با توجه به اینکه مسئله(( اختیارات ولى فقیه در خارج از مرزهاى کشورى که تحت ولایت اوست ))از نظر ترتیب منطقى در ردیف هاى متاءخر از سلسله مسائل حکومت اسلامى و ولایت فقیه، قرار مى گیرد و پاسخ آن تا حدود زیادى متوقف بر حل مسائل قبلى و تابع مبانى و نظریاتى است که در مراحل پیشین پذیرفته شده است، از این رو باید نخست نگاهى به مسائل متقدم بر آن بیندازیم .
پیش از هر چیز براى شناختن مسائل متقدم و مورد نیاز در این بحث، باید عنوان این مقاله را مورد دقت قرار دهیم این عنوان نشان مى دهد که قبل از طرح این مسئله، وجود جامعه یا کشورى اسلامى با مرزهاى جغرافیایى معینى فرض شده که با سیستم حکومت خاصى به نام(( ولایت فقیه ))اداره مى شود و اوامر حکومتى(( ولى فقیه ))دست کم، نسبت به کسانى که در داخل مرزهاى مزبور زندگى مى کنند و با او بیعت کرده اند نافذ و لازم الاجراست .به دیگر سخن، اصل ولایت فقیه و مشروعیت نظامى که با آن اداره مى شود و نفوذ حکم ولى فقیهى که با شرایط خاصى به حکومت رسیده است نسبت به مردمى که در داخل مرزها با او بیعت کرده اند محقق است و با دلیل یا دلایل مقبولى به اثبات رسیده است .