با توجه به سابقه همزیستی پیروان ادیان اسلام، یهود، مسیحی و زرتشتی در اصفهان و برپایه نقشهای برجای مانده در سردر جورجیر، بهنظر می رسد که بنای جورجیر در زمان خود کاربری فراتر از یک مسجد داشته و به عنوان «خانه ادیان» و به نشانه صلح و همزیستی پیروان ادیان گوناگون در اصفهان ساخته شده بود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سردر مسجد جورجیر «کافیالکفاه» (صاحب اسماعیلبن عباد از وزرای مشهور پادشاهان دیلمی در قرن چهارم هجری قمری) تعلق دارد که در مردادماه ۱۳۳۵ از لابهلای دیوارههای گلی خارج و تعمیر شده است. این سردر از نظر تاریخی و مذهبی ارزش فوقالعادهای دارد؛ زیرا تنها اثر موجود از دورهای است که اصفهان پایتخت پادشاهان آلبویه بوده است. این سردر که در قسمت شمال غربی مسجد حکیم واقع شده است، از نمونههای بسیار قدیمی و عالی هنر آجرکاری و گچبری در اصفهان به شمار میرود.
در یک کوچه باریک و نه چندان هموار در محله حکیم اصفهان، در ضلع شمال غربی مسجد حکیم، درست روبهروی یک سقاخانه، سردر آجری زیبایی تو را ناخواسته میخکوب تماشای جلال و جمالش می کند؛ گویی پردهای خیالانگیز در پیش دیدگانت به چشمنوازی برخاسته و در هر گوشهاش نقشی از خاطر کمالطلب آدمی را به تصویر کشیده است.
در پیچ و تاب نقوش سردر که عاشقانه در آغوش هم نشستهاند، گلستانی شیدا میبینی که طول دیوارهای خاکی را پیموده، سر به آسمان نهاده و توسن خیال را با خود به بلندای آسمان آزاد میبرد. دستان هنرمند ایرانی در ساخت این سردر خیالانگیز، رنگ و لعاب کاشی به کار نبرده تا این ظاهر خاکی نشانهای از سادگی باطن افلاکیاش باشد.
این سردر زیبا روزگاری مردمان را به درون بنایی باشکوه به نام مسجد جامع جورجیر (گور گیر) یا مسجد جامع صغیر (در مقابل مسجد عتیق یا جامع کبیر) در انتهای بازار رنگرزان هدایت میکرده است؛ مسجدی که کار ساخت آن در دوره وزارت «صاحب اسماعیل عباد» وزیر مویدالدوله و فخرالدوله دیلمی در نیمه دوم سده چهارم هجری قمری به پایان رسید.
اما در پی حمله خانمانسوز مغول به ایران، بجز همین سردر، بقیه بخشهای آن همچون مناره بینظیر یکصد متریاش ویران شد و بعدها در دوران صفوی، مسجد حکیم به همت «حکیم محمد داوود» پزشک شاه عباس دوم در جای آن ساخته شد. اما این سردر با شکوه به عنوان نمونهای عالی از هنر معماری دوران دیلمی، تنها بازمانده مسجد جورجیر است که برایمان به یادگار مانده است.
سردر جورجیر یکی از قدیمیترین بناهای تاریخی دوره دیلمی و نمونه بارز آجرکاری و گره سازی به سبک رازی از آن دوره است و قدیمیتر از گنبد تاجالملک در مسجد جامع عتیق اصفهان به عنوان نمونهای از هنر آجرکاری با سبک رازی از دوره سلجوقیان است. این سبک که از ری برخاسته، مبنی بر استفاده از آجر در ابعاد کوچک برای ایجاد نقوش مختلف هندسی در کالبد بنا و تزیین چشمگیر آن بوده است. در سردر جورجیر، هنر آجرکاری در بخشهای سازهای و تزئینی به قوت و استادانه در دل یکدیگر به کار رفته است.
نقوش یگانه بهکار رفته در سردر جورجیر آمیختهای است از طرحهای خطی هفت شاخه، کتبیه های کوفی، طرحهای گل و برگ، شمعدانهای سهشاخه، نقوش پایه شمعدان، نقش لالهگون، طرحهای هندسی، نقشهایی شبیه حروف عبری و پهلوی، شمسه هشت، درخت و پرنده، غنچههای محدب، نقوش گیاهی بالمانند، تزیینات زنجیری، شمعدان هفت شاخه، و گلهای سهپر لالهمانند که هر یک هماهنگ با دیگر نقوش در جای خود نشستهاند.
شاخصترین ویژگی سردر جورجیر یک قوس شکنج یا کنگرهای بزرگ یازدهپر بر فراز آن است که در نوع خود بینظیر است و پشتبغلهای آن با نقوش چلیپای ایرانی تزئین شده است. نمونههای کوچکتری از این کمان شکنج را با پنجپر بر فراز دو تاقنمای کوچکتر در دیوارههای جانبی سردر میتوان دید که در بالا و پایین شبدری پنجپر آنها، نقوش شمسه هشت و نقوش شبیه حروف الفبای پهلوی و عبری به کار رفته است که نشانهای از توجه سازندگان بنا به نمادهای ادیان گوناگون است.
از کتیبه سردر دیلمی جورجیر که به خط کوفی گچبری شده بود، در طرف راست فقط عبارت «بسماللهالرحمنالرحیم» و در طرف چپ سردر، عبارت «بالقسطلااللهالاهوالعزیزالحکیم» برجای مانده و بقیه کتیبه از بین رفته است. در نماهای خارجی طرفین سردر و در داخل تاقنماهای آجری آن عبارات «لاالهالاالله»، «محمدرسولالله»، «القدرهلله»، «العظمهلله»، «سبحانالله»، «الحمدلله» به خط کوفی گچ بری شده و باقی مانده است.
از پایین تا بالای فرورفتگی دیوار سمت راست بیرونی سردر، پنج جفت نقش شمعدانمانند تکرار شده است که در بالای هر هفت نقش شمعدان، کتیبه ای مستطیل شکل دربرگیرنده عبارات قرآنی به خط کوفی دیده می شود. در هر نقش شمعدان مانند، در طرفین یک شاخه اصلی، سه جفت شاخه با زاویه شکست ۹۰ درجه بر روی هم جاگرفته و لبه بالایی شاخههای دوم و سوم با گردشی نرم به بیرون خمیده شده است.
از دیدگاه نگارندگان، این نقوش یادآور شمعدان حَنوکا Hanuka Candlestick)) است. پیروان آیین یهود شمعهای شمعدان هفت شاخه حنوکا را در «عید حنوکا» یا «عید اخلاص» یا «جشن روشنایی» روشن میکنند و در این جشن هشتروزه که از نظر زمانی به عید کریسمس نزدیک است، یاد و خاطره پیروزیهای کهن را زنده میکنند. بر بنیان یک روایت مذهبی یهود، عید حنوکا یادآور تنها چراغ باقیمانده در نیایشگاه مکابیون در زمان جنگ با یونانیان است که گرچه تنها برای مصرف یک روز روغن داشته اما به مدت هشت روز روشن میماند.
در پایین دیوار بیرونی چپ سردر، نقش دو جفت پرنده در دو ردیف (چهار پرنده) به نشانه چهار پدیده طبیعی نماد زندگی در فلسفه ایران باستان، در زیر یک درخت به چشم می خورد که به نظر می رسد تکرار نماد درخت زندگی و الهام گرفته از معماری ایرانی پیش از اسلام به ویژه معماری دوران هخامنشی و ساسانی باشد. یکی دیگر از نقوش جالب توجه دیوارهای جانبی، نقوش گیاهی تداعی کننده بال شاهین، پرنده نماد قدرت در ایران باستان و همچنین یادآور نماد فروهر است.
در دو طرف بالای درگاه ورودی و داخل نیمگنبد، دو پیلپوش متقارن پوشیده از نقوش گیاهی و هندسی هستند. استفاده از نقوش ترازو مانند در لابهلای نقوش گیاهی که یادآور «مهر ترازو دار» نماد دادگستری در ایران باستان هستند و تاکید در بهکارگیری عبارت «قسط» در کتیبه گچبری سردر، میتواند نشانهای از کاربری دیگر بنای جورجیر به عنوان جایگاهی برای رسیدگی به مسائل حقوقی مردمان آن زمان باشد.
به این ترتیب بهنظر می رسد که آمیختگی کمنظیر این نقوش در سردر جورجیر صرفا با هدف تزئین سازه به کمک نقوش متداول در معماری ایرانی نبوده و انتخابی هدفمند و دارای پیام خاص بوده است. به سخن دیگر، با توجه به سابقه همزیستی پیروان ادیان اسلام، یهود، مسیحی و زرتشتی در اصفهان و برپایه نقشهای برجای مانده در سردر جورجیر، بهنظر می رسد که بنای جورجیر در زمان خود کاربری فراتر از یک مسجد داشته و به عنوان «خانه ادیان» و به نشانه صلح و همزیستی پیروان ادیان گوناگون در اصفهان ساخته شده بود.
گفتنی است که سردر جورجیر در امردادماه سال ۱۳۳۵ خورشیدی که دکتر لطف اله هنرفر ریاست اداره باستان شناسی اصفهان را بر عهده داشت به راهنمایی وی از زیر قشری ضخیم از کاهگل که آن را از دیدگان دور داشته بود، خارج شد و اگرچه در همان دوران مرمتهایی بر روی آن صورت گرفت، اما متاسفانه در حال حاضر نه تنها تدابیری جدی برای حفاظت و مرمت دورهای این میراث بیمانند اندیشیده نشده است بلکه بهخاطر بیتوجهی شهرداری اصفهان و سازمان میراث فرهنگی، اطراف این سردر یگانه به زبالهدانی اهالی محل تبدیل شده است و به واسطه نفوذ رطوبت آبهای سطحی، بخشهای پایینی این بنا به شدت دچار نم کشیدگی شده و در حال تخریب است.