«ولایت فقیه» روز یکشنبه، ۱۶ آذر ماه، بیان کرد: امام خمینی در کتاب بیع
در بحث ولایت فقیه برای ذکر روایتی از کتاب علل الشرایع در اثبات ولایت
فقیه مقدمهای ذکر میکنند که در زمان غیبت امام عصر (ع) مردم جدا محتاج به
زعیم و ولیی هستند که جامعه را اداره کند و از همه جهت احکام خداوند را
اجرا کند. در زمان حضور امام (ع) خودش از جانب خداوند عهدهدار این مسئله
بوده است اما در زمان غیبت با توجه به اینکه زعیم مشخصی برای جامعه مشخص
نشده است آیا میتوان گفت لازمه این عدم تعیین این است که اگر غیبت چند قرن
طول بکشد که طول هم کشیده مسلمانان باید بدون رهبر و سرپرست باشند؟ چه
تفاوتی بین زمان حضور و غیبت وجود دارد که مردم زمان حضور مشمول عنایت
پروردگار باشند و خداوند برای آنها والی و ولیی مشخص کرده باشد ولی در
زمان غیبت خداوند این انسان را که همان انسان است از این نعمت محروم کرده
باشد. این در حالی که انسان جدا محتاج به یک ولی، مدیر و مدبری برای جامعه
است. به هر حال میتوان گفت عدم تعیین مدیر و مدبری برای بعد از غیبت از
سوی خداوند نقص در خلقت، عنایت و احکام پرودگار است.
وی ادامه داد:
ایشان بعد از بیان این مقدمه حدیثی از کتاب علل الشرایع جلد اول صفحه ۲۵۱
که به عبارتی فلسفه احکام در بیان امام رضا (ع) است، نقل میکنند. این
روایت که روایت بسیار مهمی در بحث ولایت فقیه است، روایت بلندی است که به
فلسفه خلقت، وحی و نبوت و در نهایت بحث ولایت پرداخته است. امام سند این
روایت را خوب و صحیح میداند و معتقد است که همه راویان این روایت معتبر و
توثیق شدهاند. در بخشی از این روایت آمده است که «فَإِنْ قَالَ: فَلِمَ
جَعَلَ أُولِی الْأَمْرِ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ؟ قِیلَ: لِعِلَلٍ
کَثِیرَهٍ. مِنْهَا: أَنَّ الْخَلْقَ لَمَّا وَقَعُوا عَلَى حَدٍّ
مَحْدُودٍ وَ أُمِرُوا أَنْ لَا یَتَعَدَّوْا ذَلِکَ الْحَدَّ (تِلْکَ
الْحُدُودَ) لِمَا فِیهِ مِنْ فَسَادِهِمْ لَمْ یَکُنْ یَثْبُتُ ذَلِکَ وَ
لَا یَقُومُ إِلَّا بِأَنْ یَجْعَلَ عَلَیْهِمْ فِیهِ أَمِیناً
یَمْنَعُهُمْ مِنَ التَّعَدِّی وَ الدُّخُولِ فِیمَا حُظِرَ عَلَیْهِمْ
لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَکَانَ أَحَدٌ لَا یَتْرُکُ
لَذَّتَهُ وَ مَنْفَعَتَهُ لِفَسَادِ غَیْرِهِ فَجَعَلَ عَلَیْهِمْ
قَیِّماً یَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ یُقِیمُ فِیهِمُ الْحُدُودَ وَ
الْأَحْکَامَ.؛ اگر کسى بگوید که چرا خداوند اولى الامر براى مردم قرار
داده و آنان را به پیروى از ایشان امر فرموده است، پاسخ داده مىشود که این
امر علل بسیار دارد از جمله این که خداوند حدود و قوانینى براى زندگى بشر
تعیین فرموده و به مردم فرمان داده است که از آن حدود و قوانین تجاوز
نکنند؛ چرا که براى آنان فساد و تباهى به ارمغان مىآورد. اما اجراى این
قوانین و رعایت حدود شرعى تحقق نمىپذیرد مگر آن که خداوند زمامدارى امین
براى آنان بگمارد تا آنان را از تعدى از حدود و ارتکاب محرمات باز دارد. در
غیر این صورت چه بسا افرادى باشند که از لذت و منفعت شخصى خود به بهاى
تباه شدن امور دیگران صرف نظر نکنند. ازاینرو خداوند سرپرستى براى مردم
تعیین فرموده است تا ایشان را از فساد و تباهى باز دارد و احکام و قوانین
اسلامى را درمیان آنان اقامه کند.»
آیتالله نوری همدانی تصریح کرد:
در ادامه روایت آماده است که «وَ مِنْهَا: أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَهً
مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّهً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا
بِقَیِّمٍ وَ رَئِیسٍ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِی أَمْرِ الدِّینِ
وَ الدُّنْیَا فَلَمْ یَجُزْ فِی حِکْمَهِ الْحَکِیمِ أَنْ یَتْرُکَ
الْخَلْقَ مِمَّا یَعْلَمُ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ وَ لَا قِوَامَ
لَهُمْ إِلَّا بِهِ فَیُقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ یَقْسِمُونَ بِهِ
فَیْئَهُمْ وَ یُقِیمُ لَهُمْ جُمُعَتَهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ یَمْنَعُ
ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ. وَ مِنْهَا: أَنَّهُ لَوْ لَمْ یَجْعَلْ
لَهُمْ إِمَاماً قَیِّماً أَمِیناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ
الْمِلَّهُ وَ ذَهَبَ الدِّینُ وَ غُیِّرَتِ السُّنَّهُ وَ الْأَحْکَامُ وَ
لَزَادَ فِیهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ
شَبَّهُوا ذَلِکَ عَلَى الْمُسْلِمِینَ لِأَنَّا قَدْ وَجَدْنَا الْخَلْقَ
مَنْقُوصِینَ مُحْتَاجِینَ غَیْرَ کَامِلِینَ مَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ
اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ أَنْحَائِهِمْ فَلَوْ لَمْ یَجْعَلْ
لَهُمْ قَیِّماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ (ص) لَفَسَدُوا
عَلَى نَحْوِ مَا بَیَّنَّا وَ غُیِّرَتِ الشَّرَائِعُ وَ السُّنَنُ وَ
الْأَحْکَامُ وَ الْإِیمَانُ وَ کَانَ فِی ذَلِکَ فَسَادُ الْخَلْقِ
أَجْمَعِین؛ دیگر آن که ما هیچ گروه یا ملتى را نمىیابیم که بدون زمامدار و
سرپرست زندگى کرده و ادامه حیات داده باشد؛ زیرا اداره امور دینى و دنیوى
آنان به زمامدارى مدبّر نیازمند است و از حکمت بارى تعالى به دور است که
آفریدگان خود را بدون رهبر و زمامدار رها کند، حال آنکه خود به خوبى
مىداند که مردمان به ناچار باید حاکمى داشته باشند که جامه را قوام و
پایداری بخشد و مردم را در نبرد با دشمنانشان رهبری کند و اموال عمومی را
میان آنان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعات آنان را برپا دارد و از ستم
ستمگران نسبت به مظلومان جلوگیری نماید و… گفتنی است که مردم دارای آرا و
افکار و تمایلات مختلفاند. پس اگر حضرت حق زمامداری را که از ره آوردهای
پیامبر پاسداری کند تعیین نمیفرمود, مردمان فاسد و تباه میشدند. آیین و
سنت و احکام خداوندی تغییر مییافت و ایمان آنان متزلزل میشد و تمامی خلق
به تباهی و ضلالت میافتادند»
وی ادامه داد: امام در خاتمه این
روایت میفرماید اگر از طرف خداوند امامی، قیمی و حافظی نباشد ملت مندرس
میشود و در همین روایت است که بیان «الفقهاء امنا الرسل» را میتوان تعبیر
و تفسیر کرد. بر این اساس از این روایت دو مطلب برداشت میشود اول اینکه
اگر امام و قیمی برای جامعه نباشد ملت مندرس میشود مطلب دوم اینکه فقها
امناء الرسل هستند که وقتی این دو را در کنار هم قرار میدهیم میتوانیم
بگوییم این فقها هستند که باید رهبری مردم را به عهده بگیرند و جلوی
اندراس اسلام را بگیرند و حدود و احکام الهی که معطل شدهاند را اجرا کنند.
امام در پاسخ کسی که ممکن است بگوید که این امکان برای علما وجود ندارد
بیان کرده است که تجربه خلاف این سخن را ثابت کرده است چرا که تجربه نشان
داده است که اگر علما بخواهند متحد باشند تمام کارها را میتوانند انجام
دهند. امام در آن زمان در درس بیع خود فرموده است که حالا که علما
نشستهاند و کاری نمیکنند آیا اسلام مندرس نشده است؟ آیا احکام اسلامی با
وجود وسعت سرزمینهای اسلامی تعطیل نشده است؟ ایا امروز تشریعات اسلام اجرا
میشود؟ ایا تمام امور درهم و برهم نیست؟ آیا اسلام همین کاغذ و قلم است؟
ایا اسلام با ماندن احکام در کتابها و هم چنین گذاشتن قرآن بر سرمان حفظ
میشود؟ آیا اسلام با صرف قرائت قرآن آن هم با صوت و لحن زیبا حفظ میشود؟
این
مرجع تقلید عنوان کرد: در نهایت امام در پاسخ به همه این سوالاتی مطرح
میکند معتقد است که هیچکدام از موارد ذکر شده برای حفظ اسلام کافی نیست و
اسلام باید عملاً در جامعه اجرا شود و حفظ اسلام یعنی اجرای آن در جامعه.
بنابراین برای حفظ اسلام باید قیام کرد و قوانین فاسد جبارین را کنار زد و
در مملکتهای اسلامی حکومت اسلامی شکل داد.
منبع : شفقنا