مقاله «الاهیات طبیعیشده، متافیزیک حداقلی و فیزیک حداکثری» به نقد دینشناسانۀ برخی از آراء عبدالکریم سروش پرداخته است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، این جستار میکوشد برخی از آراء دینشناسانۀ عبدالکریم سروش را در گذر زمان بررسی کند و نشان دهد که وی در صدد طبیعی کردنِ الاهیات، یا به تعبیر جامعتر، طبیعی کردنِ دین، دینشناسی و دینداری، به نحوی ناموجّه و غیر قابل دفاع است.
در آغاز طبیعی کردنِ الاهیات را تعریف، و آن را به دو نوع موجّه و ناموجّه تقسیم میکنیم؛ و سپس با مرور آراء سروش نشان میدهیم که اولاً چگونه میتوان علی الاصول چنین ویژگیای را به این آراء نسبت داد، و ثانیاً، به سود این ادعا استدلال خواهیم کرد که الاهیات طبیعیشدۀ سروش هم ناموجّه و ناپذیرفتنی است، و هم اهداف او را در طبیعی کردنِ الاهیات برآورده نمیکند.
اما نادرستیِ الاهیات طبیعیشده سروش نه به معنای نفی ضرورت طبیعی کردن الاهیات است و نه به معنای نادرستی هر خوانشی از الاهیات طبیعیشده؛ بلکه صرفاً بدین معناست که خوانش حداکثری وی از الاهیات طبیعیشده و شیوۀ خاص او در طبیعی کردنِ الاهیات ناموجّه است…
دریافت مقاله الاهیات طبیعیشده، متافیزیک حداقلی و فیزیک حداکثری