند برای توحید است. خداوند در این آیه میفرماید:
«وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ
لَیَقُولُنَّ اللَّهُ؛ و اگر از مشرکان بپرسى: چه کسى آسمانها و زمین را
آفریده؟ خواهند گفت خداوند» در جدال احسن مقدمات باید معقول و مقبول طرف
باشد، اگر معقول باشد و مقبول نباشد آن جدال احسن نیست.
وی افزود:
مطلبی که باید در مورد تمیثلهای خداوند در قرآن کریم، بیان کرد این است که
درست است که خداوند از تمثیل استفاده میکند که تا مطلب را به فهم مخاطب
برساند و دایره ممثل را پایین آورد اما همه ممثلها یکسان نیستند، همه
تمثیلها یکسان نیستند «الله نور السماوات و الارض»، «مثل نوره کمشکات»
تمثیل معقول است به محسوس است. اگر چه خیلی فرق است بین نور معقول و محسوس
اما بالاخره برای فهم برخی مراحل توحیدی این آیه سوره مبارکه نور سهم تعیین
کنندهای دارد. علاوه بر این «الله نور السماوات و الارض» مَثَل خداوند
نیست در آیه دوم هم نفرمود «مَثَله» بلکه فرمود «مَثَل نوره» یعنی اینکه
خدا مَثَل ندارد خدا که نور السماوات و الارض است نورش یک مثلی دارد، یعنی
ما ظهور خداوند را داریم مَثَل میزنیم. این تمثیل کمک میکند که مخاطبان
برخی از ظهورات ذات اقدس اله را درک کنند.
این مرجع تقلید عنوان
کرد: مطلب دیگر اینکه در بهشت و جهنم اراده هست چرا که مومنان در بهشت
اراده برای خوردن و کارهای دیگر میکنند اما این اراده هیچ وقت منجر به عمل
صالح و عمل بد نمیشود چرا که آنجا دیگر شریعت نیست و شریعت معنایی ندارد.
در قیامت چه برای بهشتیان و چه برای جهنمیان شریعت برچیده شده است لذا اگر
چه جهنمیان اراده دارند اما هیچ وقت نمیتوانند کار خیر و نیک انجام دهند
که به واسطه آن درجه بالاتری اخذ کنند. اما در مقابل آن تغییرات علمی در
انسان وجود دارد یعنی انسان در آنجا با چیزهای مختلفی مواجه میشود که
اینها علم او را در مورد مسائل بالا میبرد اما باز هم هیچ وقت این علم
باعث عمل خیر و بد برای انسان نمیشود. در حقیقت در قیامت حق برای همه
آشکار میشود و این اشکار شدن حق باعث بالا رفتن علم انسان میشود. از همین
روست که جهنمیان در قیامت میگویند «رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا
فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ؛ ای پروردگار ما، دیدیم و
شنیدیم اکنون ما را بازگردان تا کاری شایسته کنیم، که اینک به یقین
رسیدهایم» یعنی وقتی به یقین و حق رسیدند نمیگویند ما عمل صالح انجام
میدهیم بلکه میگویند خداوندا ما را به دنیای تشریع و دنیا بازگردان تا
کار خیر و نیک انجام دهیم. از همین روست که آنها بعد از درک حقیقت
نمیتوانند ایمان بیاورند چرا که جای ایمان در قیامت نیست. تبدیل علم و
ایمان و گره دادن علم به جان انسان و تبدیل آن به عقیده و ایمان در دنیا
حاصل میشود و در آخرت بسته است چرا که این پیوند و اتصال علم و جان کار
عقل عملی است و عقل عملی در آخرت بسته است.
وی ادامه داد: مرحوم
کلینی در کافی، کتاب اول را به عقل و جهل اختصاص داده است و کتاب دومش را
به علم، عصاره نظم این کتاب این است که انسان یا بهشت میرود یا جهنم،
جهنمی و همچنین بهشتی یا درس خوانده است یا درس نخواهنده، در حقیقت مرحوم
کلینی در کتاب علم بین علم و جهل فرق نگذاشت و نفرمود کتاب العلم و الجهل
بلکه جهل را با کتاب اول یعنی عقل آورد. بر این اساس عقل است که آدم را به
بهشت میرود و جهل انسان را به جهنم میبرد. چرا که عقل آنچیزی است که باعث
این میشود که انسان خداوند را عبادت کند و جهل انسان را از عبادت خداوند
باز میدارد.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: در بیانات حضرت امیر نیز
این مطلب آمده است که «کَمْ مِنْ عَقْلٍ اَسِیرٍ تَحْتَ هَوَی اَمِیرٍ؛ چه
بسا عقل که اسیر فرمانروایی هوس است» خیلی از موارد است که انسان در جنگ
داخلی پیروز بر جهل میشود و جهالت را به بند میکشد و میشود امیر بیان.
امیر بیان یعنی حرف در اختیار اوست میفهمند کجا حرف بزنند، کجا حرف نزند،
گاهی ممکن است ۲۵ سال حرف نزند بلکه سکوت کند، اگر حضرت امیر (ع) در آن
سالها سخن میگفت چیزی از اسلام نمیماند. همچنین امیر بیان کسی است که
میداند چه طور حرف بزند، چه طور حرف نزند. معنای امیر بیان این نیست که
سخنران و سخنور خوبی هستند امیر بیان کسی است که فرمانروای حرف و سخن باشد.
به هر تقدیر فرمود در منازعات داخلی گاهی عقل پیروز میشود گاهی هوا پیروز
میشود، آنجا که عقل شکست بخورد تحت هوی امیر میشود عماره بالسوء، اما
آنجا که عقل پیروز شود میشود عماره بالخیر.
وی اضافه کرد: بعد از
اینکه خداوند به تصدیق کافران در مورد خلقت جهان توسط خداوند اشاره کرد
فرمود: «قُلْ أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ
أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ
أَرَادَنِی بِرَحْمَهٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ
اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ؛ به آنان بگو: پس به من
خبر دهید، اگر خدا گزندى براى من بخواهد، آیا آنچه به جاى او مىخوانید،
مىتوانند گزندى را که او خواسته است برطرف کنند؟ یا اگر خدا رحمتى براى من
بخواهد، آیا آنها مىتوانند رحمت او را بازدارند؟ بگو: چون آفرینش و
تدبیر از آنِ خداست، پس او مرا بسنده است که کار خود را به او واگذارم،
زیرا همه آنان که اهل توکّلاند تنها بر او توکّل مىکنند» اگر خدا بخواهد
در کل عالم یا در نفس الامر یا در وضع شخص یا در ذرهای از ذارت عالم اثر
کند از اینها چه کاری بر میآمد؟ اینها هیچ کاری نمیتوانند بکنند همه
چیز در اختیار و قدرت خداوند است.
آیتالله جوادی آملی بیان کرد:
درست است که انسان مختار است ولی آن رحمت عامه که ذات اقدس اله به همه داده
است تا آخرین لحظه وجود دارد. هدایت، قرآن، سنت اهل بیت برای همیشه وجود
دارد اما خداوند اگر آن لطف خاص که هدایت ثانی است، بردارد اضلال میشود
یعنی خداوند انسان را به حال خودش رها میکند و در فیض خاص را برایش
میبندد. از این به بعد در غضب باز میشود. شروع شدن غضب غیر از در رحمت و
هدایت عامه بستن است. اینها دو چیز است و خداوند هدایت و رحمت عامه را
هرگز نمیبندد. بر این اساس وقتی که انسان همه راهها را بست و بعد از
بارها و بارها فرصتی که خداوند برای توبه به او داد و عمداً توبه نکرد
خداوند در رحمت خاصه خودش را به روی آنها میبندد. وقتی که در رحمت خاصه
بسته شد هنوز هدایت عامه وجود دارد. اما اینها میتازند و بیراهه میروند،
وقتی نصاب پر شد آنگاه نوبت به امر سوم میرسد و امر سوم که عذاب و
انتقام الهی است شروع میشود.
منبع : شفقنا