معجون کیهانی در دست اربابان حلقه ها

این مدعیان دروغین، معتقدند با پیوستن به شعور کیهانی، ‌می توان صاحب لایه محافظی شد و با استفاده از آن، به درمان بیماران لاعلاج و صعب العلاج پرداخت و با راه اندازی این بازار مکاره، به تجارت سیاه با جان و مال بیماران می پردازند.

تکنیک مشترک همه فرقه ها از جمله کیهانی، جذب افراد ناآگاه با به کار بردن واژه های عجیب و غریب است؛ به گونه ای که شخص تازه وارد، فکر می کند که سرکردگان فرقه، دارای قدرتی مافوق دیگران و یا هوش فوق العاده ای هستند.

عباراتی همچون، لایه محافظ، تشعشعات منفی، شعور معیوب سلولی و موجودات غیر ارگانیک و … به دفعات، در کلاس ها و جلسات تکرار می شود تا فرد را به جستجوی بیشتر درباره این سراب درمانی،‌ ترغیب شود.

در منشور اعتقادات این فرقه، انسان موجود پیچیده ای است که درمان بیماری های وی نیاز به هوشمندی دارد و از آن به شبکه شعور درمانی تعبیر می شود. از این رو با تشکیل کلاس، گفت و گو و تبلیغ های اینترنتی، به جذب افراد، می پردازند.

دروغ های بزرگ و در عین حال جذاب، از دیگر شگردهای مورد استفاده این فرقه است. مربیان ادعا می کنند که در یک ساعت مشخص، قادر به ارتباط با فرد حتی از راه بسیار دور هستند.

از یک طرف مدعی هستند، این فرقه نوعی عرفان است، از طرف دیگر، اعتقاد قوی به خدا برای دستیابی به این عرفان را، مورد نیاز نمی بینند و  هر فردی حتی کافر حربی و ملحد و … می تواند به این تجارت خانه، بپیوندد.

فرقه های نوظهوری که با نقاب عرفان فعالیت می کنند،‌ معمولا هزینه ها و حق الزحمه خود را از منابع مشخص خارجی دریافت می کنند، ولی گویا سرکردگان این فرقه، به آن پشتیبانی ها هم قانع نشده و مبالغ قابل توجهی را از اعضا، در قالب شهریه دریافت می کنند.

معجونی که با نام عرفان حلقه به اغفال مردم مبادرت می کند،‌ ترکیبی از عرفان های کهن در ملل گوناگون، مباحثی از انرژی درمانی، علوم متافیزیک، باورهای فرقه های نوظهور غربی و شرقی و بخشی از اصول اعتقادات ادیان آسمانی است.

بنا به اعتقادات این فرقه، منبع انرژی یا حلقه و یا شعور کیهانی، روح القدس است که این موضوع، در یک نقشه فریب دیگر، بخشی از اعتقادات مسیحیان را تشکیل می دهد که این اشتراکات اعتقادی می تواند نشانه ای از یکی بودن منبع تغذیه فکری هر دو فرقه باشد.

بسترهای تصوف، عرفان های سرخ پوستی، ‌روانشناسی و فرا ‌روانشناسی،‌انرژی درمانی، ‌آئین هند و چین ومسیحیت،‌ به عنوان آبشخورهای اعتقادی فرقه کیهانی، محسوب می شوند.

همان گونه که در تصوف،‌ جهان به حلقه ای تشبیه شده که همگان در مسیر آن در گردش هستند،‌ مفهوم حلقه در این فرقه ضاله نیز اهمیت فوق العاده ای دارد.

بی قیدی نسبت به تعالیم دینی، ‌فصل مشترک عرفان حلقه با عرفان سرخ پوستی است؛ به گونه ای که اکثر اعضای این فرقه، از طرفداران آثار پوچ انگارانی چون پائولوکوئیلو بوده اند.

تضاد موجود در این فرقه، ماهیت تشکیلاتی بودن آن را بیش از پیش روشن می کند؛ چرا که سرکرده فرقه معتقد است،‌ نماز مسلمانان واقعی نیست و بعد از پیوستن به این فرقه، نماز آنها واقعی می شود و از طرف دیگر، فرد با پیوستن به فرقه، بی نماز می شود.

گسترش اعتقادات مسیحیت صهیونیستی در پوشش فرادرمانی، از کار- ویژه های این فرقه است. در هر دو فرقه، به افراد، تلقین می شود که به درجه ای رسیده اند که فرد غیر معتقد به این جریان ها،‌ لیاقت همسری آنها را ندارند و تشویق به طلاق می شوند.

 انحطاط اخلاقی و  فروپاشی خانواده ها  و خودکشی و منزوی شدن فرد، از تبعات پیوستن به این فرقه است که سرکردگان فرقه با آگاهی از این موضوع، ثروت اندوزی را بر جان افراد ترجیح می دهند.